💢 #پيروزی_با_شماست
✍خاطره ای زیبا و شنیدنی از شب اول #عملیات_محرم از زبان سردار غواص #شهید_محمود_سهرابی :
🖌... بالاخره يك شب خبر رسيد كه فردا شب حمله است و برای همه نيروها نقشه را توجيه كردند. گردان ما شامل ۴ گروهان بود كه يك گروهان قبل از همه نيروها حركت می كرد و در جنگلی كه بين نيروهای دشمن و ما وجود داشت مخفی شدند و روز را در آنجا مانده و شبانه دشمن را با تيراندازی مشغول كرده و گروهان های ديگر به همراه بقيه گردانها از محورهای مختلف ، دشمن را دور زده و آنها را به محاصره می گرفتند . به هر حال شبانه گروهان اشرفی اصفهانی به طرف جنگل به راه افتاد و حدوداً بعد از ظهر ساعت ۷ بود كه ما حركت كرديم.
آه ! چه بگويم از آن شب حمله ، بچه ها يكديگر را در آغوش می گرفتند و از يكديگر حلاليت می طلبيدند ، يكی از بچه ها چنان با خوشحالی تك تك بچه ها را بغل می كرد و از آنها حلاليت می طلبيد كه قابل توصيف نبود كه سرانجام در همين عمليات هم شهيد شد. عده ای از بچه ها دعای توسل می خواندند و عده ای نماز شهادت و نماز شكر ... را به جای می آوردند و گروهی با يكديگر در آخرين لحظات شوخی می كردند زيرا آنها ممكن بود ديگر يكديگر را نبينند. بچه ها به شوخی به هم می گفتند: اگر پيش خدا رفتيد پشت در بهشت بست بنشينيد و تا ما را شفاعت نكرديد نرويد ، و يا برای من هم توی بهشت يك چند متری زمين نگه دار و ...
ساعت ۷/۳۰ بود كه حركت كرديم و از زير قرآن ها كه بر سر ما گرفته بودند رد شديم و از پشت يك جاده شنی كه از زمين بلندتر بود حركت كرديم پس از چند كيلومتر پيشروی به رودخانه ای رسيديم كه آب آن تا گردن من بود از رودخانه عبور كرديم ، همه خيس شده بودند هوا سرد بود و در آن هوای سرد با آن حال ، از اينكه می خواهند تا چند لحظه ديگر به صداميان كافر حمله كنند و برای اسلام و امام افتخار بيافرينند باز خوشحال بودند .
به ميدان مين رسيده بوديم (لازم به ذكر است كه در پيشروی هم ، از ميدان مين كه وسعت زيادی داشت و با همت برادران تخريب خنثی شده بود ، گذشته بوديم) اين ميدان مين با عبور افراد ، خنثی شده و عراقيها كه از قبل آماده حمله بودند ، برفراز تپه ای كه ميدان مين زير آن قرار داشت مستقر بودند و تيربارها و ضد هوائيها را كار گذاشته بودند .
با ورود رزمندگان به ميدان مين آتش تيربارها و سلاح های مختلف شروع شد و بچه ها پراكنده شده و با رفتن روی مين ها ، جاده را برای ساير افراد باز می كردند .
در آن حال برادری زخمی بود كه فرياد می زد : " برادر برو جلو پيروزی با شماست".
ما نيز كه بعنوان حمل مجروح مشغول انجام وظيفه بوديم در ميدان مين با ديدن زخمی های بسيار و با نبودن جای امن و گم شدن يار ، ديگر من نيز مجبور شدم با برداشتن اسلحه ای به پيشروی ادامه دهم (البته بعد از پانسمان دو ، سه تا از بچه ها) .
در عرض چند لحظه تپه ها و خاكريزهای اوليه دشمن سقوط كرده و بچه ها به پيشروی خود ادامه دادند و با تصرف جاده ای در دهلران به پيشروی ادامه داده و جاده شنی ديگری را نيز تصرف كردند و به اين ترتيب در مرحله اول عمليات كه با رمز يا زينب (س) در ساعت ۸/۳۰ شروع شد ، نيروها توانستند با عنایت الله به هدفهای پيش بينی شده برسند...
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد..
🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعا جبهه ها ، دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه تهران ، سردار غواص #شهید_محمود_سهرابی از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات #کربلای_پنج ، منطقه عملیاتی #شلمچه در کسوت معاون گروهان غواصان خط شکن گردان حضرت ولیعصر(عج) لشگر ۳۱ عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد.
🌺 روحش شاد و یادش گرامی
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_زنجان
#غواصان_شهید_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab