eitaa logo
پلاک ۱۳
101 دنبال‌کننده
707 عکس
140 ویدیو
7 فایل
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درَم... ✨❤️ + اگر نکته‌ای هست: @ftm_omt
مشاهده در ایتا
دانلود
دهم خرداد ۹۵ بی‌نهایت دلگیر بودم. آخرین روز از دبیرستان بود و بغض تا خود چشم‌هام دویده بود. همیشه پایان هر مقطعی برام سخته، اما دبیرستان تا اون موقع سخت‌تر از همه بود، شاید چون همراه با پایان مدرسه بود. بعد از آخرین امتحان با دوستام عکس یادگاری گرفتیم و همگی رفتند. من موندم که با حوصله خداحافظی کنم از همه‌چیز... زیر آفتاب ظهر دهم خرداد، از یه ساختمونِ مدرسه به ساختمونِ دیگه‌ش می‌رفتم و در و دیوار رو نگاه می‌کردم. به کلاس‌ها سرک کشیدم، به نمازخونه. به اتاق مشاوره، به اتاق پرورشی، به دفتر دبیرهامون. گوشه‌گوشهٔ حیاط رو نگاه می‌کردم و حس‌ می‌کردم قلبم از این بیشتر ممکن نیست بتونه فشرده بشه. بعد حاضر شدم و از مدرسه بیرون اومدم. با حسرت به تابلوی مدرسه نگاه کردم و چند بار خوندمش. به زور دل کندم و راه افتادم. با خودم گفتم همیشه تاریخ دهم خرداد یادم خواهد موند... و یادم موند. هرسال دهم خرداد یاد اون روز میفتم. امروز هفتمین ساله. وقتی بهش فکر می‌کنم، هم‌چنان مزهٔ دلگیر اون روز زیر زبونم میاد، اما دیگه دلتنگ اون در و دیوار نیستم. دلتنگ ساختمون‌هاش، اتاق پرورشی و دفترِ دبیرها. فقط یه حس خوب بهشون دارم و تموم... زندگی واقعاً همینه. اون لحظاتی که فکر می‌کنی غمگین‌ترین لحظات خواهند بود، می‌گذره. البته یادش میفتی... اما از سربالاییش دیگه گذشته. گاهی به روزهای بعد از دفاعِ پایان‌نامه فکر می‌کنم، به خداحافظی از در و دیوار دانشکده! با خودم میگم سخت‌تر از دهم خرداد ۹۵ نیست. پس راحت‌تر هم می‌گذره. و شاید ۷ سال بعد جز خاطرهٔ محوی از این در و دیوار و یک شیرینیِ ملایمِ موندگار، حس خاصی باقی نمونده باشه... زمان واقعاً در عادی‌کردن همه‌چیز برای آدمیزاد، قدرت‌منده... و این خیلی جالبه... 🦋 💚 ❤️ @pelak13
هدایت شده از 🌺نيلوفرانه🌺
به دنیا آمدی تا یک علی هم سهم ما گردد به دنیا آمدی تا یک نجف در خاکمان باشد... 🥺 @Niloofaraneh1401
💙✨
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نوستالوژی؛ فیلمی زیبا از مشهد در سال ۱۳۵۳ 💢 برای همراهی با ما روی لینک زیر کلیک کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/2283471151Cfe134958b2
پلاک ۱۳
🔴 نوستالوژی؛ فیلمی زیبا از مشهد در سال ۱۳۵۳ 💢 برای همراهی با ما روی لینک زیر کلیک کنید👇 https://
اینو فرستاده و نوشته می‌خواستم بدونی وقتی هنوز نبودی، امام رضا علیه‌السلام چجوری بود ... 🙃 نشسته‌ام به موازات کوچه‌ای به حرم که درد دل کنم و آبروی خود ببرم نشسته‌ام که بگویم چقدر کمترم از کبوتری که بیایم و گرد تو بپرم...
