فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدا
🔹ببین تیپ شخصیتیات به کدوم شهید شبیهتره...
🔸 آرمان تو به کدوم روضه بیشتر گریه کردی؟
🎥 روایتگری مشترک وکیلپور و موسویزاده در گلزار شهدای بهشت زهرا
🇮🇷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 مراقب این آفت باشیم!
#رهبر_معظم_انقلاب
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷پسر بسیار متین وباوقار وزحمتکشی بود وکارهای سخت زیادی برای کسب درآمد انجام میداد، سال ۱۳۹۳ به استخدام مرزبانی درآمد باعشق کار خود را انجام میداد، دی ماه سال ۱۳۹۵ ازدواج کرد ودر دی ماه ۱۳۹۸ الینا تنها یادگار شهید چشم به جهان گشود که فقط ۸ ماه طعم شیرین پدر راچشید وفقط ۸ ماه بهروز شهیدم طعم پدر بودن راچشید و مورخ 1399/7/8 هنگام مأموریت هنگ مرزی سیرکان براثر صعب العبور بودن محور خودرو سازمانی واژگون و به شهادت می رسد.
"شهیدبهروز هراتی مقدم"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷 #شهید #مرتضی_شکوری
متوجه شده بود برخی از بسیجیانی که برای دورهی آموزشی میآیند، اهل سیگار هستند. آنها مخفیانه و دور از دید ما سیگار میکشیدند. مرتضی با سیگار به شدت مخالف بود. میگشت و یکی یکی آنها را پیدا میکرد. با جذبهای که داشت، خیلی از او میترسیدند. برای همین، حرفش را راحت قبول میکردند. مرتضی به آنها پیشنهاد میداد که بیایید در اوقات بیکاری، مشغول ورزش بشوید تا آهسته آهسته سیگار را ترک کنید. وسایل مختصری برای ورزش و بدنسازی آماده کرد و همهی جماعت سیگاری را در اوقات بیکاری، دور خودش جمع کرد. از هر روش ممکن استفاده کرد تا سیگار را ترک کنند. روش مرتضی، خیلی خوب جواب داد. تقریبا همهی آنها، قبل از پایان دوره، سیگار را ترک کردند. فراموش نمیکنم که یک روز خبر دادند یک خانم دم در پادگان با مرتضی کار دارد. مرتضی رفت و برگشت. مادر یکی از بسیجیها بود. شنیده بود شخصی به نام مرتضی باعث ترک سیگار فرزندش شده. این همه راه آمده بود تا از او تشکر کند. از دیگر کارهایی که باعث میشد مرتضی در دل همهی نیروها جا داشته باشد، توجه به ریزترین مسائل و مشکلات نیروها بود. او فقط یک فرمانده آموزشی نبود؛ بلکه به همهی ابعاد توجه میکرد.
📙 میثم. اثر گروه شهید هادی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقش بندی می کند هر دم خیالش در نظر
هیچ نقاشی نمی بندد چنین نقشی دگر
شهید حسن_معصومی🕊🌹
#علی_زین_العابدین_پور
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
*بهترین تکتیرانداز دنیا با رکورد ۳۰۰۰ شلیک موفق*
رزمندهای که شهید خرازی به او لقب گردان تکنفره داده بود. او بازوی عملیاتی شهید خرازی بود که مکررا میگفت: من صبح عملیات، بعد از خدا و کمک چهارده معصوم(ع) چشمم به دست *عبدالرسول زرین* است.»
بعثیها به او لقب صیاد خمینی داده بودند و صدام برای شکارش یک تیم ۲۰ نفره تک تیرانداز بین المللی را اجیر کرده بود که اتفاقا تک تیراندازهای امریکایی هم جزو آنها بودند، اما هر بار با تلفات سنگین بر میگشتند.
عکس معروفی از او به یادگار مانده که لاله گوش راستش با تیر تک تیراندازهای عراقی سوراخ شده و سرخی رد خون بر گردنش هنوز تازه است اما همچنان میخندد.
شهید#عبدالرسول_زرین🕊🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
مردم هر وقت کار تون جایی گیر کرد ،امام زمان تون رو صدا کنید یا خودش میاد ، یا یکی رو میفرسته که کارتون رو راه بندازه...
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
✍مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند
✍دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست #امام_حسین ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند
شهید_ابراهیم_هادی🕊🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #پنجاه_وچهار بلافاصله ماشین را
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پنجاه_وپنج
کتش را درآورد..
و دوباره به سمت ماشین برگشت. روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید،..
صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانی اش از خون پُرشده و میخواست حرف دلش را بزند..
که #به_جای_چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد
_وقتی داشتن منو میرسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس میکردم دارم میمیرم، فقط به شما فکر میکردم! شب پیشش خنجر رو از رو گلوتون برداشته بودم و میترسیدم همسرتون...
