eitaa logo
پلاک ۱۳
101 دنبال‌کننده
704 عکس
138 ویدیو
7 فایل
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درَم... ✨❤️ + اگر نکته‌ای هست: @ftm_omt
مشاهده در ایتا
دانلود
پلاک ۱۳
«قابل» کلیشه‌ست. کلیشه یعنی کلمه‌ای که به‌جای واژه‌های دیگه تکرار می‌شه، تنوع زبان رو کم می‌کنه و اون واژه‌ها رو هم به‌سمت فراموش شدن سوق می‌ده. علتش یا عادته یا تنبلی. مثلاً می‌تونیم به‌جای «قابل‌اجرا» بگیم «اجراشدنی»، به‌جای «قابل‌احترام» بگیم «محترم»، به‌جای «قابل‌توجه» بگیم «درخور توجه»، به‌جای «غیرقابل‌بازگشت» بگیم «بی‌بازگشت»... وقتی یه کلمه با «قابل» می‌بینم، حس می‌کنم به جنگی دعوت شده‌م که سلاحش دایرهٔ واژگانه! 🥶 در متن اخیر به دو «قابل» پیروز شدم و براشون جایگزین پیدا کردم، اما به یکی‌شون باختم. بازی ذهنی جالبیه. امتحان کنید که به‌جای قابل‌ها چی می‌تونید‌ بذارید... 😬 غیرقابل‌تصور؟ قابل‌توجه؟ قابل‌اطمینان؟ 😬 @pelak13
اینکه مناسبت‌ها رو بهانه می‌کنیم برای محبت کردن، خیلی خوبه. روز مادر، روز پدر... هرچقدر آدم به مادر و پدر محبت کنه، کمه. اما باید حواسمون باشه که یادمون نره مناسبت اصلی کدومه. ربط ما با حضرت زهرا(س) اون‌قدر مهمه که حتی ربط با مادر، مرحلهٔ بعدی‌ش می‌شه... به این فکر کنیم که چرا روز ولادت ایشون باید جشن باشه برامون؟ چه حقی به گردنمون دارن؟ چه انتظاری ازمون دارن؟ چطور می‌تونیم رابطه‌مون رو باهاشون رشد بدیم؟ و خیلی چیزای خوب دیگه... ❤️ عیدتون مبارک، خیلی! 💖 @pelak13
[ هُم فاطمه و اَبوها و بَعلُها و بَنوها...] می‌بینید؟ • در اینجا دیگر پیامبر اکرم نبیِ خدا نیست؛ پدر فاطمه است! • اینجا علی‌علیه‌السلام، امیرالمومنین نیست؛ که شوهر فاطمه است! • اینجا حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشت‌ نیستند؛ بلکه پسران فاطمه اند؛ _ تمام نسب ها‌ی اشخاص اول اسلام را خداوند به واسطه یک زن، یعنی فاطمه‌ی زهرا‌سلام‌الله‌علیها معنا می‌کند... @alaviaat | مادر
پلاک ۱۳
می‌خواستم از خونه‌شون برگردم، رفت این تیکه از جورچینش رو آورد و داد بهم، بای‌بای کرد و گفت: «شب بِلِیل» (شب به‌خیر)! به این شکل قلبم رو به تاراج برد... 🤌🏻❤️ فضای زندگی و کارهایی که باید انجام بشه سنگین و رسمی بود، پس خدا فضا رو تلطیف کرد؛ با عشق، بچه‌ها، پروانه‌ها، بارون، رنگ‌ها، عطر نرگس، عطر اقاقیا... @pelak13
⚠️ متن حاوی غم! اگه خواستید، نخونید و رد شید ❤️ داشتم توی یادداشت‌های گوشی‌م دنبال یه یادداشت می‌گشتم. یهو متوقف شدم. چون آدرس خونهٔ خاله رو دیدم. خونه‌ای که حالا خودش اونجا نیست. چند روز پیش هم به مهر تربتم نگاه می‌کردم... مهری که شبیهش رو برای خاله هم از کربلا آوردم، ولی مطمئن نبودم خوب بشه و بتونه روش نماز بخونه... و نتونست... مرگ اتفاق عجیبیه! یهو دیگه جاهایی که بودی، نیستی... یهو دیگه کارایی که می‌کردی رو نمی‌کنی... اینا رو ننوشتم که درددل کنم. نوشتم که برای خودم این یادآوری ثبت بشه اینجا؛ چون یاد مرگ زنگار دل رو از بین می‌بره. و اگه تا اینجای متن اومدید، ببخشید که غمگینتون کردم ❤️‍🩹 چشم‌انتظار حادثه‌ای ناگهان نباش با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر! @pelak13
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ و البته انتظار یک عمله. @pelak13
اونجا که چون ما محبین همه در حد شیعه بودن نیستیم، خواستین ما هم دلگرم باشیم و حواستون بود ازمون جداگانه نام ببرین... 🦋❤️‍🩹 @pelak13
امیر کرمانشاهی1_19367341533.mp3
زمان: حجم: 6.3M
بس است اینکه به آه و به ناله در همه‌عمر به انتظار «نشستی»... به انتظار «بایست»! @pelak13
این مداد رو جا گذاشته بودن. گفت من بردارمش و بعد ببرم برای پسرش. و گفت پسرش اگه این مداد نباشه، بهانه می‌گیره و حتی موقع خواب مداد رو دستش می‌گیره. اول کلی به طفل‌ معصوم خندیدیم. اما الان با خودم فکر می‌کنم مگه رابطهٔ من و دنیا چیزی بیشتر از رابطهٔ این پسرک با مدادشه؟ اعلموا أنما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد... @pelak13
باید همه یا دوسوم احساساتمو جارو کنم و بذارم دم‌ در! اما پس چجوری برای نور کم‌حال پاییزی لابه‌لای برگ‌های زردشده ذوق کنم؟ 🥲✨ خب، حالا شایدم یک‌سومش رو. @pelak13