از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جُدا کردم
تو بر نِی بودی و دیدی چه ها دیدم... چه ها کردم...
گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمیبُردم
ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم!
به یادم مانده آن روزی که میجستم تو را امّا
تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزهها کردم
تو را ای آشنای دل، اگر نشناختم آن روز
مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم...
تنِ چاک تو را چون جان گرفتم در برم، امّا
برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم...
بسانِ شمع، آبم کرد، بانگ «آب، آب» تو
اگرچه تشنه بودم چشمههای چشم وا کردم
میان خیمههای سوخته همچون دلم، آن شب
نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم
شکسته جای مهرت را، ز بیمهری به نِی دیدم
شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم
ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
سخنرانی میان دشمنان، چون مرتضی کردم...
+ شاعر: علی انسانی
+ سلامٌ علی قلب زینب الصبور ... و لسانها الشکور 🖤
@pelak13
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
آیا اهل آخرت درکی از لذت های دنیا دارند؟
▪️«یموت الناس مرة و یموت احدهم فی کل یوم سبعین مرة» یعنی سایر مردم در عمرشان یک مرتبه می میرند، ولی اهل آخرت، به واسطه این مخالفت با هوای نفس و مخالفت با شیطان که دائما در وجودشان وسوسه می کند. روزی هفتاد، بار می میرند. این اولین ویژگی اهل آخرت است.
▪️گاهی به ذهن می آید که شاید اهل آخرت اصلا انگیزه های گناه ندارند یا خیلی ضعیف است و به خاطر همین است که دنبال زخارف دنیا نیستند؛ ولی شواهدی هست که نه تنها درکشان [از این لذایذ] کمتر از دیگران نیست و قوایشان ضعیف تر از دیگران نیست، گاهی خیلی بیش از دیگران هم درک می کنند اما قدرت مقاومتشان زیاد است.
▪️اینطور نیست که اهل آخرت آدم های وارفته، بی حال، بی کاره و ضعیفی باشند یا اصلا درکی از زیبایی نداشته باشند.
▪️امام خمینی(قدس سره)، گاهی از باب تنقل، چند دقیقه ای وقتی داشتند، یک غزلی یا یک رباعی گفته اند یا غزلیاتی که از مرحوم علامه طباطبایی(قدس سره) موجود هست، این ها نشانه از دقت زیبا شناسی آن ها است.
▪️اینچنین نیست که اهل آخرت سرشان نشود یا درکی از ارزش پست و مقام نداشته باشند، این ها چیزی را درک کردند که فوق این ها است. درک های قوی تری دارند که این لذایذ در مقبالش رنگ می بازد. و بعلاوه سال های متمادی تمرین کرده اند که در مقابل این خواسته ها مقاومت کنند.
عشق ز اول سر کش و خونی بود
تا گریزد هر که بیرونی بود
▪️اگر آدم مقاومت کرد و استقامت کرد و در مقابل خواسته های نفسانی و حرف های مردم و توقعاتی که دیگران دارند از زن و بچه گرفته تا جامعه، اگر در مقابل این ها مقاومت کرد و ملاک را رضای خدا قرار داد، آن وقت خدا آنچنان به او کمک می کنند که همه این ها در نظرش پست و خوار می شود و اهمیتی به اینها نخواهد داد.
لینک صوت کامل جلسه
#محبت_خدا
🏴 @mesbahyazdi_ir
پلاک ۱۳
آیا اهل آخرت درکی از لذت های دنیا دارند؟ ▪️«یموت الناس مرة و یموت احدهم فی کل یوم سبعین مرة» یعنی س
چه وارستگیای میخواد این کار...
یادمه ازش پرسیدم تو آهنگهای مشکلدار رو دوست نداری که گوش نمیدیشون؟
گفت من اصلاً دلم میخواد اون آهنگها رو بسازم انقدر که دوستشون دارم! :))
ولی آزادِ واقعی کسی هست که حتی در بند میل خودش هم نباشه...