و نشد حرفش را تمام کند،..
یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره #نجیبانه قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد
_خدا رو شکر میکنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زنده اید!
هجوم گریه گلویم را پُر کرده..😣😭
رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش میخواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد
_امشب تو حرم چی کار داشتید خواهرم؟همسرتون خواست بیاید اونجا؟
اشکم تمام نمیشد..
و با نفسهایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم😭😩😭😭
_سعد شش ماه تو خونه #زندانیم کرده بود! امشب گفت میخواد بره ترکیه، هر چی التماسش کردم بذاره برگردم ایران،😭🇮🇷 قبول نکرد! منو گذاشت پیش ابوجعده🔥😭😰 و خودش رفت ترکیه!
حرفم به آخر نرسیده،...
انگار دوباره خنجر سعد🔥 در قلبش نشست که بی اختیار فریاد کشید
_شما رو داد دست این مرتیکه؟😡
و سد صبرش شکسته بود...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پنجاه_وشش
سد صبرش شکسته بود که پاسخ اشکهایم را با داد و بیداد میداد
_این تکفیری با چندتا #قاچاقچی_اسلحه از مرز عراق وارد سوریه شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و داریا رو کرده انبار باروت!😡🗣
#نجاست_نگاه نحس ابوجعده😈👹 مقابل چشمانم بود..
و خجالت میکشیدم به این مرد #نامحرم بگویم برایم چه خوابی دیده بود که از چشمانم به جای اشک، خون میبارید..😞😭
و مصطفی ندیده از اشکهایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیده ام که گلویش را با تیغ غیرت بریدند و صدایش زخمی شد
_اون مجبورتون کرد امشب بیاید حرم؟😡😡
با کف هر دو دستم جای پای اشک را از صورتم پاک کردم،..😭😭
دیگر توانی به تنم نمانده بود تا کلامی بگویم..
و تنها با نگاهم التماسش میکردم که تمنای دلم را شنید و مردانه امانم داد
_دیگه نترس خواهرم! از همین لحظه تا هر وقت بخواید رو چشم ما جا دارید!
کلامش عین عسل کام تلخم را شیرین کرد؛..
شش ماه پیش سعد 🔥از دست او فرار کرده و با پای خودش به داریا آمده بود..
و حالا باورم نمیشد او هم اهل داریا باشد تا لحظه ای که در آرامش منزل زیبا و دلبازشان🏠 وارد شدم...
دور تا دور حیاط گلکاری🌸🌼 شده و با چند پله کوتاه به ایوان خانه🌱🍃متصل میشد...هنوز طراوت آب به تن گلدانها مانده و عطر شب بوها در هوا میرقصید..
که مصطفی با اشاره دست تعارفم کرد و صدا رساند
_مامان مهمون داریم!
تمام سطح حیاط و ایوان با لامپهای مهتابی روشن بود، از درون خانه بوی غذا میآمد..
و پس از چند لحظه زنی میانسال🌺 در چهارچوب در خانه پیدا شد..
و با دیدن من، خشکش زد. مصطفی قدمی جلو رفت..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را
به این عشق و نیت به تن کردم که برای من
کفنی باشد آغشته به خون.
خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم
برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز.
اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری
در خور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم
بر من ببخش...
شهید#محمدرضا_تورجیزاده🌷🕊
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💢'گذری بر زندگی شهید حاتم
🔹شهید حاتم سعادت یار در سال 1353 در شهرستان بیجار در یک خانواده ساده، مومن و متدین متولد شد که از همان روزهای کودکی زیرک و باهوش و دارای اعتقادات اسلامی بود. او همراه پدر ومادر و 4 برادرش زندگی ساده ای را می گذراند . وی جهت گذراندن خدمت مقدس سربازی به منطقه مهران اعزام گردید و در تاریخ 1372/08/17 بر اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهاددت رسید .
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔یادت باشد چه کسانی خود را میسوزانند تا تو روشن بمانی...!