یه پسر بچه گم‌ شده بود و گریه می‌کرد. یه آقا و خانوم رفتند پیشش و دلداریش دادن و می‌خواستن ببرنش سمت پلیس. داشتم نگاهشون می‌کردم. یهو پسربچه داداشش رو دید و در حالی که قبلش داشت گریه می‌کرد و دستشو محکم داده بود به دست بزرگ‌ترا، بدو بدو با خنده رفت و حتی یه نگاه نکرد به پشت سرش و انگار نه انگار که هنوز رد اشک‌هاش پاک نشده و از دور برق میزنه... چقدر ما آدما همینیم در کل! خدایا، من فلان چیزو می‌خوام... گرررریههه و التماس... ولی به محض این‌که اونو می‌بینیم، دستمونو می‌کشیم و میریم‌ سمتش و یادمون میره کی ما رو تا اینجا رسونده. @pelak13
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
اون روز که سردار سلیمانی شهید شد، خیلی حالم بد بود، خیلی زیاد. و حال خیلی از همسن و سال هامم... اما کسایی که مال دو نسل قبل از ما بودن، آروم‌تر بودن. یکی دو نفرشون بهم گفتند می‌دونی چرا اینقدر به هم ریختی؟ تو رحلت امام رو تجربه نکردی... سردار سلیمانی شاگرد امام بود. با همهٔ ندیدن‌ها، از نسل ما هم خیلی‌ها دلبستهٔ شما هستند، آقای روح‌الله! :) خیلی چیزها خیییلی از آرمان‌های شما فاصله گرفته، از اسلام، ... اما ما اینا رو پای کسایی میذاریم که برخلاف خط مشی‌تون مسیرو رفتند، نه پای شما، نه پای اسلام‌. ۱۴ خرداد همیشه یه سنگینی و بغض عجیبی با خودش داره برام... برامون دعا کن امام عزیز... 🖤 @pelak13
نشسته بودم تا نوبتم بشه. یکی از خانومایی که اونجا بود، شروع کرد غر زدن که پس چرا اینقدر کارم طول کشیده. بعد از یه مدت، بابت این‌که کمرش درد گرفته غر زد. و بعد با بچه‌ش دعوا کرد. دوباره در مورد پادردش گفت. و بازم با بچه‌ش دعوا کرد. از ذهنم گذشت که ای بابا! چه کم‌صبر. اما جلوی خودمو گرفتم. گفتم نه. شاید مشکلی پیش اومده، شاید چیزی هست... تو نمی‌دونی. شواهد کافی نداری که بگی کم‌صبره یا نه. شاید تو اگر جای اون بودی به مراتب حساسیت بیشتری نشون می‌دادی. یهو‌ دیدم به مناسبتی، لابه‌لای صحبتش به خانوم کناریمون گفت که به تازگی عزیزی رو از دست داده... و از نظر من، این مسأله به خودی خود آدم رو می‌تونه بی‌نهایت حساس کنه. غمگین شدم و برای آرامشش دعا کردم. اما، ته دلم یه «احسنت» محکم به خودم گفتم که موفق شدم قضاوت نکنم :) و فهمیدم توی مسیر قضاوت‌نکردن، ممکنه اولش یه چیزی ناخودآگاه به ذهنت بیاد، اون مهم نیست. مهم اینه تو چطور خودآگاه ادامه‌اش بدی... شاید اینطوری کم‌کم بتونی خطورات ناخودآگاهت رو هم مدیریت کنی. خدایا همیشه توفیق قضاوت‌نکردن بهمون بده :) و دستمونو ول نکن ❤️✨ @pelak13
💛 رسول مهربانی (ص): 💛 طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب النّاس و أنفق من مال اكتسبه من غير معصية و خالط أهل الفقه و الحكمة و جانب أهل الذّلّ و المعصية. 💛 خوشا آنكه عيوبش او را از عيوب مردم مشغول دارد و از مالى كه بدون معصيت به دست آورده انفاق كند و با اهل دانش و جود بياميزد و از اهل ذلت و معصيت دورى كند. 💛 نهج الفصاحه / ۱۹۱۶-۳ @pelak13
پلاک ۱۳
💛 رسول مهربانی (ص): 💛 طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب النّاس و أنفق من مال اكتسبه من غير معصية و خالط أه
می‌دونید چی برام جالبه؟ این‌که اینجا نفرمودند خوش به حال کسی که هیچ عیبی نداره... بلکه فرمودند کسی که مشغول عیب‌های خودش باشه نه بقیه :)
حتماً این حدیث رو شنیدید که: «حُبُّکَ لِلشَّیْءِ یُعْمِی وَ یُصِمُ» | محبت تو به چیزی (تو را) کور و کر می‌کند. (من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص: ۳۸۰) با یه برداشت لطیف، می‌گفت ممکنه این در ابعاد مثبت هم باشه! مثل کسانی که اونقدر عاشق شهادت بودند که انگار خطرات رو نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند... مثل کسانی که اینقدر عاشق‌اند که خستگی‌ناپذیرند. مطمئن نیستم تفسیر این حدیث چیه؛ اما، حقیقت همینه که هرچیزی رو عاشقانه دوست داشته باشی، چشم به سختی‌هاش می‌بندی... و به نظرم ریشهٔ خیلی از حرکت‌نکردن‌ها رو باید اینجا جست‌وجو کرد. @pelak13