به قول فاضل نظری، «به گرفتارِ رهایی نتوان گفت آزاد!»
@pelak13
داشتم برای یکسری امور بیاهمیت غصه میخوردم که یهو با پیام استادم روبهرو شدم؛ و خب استرسی که گرفتم، از اساس هرچی غم و غصه بود رو ریخت دور 😂
نتیجهگیری: اگر نسبت به امور مهمتر حضور ذهن داشته باشیم، به امور بیاهمیت توجه کمتری میکنیم. و بخشی از غصهخوردنها به دلیل فراموشی امور مهم هست 🚶♀
@pelak13
انگار عطر اصیل هر فصلی رو صبحهای زود داره! طی روز، اون عطر با کارهای ما آدمها مکدّر میشه و رنگ دود میگیره... مثلاً الآن عطر شهریور و مهر چقدر در هم پیچیده و فوقالعادهست... 💛🌾
🦋 رسول مهربانی (ص):
🦋 القَريبُ مَن قَرَّبَتهُ المَوَدَّةُ وإن بَعُدَ نَسَبُهُ؛ وَالبَعيدُ مَن باعَدَتهُ المَوَدَّةُ وإن قَرُبَ نَسَبُهُ.
🦋 خويشاوند، آن است كه دوستىْ نزديكش ساختهاست، گرچه [نسبت] خويشاوندیاش دور باشد؛ و بيگانه، آن است كه دوستىْ دورش ساخته است، گرچه [نسبت] خويشاوندىاش نزدیک باشد.
🦋 کافی: ۲/۶۴۳/۷
@pelak13
همین شوق دمادم میتواند...
و بارانی که نمنم میتواند...
دلم را -بس که گنجشک است- حتی
نگاه سادهای هم میتواند...
چرا شعری نخوانم، سنگ باشم
فقط ساکت بمانم، سنگ باشم
نگاهم لهجهٔ گنجشک دارد
چگونه میتوانم سنگ باشم؟
دو دست خالیام را می پسندند
دل پوشالیام را می پسندند
فقط گنجشکهای پرشکسته
شکستهبالیام را می پسندند
پر از احساس باران باشد اما...
درختی در خیابان باشد اما...
مرا بنویس: گنجشکی که یک عمر
دلش میخواهد انسان باشد اما...
نجیب و بی ریا بودیم اما...
و با درد آشنا بودیم اما...
منِ دلتنگ و باران و دوبیتی
سه گنجشک رها بودیم اما...
جهان چشم تری دارد که انگار
دل ناباوری دارد که انگار
ولی من، هر چه بیگنجشک باشم
دلم بال و پری دارد که انگار...
تو باید بوی نیلوفر بگیری
مبادا رنگ خاکستر بگیری
تو باید آنقدر گنجشک باشی
که با هر قطره باران پر بگیری
به من، ای شوق بیپایان، کمک کن!
به این گنجشک سرگردان، کمک کن!
بلد هستی زبان قطره ها را
به من در خواندن باران کمک کن!
پر از رقصیدن گنجشکها باش
همیشه بر تن گنجشکها باش
به مردم اعتمادی نیست، باران
خودت پیراهن گنجشکها باش
نمیماند تناور شانهٔ من
فرو میریزد آخر شانهٔ من
مترسک هستم و بار گرانیست
پر گنجشکها بر شانهٔ من
بگو گنجشکها از من نترسند
از این یک تکّه پیراهن نترسند
بگو کاری ست زخم عشق، امّا
برای عشق از مردن نترسند...
+ سید حبیب نظاری
+ شعر کامل نیست... میتونید دوبیتیهای گنجشک رو جستجو کنید و کل دوبیتیها رو بخونید 🐣
+ دوستم که دوبیتیهای گنجشک رو اولین بار ازش شنیدم: @gom_j_sh
@pelak13