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💢گذری بر زندگی شهید
🔹شهید علیرضا دلکآبادی در سال 1327، در یکی از روستاهای سبزوار و در خانوادهای مذهبی و متوسط چشم به جهان گشود و از همان کودکی مشقت فراوان کشید. وی بهدلیل شغل آزادش، زیاد مسافرت میکرد و بنابراین با افراد گوناگون و دردهای آنان آشنا میشد و این آشنایی به تجربهاندوزی و درک و شناخت موضوعها و مشکلهای اجتماعی در وی منجر میگردید. او در سال 1349 ازدواج کرد و حس مسئولیت نسبت زندگی باعث شد با تلاشی بیش از پیش به تأمین نیازهای خانواده بپردازد و در کنار آن از سال 1351 فعالیتهای مذهبی و سیاسی خود، بهویژه پخش اعلامیه و نوارهای کاست مذهبی را نیز با جدیت آغاز کرد. شهید دلک آبادی در سال 1358 عضو کمیتة انقلاب اسلامی شد و با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه رفت و سرانجام در 16 آبان 1359، به درجة رفیع شهادت رسید. از این شهید والامقام، سه فرزند به یادگار ماند.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ملاقات با مادر بعد از ۳۴ سال
جانباز جنگ تحمیلی براثر موج انفجار حافظه اش از بین میره و بعداز 34 سال بر اثر زمین خوردن در آسایشگاه حافظه اش کامل بر می گرده و معلوم میشه اهل روستایی در کردستان... 😭😭😭.
هر زمین خوردنی آسیب نیست، درد داره ولی نتیجه خوبی داره،
این جانباز اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه اش را از دست میده، حتى نام و نشانىاش را .
٣٠ سال هم در يك آسايشگاه روان درمانى بسترى ميشه تا اینکه يك روز از پله هاى آسايشگاه با سر به پايين پرت میشه و سرش به نبش پله اصابت مى كنه و بعداسمش بخاطرش مياد. توسط بخش نيكوكارى دنبال خانواده اش می گرده و در نهايت درشهرى از توابع كردستان خانواده اش را پيدا مى كنند.
با برادرش تماس مى گيرند، و حالا دراين فیلم لحظه ورود این جانباز را به منزل و ملاقات با مادر و خانوادهاش راببینید. الله اکبر
حال دل پدر و مادر شهدا ، جانبازان ، مفقودین و آزادگان که چگونه روزگار گذراندند فقط خدا میداند و بس.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷مادرم مىدانى كه درخت تنومند اسلام هرچقدر توسط خون شهيدان آبيارى شود تنومندتر مىگردد و اين را مىدانى كه ما امانت خداييم و روزى به سوى او باز خواهيم گشت پس چه بهتر كه با خون خود اين درخت تنومند را آبيارى نماييم و جان خود را به بهاى بهشت به خداى تعالى بفروشيم. البته در صورتى كه خريدار خواسته باشد و من نيز قصد دارم كه با شهادتم دين خدا را يارى كنم و اميدوارم كه خداوند متعال آن را قبول نمايد.
"شهید سیدحسین ميرطالبی پور"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷داشتم خونه رو مرتب می کردم
حسین گوشهی آشپزخونه نشسته و به نقطهای خیره شده بود. اونقدر غرق افکار خودش بود که هر چی صداش کردم، جواب نداد،رفتم جلوش و گفتم:
حسین... حسین ... کجایی مادر؟!
یهو برگشت و بهم نگاه کرد
گفتم: حسین جان! کجایی مادر؟!
خندید و گفت: سر قبرم بودم مامان...
از تعجب خندهام گرفت.
بهش گفتم: قبرت؟!.. قبرت کجاست مادر جون؟!
گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴
چیزی نگفتم و گذشت ...
🌷وقتی شهیــــد شد و دفنش کردیم به حرفش رسیدم؛ با کمال تعجب دیدم دقیقاً همون جایی دفن شده که اون روز بهم گفته بود ، پشتم لرزید، فهمیدم اون روز واقعاً سر قبرش بوده...
"شهید محمدحسین فهمیده"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷#سلام_ما به لبخندشهیدان🌷
به ذکرروی سربندشهیدان
🍃سلام مابه گمنامان لشگر
به تسبیحات یازهرای معبر
🍃همانهایی که عمری نذرکردند
اگررفتنددیگربرنگردند
#سلام_بر_شهدا.....🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#یک_عکس
#یک_خاطره
بنده و مدافع حرم #شهيد_سعيد_عليزاده
مثل اين جوان را در اين سال ها كم نديده ام بزرگ شده در راهيان نور و راه پيدا كرده به نور...
گفتم: برای شهادتم دعا كند
هم براي #شهادت خودش دعا كرد،
هم برای شهادت من...
خودش رفت و من.....
#حاج_حسین_یکتا
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
سراپا وسعت دریا گرفتند
همان مردان که در دل جا گرفتند
تمام خاطرات سبزشان ماند
به بام آسمان مأوا گرفتند
از سمت چپ؛
شهید غلامعباس شاپوری
شهیدابوالقاسم ضرغامپور
شهیدغلامعلی نقدی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷چهل روز دایم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
🌷نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد.
سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند.انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با نماز شب می رسد.
