پلاک ۱۳
تصور میکردم وقتی از بیرون میام خونه، اولین حسی که سراغم بیاد حس گیجبودن از شلوغی خونه باشه، بهخاطر گل قشنگی که امروز مهمونم بود. اما این خرگوش اولین چیزی بود که دیدمش و خب اولین حسی که داشتم، حس دلتنگی بود. بعد دور و بر خونه رو نگاه کردم و حس حضورشو آروم آروم مزمزه...
... دو تیکه سیب کوچولویی که مونده بود چون دیگه میل نداشت. نقاشیها و کاردستیهایی که برام گذاشته بود توی تُنگ روی میز. کاغذهای کوچولو کوچولویی که روی زمین بود ❤️
این روزا توی خیابونها، و بیشتر از اون کوچهها، عطر اقاقیا پیچیده. اگر به من بگن آیا رایحهای هست که از عطر بارون، عطر پائیز، عطر گل مریم و نرگس، عطر خاک نمخورده، بیشتر دوستش داشته باشی؟ بیدرنگ میگم آره! عطر اقاقیا...
اقاقیا تمام فصول سال نیست. فقط مدت کوتاهی از فروردین و اردیبهشت میاد، درختها رو سفیدپوش میکنه و کوچه پسکوچهها رو عطرآگین، دل رو میبره، و میره. در هر احوالی که باشی، از کوچه که رد بشی عطر اقاقیا بغلت میکنه...
درست مثل تو عزیزم ❤️ مثل تو که وقتی میای این شهر، چند روزی فضا رو پر از عطر حضورت میکنی و پر از حس لطافت، و بعد دوباره سفر میکنی... مثل تو که به تناسب نزدیک بودنت به فطرت، دور دوری از خیلی از مناسبات خستهکنندهٔ آدمبزرگها...
وقتی میرم بیرون نفس عمیق میکشم. که تمام ریهام اقاقیا بشه. وقتی پیشتم تو رو نفس میکشم که قلبم شکوفه بده. دلم نمیخواد به روزی فکر کنم که عطر اقاقیا دوباره کم میشه. به روزی که دوباره از این شهر میری شهر خودت... فعلاً فقط باید حضورت رو نفس عمیق بکشم ❤️🥲
#هشتگ_خاله_هم_اینقدر_سوسول 😒😂
@pelak13
پلاک ۱۳
در حالی که یه روزهایی چشمات از خستگی میسوزه و بدنت از خستگی درد میکنه، همچنان ممکنه یه عده به خودشون اجازه بدن با هر لحنی که خواستند، در مورد تموم نشدن پایاننامهت صحبت کنند :) در کنارش، یه عدهٔ دیگه انتظار دارن به قدری کدبانو باشی که انگار ۱۰ ساله داری خونه رو روی دستت میچرخونی و کلی تجربه داری.... یه عده گلهمندند که چرا مقالههاتو بیشتر از این پیگیری نمیکنی. یه عده معترضند که چرا هنوز همهٔ کتابهایی که بهت معرفی کردند رو نخوندی. یه عده نگرانند چرا خیاطی نمیکنی...!
دوست دارم به برخی افراد بگم که آره، من با معیارهای شما جور نیستم! اجازه بدید تلاشم این باشه با معیارهای خدا جور باشم... بگم که بله، متأسفانه یا خوشبختانه، من نه به اندازهای که منتظرید دانشمندم و نه به اندازهای که تمایل دارید، کدبانو! من فقط یه آدم معمولیِ ۲۵ ساله ام... که هنوز خیلی چیزها رو بلد نیستم و تازه دارم یاد میگیرم... که هنوز کلی هم اشتباه دارم.... و در هیچ زمینهای ادعایی ندارم که حالا لازم باشه چیزی رو به رخم بکشید و دلم رو بشکنید... که من خسته ام، لطفاً دست از سرم بردارید 😭😭😭😭
+ با اشک نوشته شد؛ با اشکِ بسیار بسیار بسیار .......
+ الآن قابلیت اینو دارم با جملهٔ «و لَیسَت بِقَهرمانة» ساعتها اشک بریزم 🥲
+ نه، نگران نباشید، عزیزانی رو که بهم فشار روانی وارد میکنند اصلاً عضو این کانال نکردم که مخاطبم شما باشید :))
+ میشه بهم نگید به حرف آدما اهمیت نده؟ چون خیلی وقتا اهمیت نمیدم واقعاً. ولی وقتی هی تکرار میشه، خسته میشی دیگه :)
+ ببخشید که حجم غرغر این پست زیاد بود :)
@pelak13
پلاک ۱۳
از اینکه احوال خواهرزادهم براتون مهمه، که حالش رو میپرسید، که براش دعا میکنید، ازتون خیلی ممنونم
میشه برای پسرک، حمد بخونید؟ ❤️
📚 گزیده کتاب| «ثمرات حیات» - یادداشت های جلسات اخلاقی - عرفانی علامه طباطبایی
🔸 « کسی که به نظرِ حسن به تمام عالم و تقدیرات و قضاهای الهی نگاه کند و همه را نیکو شمارد این دلیل بر درستی محبت وی به حق سبحانه میباشد ولی برعکس کسی که فقط بعضی از پیشامدها و تقدیرات و قضاها و ناملایمات را نیکو بداند این دید وی ؛ او را به فتنه و ظلمات دعوت کرده زیرا تمام امور چه ملایم و چه ناملایم چون همه از حضرتش میرسند همگی نیکو هستند »
▫️«برنامه تلویزیونی کلمه»
🏷️@kalame_tv1
عزیزای دلم ❤️
یکی از دوستام، یه خیریهای دارن؛ که این شبا به مناطق محروم افطاری میدن.
کار جالبی هم که کردن اینه که افطاریشون پیتزا ست! :)
که جُدا از این که افطاری و برای مناطق محرومه، شادی هم داره واسشون...
اگر تمایل داشتید که مشارکت کنید، این شماره کارتشونه:
۵۰۴۱۷۲۱۰۵۴۰۰۱۰۸۷
بانک رسالت – محمود ستاری
اگر مبلغی رو واریز کردید لطفاً فیشش رو برام بفرستید :) فرقی نمیکنه که چقدر، مهم نیته :)
ممنونم ❤️