سلامُ اللهِ ما کَرَّ اللیالی
و جاوَبتِ المثانی و المثالی
علی وادی الاراک و من علیها
وَ دارٍ باللَّوی فَوقَ الرّمالِ
دعاگوی غریبان جهانم
وَ أَدْعُو بِالتّواتُرِ وَ التوالی
به هر منزل که رو آرد خدا را
نگه دارش به لطف لایزالی
منال ای دل که در زنجیر زلفش
همه جمعیت است آشفته حالی
ز خطت صد جمال دیگر افزود
که عمرت باد صد سال جلالی
تو میباید که باشی ور نه سهل است
زیان مایه جاهی و مالی
بر آن نقاش قدرت آفرین باد
که گرد مه کشد خط هلالی
فَحُبّک راحتی فی کلّ حین
وَ ذَکْرُک مونسی فی کُلِّ حالِ
سویدای دل من تا قیامت
مباد از شوق و سودای تو خالی
کجا یابم وصال چون تو شاهی
من بدنام رند لاابالی
خدا داند که حافظ را غرض چیست
و علم الله حسبی من سؤالی ... 💚
#حافظ
+ اگر تمایل دارید در مورد ابیات عربی بیشتر بدونید:
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh463
@pelak13
پلاک ۱۳
آدم بزرگها عاشق عدد و رقماند. وقتی با آنها از یک دوست تازه حرف بزنی، هیچوقت از تو درمورد چیزهای اساسی سؤال نمیکنند. هیچوقت نمیپرسند آهنگ صدایش چطور است؟ ... پروانه جمع میکند یا نه؟!
میپرسند چند سالش است؟ چند برادر دارد؟ وزناش چقدر است؟ پدرش چقدر حقوق میگیرد؟
و تازه بعد از این سؤالهاست که خیال میکنند طرف را شناختهاند.
اگر به آدمبزرگها بگویی که یک خانهٔ قشنگ دیدم از آجر قرمز، که پنجرههایش غرق گل شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود، محال است بتوانند تجسم کنند. باید حتماً به آنها گفت یک خانهٔ فلان قیمتی دیدم تا صدایشان بلند شود که وای! چه قشنگ!
نباید ازشان دلخور شد. بچهها باید نسبت به آدمبزرگها گذشت داشته باشند.
#شازده_کوچولو
اثر #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
+ کتاب شازده کوچولو حقیقتاً فوقالعادهست. متأسفانه اینترنت پر شده از متنهایی که بهغلط منتسب به این کتاب هستند. متن اصلی خیلی فاخرتر از برشهای جعلی هست، جداً پیشنهاد میکنم. 🌿
@pelak13
خدایی که تا اینجا همیشه بهت کمک کرده،
از اینجا به بعد رو هم لابد کمک میکنه :) ❤️
#یا_ناصر_من_استنصره ✨
[ای یاریدهندهٔ کسی که از او یاری بخواهد]
#صبح_بخیر
@pelak13
یا مَن هُوَ قریبٌ غیرُ بَعیدٍ ... ❤️
ای کسی که نزدیک است و دور نیست :)
#جوشن_کبیر
@pelak13
هدایت شده از خبر فوری
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این پدر تا ۲۰ سالگی دخترش هفته ای یک فیلم ازش گرفته 😍
واقعا عجب ابتکاری و چقدر لذت بخشه آدم تمام تغییرات ثمره عشق زندگیشو برای همیشه ثبت کنه👌
@AkhbareFori
پلاک ۱۳
امروز این ماگ رو از یه دوست عزیز هدیه گرفتم. وقتی دیدمش، ناخودآگاه صحنهای توی ذهنم مرور شد که پشت میز در حال کتابخوندن باشم و توی این لیوان کاپوچینو ریخته باشم. باید جالب باشه!
خندهم گرفت. در حقیقت، من اصلاً اهل اینکه یه نوشیدنی بذارم کنارم و کتاب بخونم نیستم. نوشیدنی رو معمولاً تو همون آشپزخونه میخورم. اینطوری راحتترم. اون نوشیدنی هم معمولاً آبه! و خیلی هم خوبه. بعد اینکه من وقتی کتاب میخونم معمولاً کتاب تو دستمه نه روی میز! بلکه خودمم روی صندلی نیستم خیلی وقتا :))
داشتم فکر میکردم که چی باعث میشه با دیدن یک لیوان، ناخودآگاه صحنهای برات به تصویر کشیده بشه که در واقعیت اصلاً «تو» نیست؟ خب، فانتزیهای دنیای مجازی.
صحنهای از کتاب و یه ماگ همرنگ با جلد کتاب و پتوس و نوری که تابیده، و ترجیحاً یه پسزمینهٔ گلگلی... باید جالب باشه مگه نه؟ ولی من اگر اینطوری کتاب بخونم چیز زیادی ازش نمیفهمم و زیاد هم طول نمیکشه :)) چون اساساً مدل من نبوده، مدلی که باهاش راحت باشم، مدلی که باهاش فکرم کار کنه. فقط یه فانتزی بوده که دیگران برام تصمیم گرفتند!
و باید بگم که دقیقاً توی خیلی از ابعاد زندگیمون داریم همین کارو میکنیم. از ابعاد مختلف زندگیمون شبیه میشه به عکسها و خطکشها و ایدهآلهای رایج، و رضایت از زندگیمون روز به روز کم میشه. چون داریم از خود واقعیمون فاصله میگیریم و به ایدهآلی نزدیک میشیم که مال ما نیست. متأسفم ولی ما گاهی توی روابطمون با عزیزانمون هم از این فانتزیها پیروی میکنیم و میشیم طبل تو خالی. چقدر خوبه که بتونیم به قدری با دنیای درون خودمون دوست و همراه بشیم، که ناخودآگاهمون با دیدن یک ماگ، همون کاربرد معمولی خودمون رو یادآوری کنه: آب خوردن توی آشپزخونه :)
@pelak13