مدتها بود استاد رو ندیده بودم. باهم قرار گذاشتیم که قبلاز کلاس، چند دقیقه زودتر بریم و حرف بزنیم. ازم پرسید حالت خوبه؟ گفتم نه. گفت چرا؟ گفتم هدف ندارم، انگیزه ندارم... دلتنگ روزهایی میشم که شب با امید میخوابیدم، صبح با ذوق بیدار میشدم. گفت اون روزا هدفت چی بود؟ گفتم نمیدونم. فقط میدونم اونقدر از درسها لذت میبردم که همین برای روز و شبم کافی بود...
گفت مشکل همینه، لذتمحور پیش رفتی، جواب نداده. از دلم گذشت چرا اینقدر سخت میگیره استاد؟! حالا بهفرض لذتمحور، اینکه آدم پیگیر لذتی باشه که از قرآن و حدیث میبره، بده مگه؟ البته منطقم جلوی دلمو گرفت و نذاشت حرفی بزنه. پیش استاد سکوت کردم.
حالا از اون روز نزدیک یک سال میگذره. این مدت فهمیدهم مشکل لذتمحور بودن اینه که اگر وظیفهای داشته باشی که لذتبخش نباشه، انجامش نمیدی یا سخت انجام میدی. مشکلش اینه که همش تابع دلی... مشکلش اینه که اگه اون عامل لذتبخش نباشه، تو در انجام وظایفت لنگ میزنی.
نهاینکه لذت نبری، ببر، اما کار رو بهخاطر لذت بردن انجام نده. کار رو انجام بده چون تکلیف داری. اینطوری، همین صِرف عمل به تکلیف خوشحالت میکنه. از طرفی دیگه تکبعدی نیستی، شاید یک روز بهجای کار علمی و فرهنگی، کلاً لازم باشه مهمونداری کنی. حالت خوبه، چون لابد وظیفهت این بوده. همش وقتی مشغول این کار هستی دلت پیش اون کار نیست و بالعکس...
تکلیفگرا بودن لذت رو هم دنبال خودش میاره، حتی اگه اصل کار لذتبخش نباشه و سخت باشه. اما لذتمحور بودن باعث میشه خیلی وقتا نتونی به تکلیفت عمل کنی. استاد راست میگفت. خوب شد روی حرفش حرف نزدم!
... حالا گاهی که یه کار مرتبط با واحد ریحانه برام خیلی لذتبخش میشه، به خودم میگم این لذت بهشرطی نوش جونت که هدفت وظیفهای باشه که داری... لذت رو هدف نکن، هرچقدر هم که موضوع لذت، خوب باشه؛ حتی اگه ریحانه.
@pelak13
هدایت شده از واحد ویراستاری لبیک
🇮🇷کارگاه یکروزهٔ میانرشتهای «یک قصه با دو آموزش»🇮🇷
💠 شناسایی و هدایت استعدادهای نویسندگی و ویراستاری دختران نوجوان و بانوان
🔰 رهبر معظم انقلاب:
«یکی از عناصر مهم در باب نویسندگی این است که انسان روزبهروز کیفیت آن را بیشتر کند.» | ۲۸ بهمن ۱۳۷۰
💢 آغاز ثبتنام اولین کارگاه تخصصی میانرشتهای لبیک
🕊 این کارگاه برای پرواز در آسمان ادب، دو بال به شما میدهد: نویسندگی و ویراستاری. میخواهیم هم بدانید چه بنویسید، هم بدانید چطور بنویسید.
⏳ مهلت ثبتنام: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
🗓 زمان برگزاری: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
❇️ جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام به لینک زیر رجوع کنید:
https://survey.porsline.ir/s/ETjdB0J
☎️ تلفن راهنما:
09151226676
🌐 کانال واحد ویراستاری لبیک
@virastarilabbayk
🌐 کانال طرح نخبگانی لبیک
@tarhelabbayk
منتظر مترو بودم. یکی از دوستام یه صوت فرستاد که خندهم گرفت، همون موقع مترو اومد. لبخندبهلب سوارش شدم. خانمی که باهاش چشمتوچشم شدم، فکر کرد دارم به ایشون لبخند میزنم، یه لبخند شیرین بهم تحویل داد! یهو انگار یه قابلیت جدید کشف کردم. تا برسم خونه، با هر خانمی که روبهرو میشدم، بهش لبخند میزدم. بدون استثنا همه جوابم رو با لبخند دادن، یکی با ذوق، یکی با تعجب، یکی با خجالت.
پس نتیجهٔ تحقیقات: لبخند واگیر دارد. ✅
@pelak13
💕 از زمستانِ پیاپی به بهار...
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحهرایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان رازونیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گردوخاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرَمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستانِ پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم -
رنگورورفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بیبروبرگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچهدرکوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد...
~ سید حمیدرضا برقعی
@pelak13
عطر گل مریم، متن شعرهای ناب، صدای خندهٔ خواهرزاده کوچیکه، برق چشمای خواهرزاده بزرگه، رنگولعاب گل رز رنگیرنگی، روبهرو شدن یا حرف زدن با آدمهای دوستداشتنی زندگی...
هرکدوم از اینا شاید بیشتر از چند لحظه طول نکشه و خیلی گذرا باشه، ولی یه جوری هرچی خستگی دارم رو از بین میبره، انگار معجزهست!
تو میدونستی ما لابهلای کارهامون چقدر به این مأمنها نیاز داریم که برامون آفریدیشون، چون که خیلی مهربونی... و خودت از همهشون قشنگتری عزیز من 🥲🧡🌿
@pelak13
حاج امیرکرمانشاهی4_6021492167002823838.mp3
زمان:
حجم:
13.2M
من کور شدم؟!
یا تو ستارهٔ سهیلی؟!
@pelak13
توی چنین عیدهایی، حس میکنم هرچقدر هم شاد باشم، قلبم توانشو نداره که حق شادی رو ادا کنه. اگر حقشو ادا کرده بود، حتماً تا الان از ذوق به دنیا اومدنت قالب تهی کرده بودم عزیز من! 💛🧡❤️
#امامرضایدلم ❤️
@pelak13
کنج گوهرشاد4_5830304111593003347.mp3
زمان:
حجم:
2.4M
چون امروز دوشنبهست... ❤️🩹
@pelak13