🌷برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
"شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷در مبارزات سياسي از سالهاي ۴۱ و ۴۲ همزمان با آغاز نهضت اسلامي شروع مي شود و ايشان يكي از رهبران و پايه هاي نهضت در آذربايجان بودند كه در جريان همين مبارزات دستگير و در زندان قزل قلعه تهران زنداني شد ند.
🌷 به اتهام اينكه در خلال بحث پيرامون حكومت اسلامي و جنايات اسرائيل در يك سخنراني علني نام امام را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت شش ماه به بافق كرمان تبعيد شد . پس از آن به بهانه ديگري شش ماه، ديگر به زنجان تبعيد شد . شهيد قاضي در تبر يز تنها نماينده تام الاختيار حضرت امام خميني بوده و نقش ايشان در شكل دادن به مبارزات مردم تبريز نيز شايان توجه است.
"شهیدسید محمد علی قاضی طباطبایی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷خصوصیت بارز شهید برگرفته از حدیثی از حضرت زهرا(س) است که فرمودند: «اگر میخواهید اصلح مصلحتها شامل حالتان بشود کارتان را با اخلاص انجام دهید»
🌷یکی از ویژگیهای شهید اخلاص بالای او بود و تواضع و فروتنی او که زبانزد خاص و عام بود، همچنین احترام به والدین، تقید به نماز اول وقت و تعادل در دین از دیگر خصوصیات شهید بود.
"شهیدمدافع حرم محسن فانوسی"
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #پنجاه_وشش سد صبرش شکسته بود که
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پنجاه_وهفت
مصطفی قدمی جلو رفت و میخواست صحنه سازی کند که با خنده سوال کرد
_هنوز شام نخوردی مامان؟😄
زن چشمش به من مانده و من دوباره از نگاه این غریبه #ترسیده بودم.. 😥😢مبادا امشب قبولم نکند..😨
که چشمم به زیر افتاد و اشکم بیصدا چکید... 😭
با این سر و وضع از هم پاشیده، صورت زخمی و چشمی که از گریه رنگ خون شده بود،..حرفی برای گفتن نمانده
و مصطفی لرزش دلم را حس میکرد که با آرامش شروع کرد
_مامان این خانم #شیعه هستن، امشب وهابیها به حرم سیده سکینه (س) حمله کردن و ایشون صدمه دیدن، فعلاً مهمون ما هستن تا برگردن پیش خانواده شون!😊
جرأت نمیکردم سرم را بلند کنم،.. 😥میترسیدم رؤیای آرامشم در این خانه همینجا تمام شود..و دوباره آواره غربت این شهر شوم..
که باران گریه از روی صورتم تا زمین جاری شد.😭😭😭 #دردپهلو توانم را بریده و دیگر نمیتوانستم سر پا بایستم..
که دستی چانهام را گرفت.و صورتم را بالا آورد...
مصطفی کمی #عقبتر پای ایوان ایستاده و ساکت #سربه_زیر انداخته بود تا مادرش🌺 برایم #مادری کند..
که نگاهش صورتم را نوازش کرد و با #محبتی_بی_منت پرسید
_اهل کجایی دخترم؟😊
در برابر نگاه مهربانش زبانم بند آمد و دو سالی میشد مادرم را ندیده بودم..😢💔
که لبم لرزید و مصطفی دست دلم را گرفت
_ایشون از ایران🇮🇷 اومده!
نام ایران حیرت نگاه زن را بیشتر کرد..😳
و بی غیرتی سعد مصطفی را آتش
زده بود که خاکستر خشم روی صدایش پاشید
_همسرشون اهل سوریه اس، ولی فعلاً پیش ما میمونن!😠
به قدری قاطعانه صحبت کرد که حرفی برای گفتن نماند..
و تنها یک آغوش #مادرانه..🤗
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
✍فرمانده پا برهنه با دکمه های لنگه به لنگه سردار شهید محمد نصراللهی...
🔹تا لباسی را پاره و نخ نما نمی کرد دست از سرش بر نمی داشت در این عکس یادگاری هم که با حاج قاسم انداخته مشخص است از لباس چند سال کار کشیده و دکمه هایش با هم متفاوت هست.
🔸در مسجد یک نفر اشتباهی پوتین هایش را پوشیده بود و رفته بود وقتی همه از مسجد خارج شدند یک جفت پوتین در کنار جا کفشی مانده بود.
🔹هر چه اصرار کردند پوتین ها را به جای مال خودش بپوشد قبول نکرد و پا برهنه از مسجد خارج شد.
🔹می گفت : می ترسم این پو تین ها را بپوشم و نتوانم صاحبش را پیدا کنم.
🔸آن شب فاصله مسجد تا قرارگاه را پا برهنه رفت و از آن به بعد به شوخی پا برهنه صدایش می زدند.
شهید#محمد_نصراللهی🕊🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa