♨️رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_بیست_و_یکم
📌مسئولیت پذیر باش
🍃وسایلم رو جمع کردم و زدم بیرون ... ویل هم که انگار منتظر چنین روزی بود؛ حسابی استقبال کرد ...
🍃تمام شب رو راه رفتم و قرآن گوش دادم ... صبح، اول وقت رفتم در خونه حنیف زنگ زدم ... تا همسرش در رو باز کرد، بی مقدمه گفتم: دعاتون گرفت ... خود شما مسئول دعایی هستی که کردی ... نه جایی دارم که برم ... نه پولی و نه کاری ...
🍃با هم رفتیم مسجد ... با مسئول مسجد صحبت کرد ... من، سرایدار مسجد شدم ...
🍃من خدایی نداشتم اما به دروغ گفتم مسلمانم تا اجازه بدن توی مسجد بخوابم ...
🍃نظافت، مرتب کردن و تمییز کردن مسجد و بیرونش با من بود ... قیچی باغبونی رو برمی داشتم و می افتادم به جون فضای سبز بیچاره و شکل هایی درست می کردم که یکی از دیگری وحشتناک تر بود ... هر چند، روحانی مسجد هم مدام از من تعریف می کرد ... سبزه آرایی های زشت من رو نگاه می کرد و نظر می داد ... .
🍃بالاخره یک روز که دوباره به جون گل و گیاه ها افتاده بودم، اومد زد روی شونه ام و گفت ... اینطوری فایده نداره ... باید این بیچاره ها رو از دست تو نجات بدم .... .
🍃دستم رو گرفت و برد به یه تعمیرگاه ... خندید و گفت: فکر می کنم کار اینجا بیشتر بهت میاد ...
🍃ضمانتم رو کرده بود ... خیلی سریع کار رو یاد گرفتم ... همه از استعدادم تعجب کرده بودن ... دائم دستگاه روی گوشم بود ... قرآن گوش می کردم و کار می کردم ...
🍃این بار، روح حنیف تنهام گذاشته بود ... نه چیزی کم می شد، نه کاری غلط انجام می شد ... بدون هیچ نقص و مشکلی کارم رو انجام می دادم ...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_بیست_و_دوم
📌نگاه
🍃از سر کار برمی گشتم مسجد و اونجا توی اتاقی که بهم داده بودند؛ می خوابیدم ... .
🍃چند بار، افراد مختلف بهم پیشنهاد دادن که به جای خوابیدن کنار مسجد، و تا پیدا کردن یه جای مناسب برم خونه اونها ... اما من جرات نمی کردم ... نمی تونستم به کسی اعتماد کنم ... .
🍃رفتار مسلمان ها برام جالب بود ... داشتن خانواده، علاقه به بچه دار شدن ...چنان مراقب بچه هاشون بودن که انگار با ارزش ترین چیز زندگی اونها هستند ...
🍃رفتارشون با همدیگه، مصافحه کردن و ... هم عجیب بود ... حتی زن هاشون با وجود پوشش با نظرم زیبا و جالب بودند... البته این تنها قسمتی بود که چند بار بهم جدی تذکر دادند ... .
مراقب نگاهت باش استنلی ... اینطوری نگاه نکن استنلی... .
🍃و من هر بار به خودم می گفتم چه احمقانه ... چشم برای دیدنه ... چرا من نباید به اون خانم ها نگاه کنم؟ ... هر چند به مرور زمان، جوابش رو پیدا کردم ... .
🍃اونها مثل زن هایی که دیده بودم؛ نبودن ... من فهمیدم زن ها با هم فرق می کنند و این تفاوتی بود که مردهای مسلمان به شدت از اون مراقبت می کردند ... و در قبال اون احساس مسئولیت می کردند ... .
🍃هر چند این حس برای من هم کاملا ناآشنا نبود ... من هم یک بار از همسر حنیف مراقبت کرده بودم ...
💫 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
هدایت شده از 🔻 تبلیغات مسافر 🔻
⛔️ماجرای شایعه سنی شدن سیدمحمدحسین #طباطبایی که در ۵سالگی حافظ #قرآن شد از زبان خودش😱😳
⛔️ #شخصی_که_هزار_نفر_را_وهابی_کرد
و درآخر به دست یک بچه شیعه ، #شیعه_شد😳
♦️ #انتشاربرای_اولین_بار
مشاهده دو #کلیپ 🎥فوق در 👇
http://eitaa.com/joinchat/271908868Cfa339de8a5
☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
❌قضاوت ممنوع
حتما کلیپ مربوطه مشاهده شود🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
مادر شـهید مجید قربانخانی که اروزی مادرانه خودش را در معراج شـ هدا با حسرت انجام داد، مادر است ارزوهای مادرانه برای تک پسرش،
#شهید_مجید_قربانخانی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷با وجود سن کمی که داشت، همه کارهایش از روی برنامه و حساب بود. وقتی قرار بود بروند بنیاد شهید، درباره انتقال جانبازان صحبت کنند، برای همین جلسه ساده و کوتاه هم برنامهریزی میکرد. میگفت: باید برنامه داشته باشیم. باید بدونیم چهکار میکنیم. بدون برنامه نمیشه جلو رفت.
🌷طرز فکرش اینطور بود، آنهم در زمانی که خیلیها فکر میکردند برنامه داشتن برای کارها لزومی ندارد، باید هیئتی انجام داد و رفت.
"شهید محمد تقی رضوانی"🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
هدایت شده از 🔻 تبلیغات مسافر 🔻
🔴 #بهحضرتنرجسخاتونمادرامامزمانمتوسلشوید
ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان میفرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواستهاش را بده
👌ختمی بسیار {#سریع_الاجابه} از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید ۰۰۰
♦️ختمی که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده کلیک کنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/711917615C57c733ee60
Ⓜ️بار ها تجربه شده مشاهده کنید👆
هدایت شده از 🔻 تبلیغات مسافر 🔻
⛔️ شرط عجیب پیرزن برای اجاره خانه اش به سه پسر دانشجوی جوان ❗️
سه دانشجو بودیم توی دانشگاه یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم.خونه اجاره ای کم بود و اغلب قیمتشون بالا بود.می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند.نزدیک دانشگاه،تمیز و از هر لحاظ عالی.فقط مونده بود اجاره بها!!!
پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم فقط یه شرط داشت که هممونو شوکه کرد😳
اون گفت که هرشب باید یکی از شماها...😱
♨️ ادامه ماجرا 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/711917615C57c733ee60
یاد لبخندی بخیر ....
که به قهقههٔ شهادت پیوست
آواکس دشت عباس
فرمانده اطلاعات قرارگاه نجف
یار و همرزم شهید حسن باقری
شهادت: ۹ بهمن ۱۳۶۱ منطقه فکه
#شهید_سردار_توکل_قلاوند🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷هدف الله هست و فقط براي ياری دين خدا و قرآن هست و اگر اين خونها درخت انقلاب را آب ندهد اين درخت خشك مىشود و انقلاب اسلامى را پايمال مىكند و از بين مىبرد و اما از شما مىخواهم در مقابل دشمن همچون كوه استوار و پابرجا باشيد
🌷و حرفى را كه امام مىزند گوش فرا دهيد و عمل كنيد و زير بار ستم و ظلم نرويد و حسينوار با كارتان و عملتان در مقابل سختىها، انقلاب را تا ظهور حضرت مهدى(عج) ادامه بدهيد...
"شهید محمدحسین صرفی"🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
هدایت شده از 🔻 تبلیغات مسافر 🔻
::
🌟آموزش صفرتاصد مداحی🎤
🎖آموزش حرفه ای وجامع مداحی
در هفت گام:
🔅صداسازی 🔅ردیف آوازی
🔅روضه خوانی. 🔅نوحه خوانی
🔅دعاخوانی. 🔅فیش روضه
🔅مدیحه خوانی وسرود
📚به صورت ترمیک و ارتباط آنلاین
با مربی🌿
🔰
با روش تدریس تکنیک معکوس📝 :: جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید👉🌱 ارتباط با ادمین ثبت نام👨💻👇: @admin_maana برای دیدن آموزش های رایگان👇 https://eitaa.com/joinchat/3585409024C29a819a057 ::
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
🔴پسر عموم ۱۷ سالشه
۷۰ میلیون دراورد تو یکماه😐‼️
بش گفتم چطوری وضعت انقد خوب شده❓🥲
گفت از وقتی با این کانال آشنا شدم👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3302162797Caa778d4939
✅ روزی ۱تومن درمیارم فعلا ، بنظرم واسه منی ک بیکار بودم برا شروع خوبه👌🏻 👆
هدایت شده از 🌸 تبلیغات کشکول معنوی 🌸
🕯
🔮 بگو #متولد_چه_ماهی هستی تا بگم از چه راهی میتونی به #درآمـد عالی برسی ؟
فروردین اردیبهشت خرداد
تیر مرداد شهریور
مهر آبان آذر
دی بهمن اسفند
👆 برا منو دقیقا درست گفت 😐✌️
هدایت شده از تبادلات لیستی بنری سنتری ۱۱۰ تبادل
🌷شهیدی که قول داده است زائرانش را #دعا کند!
حاجتمندان دقت کنید....👇
eitaa.com/joinchat/1350369280Cba31a11fa4
#بهترین کانال مـــدافعان حرم☝️😍
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🍰مسائل شرعی زناسویی متاهلین(احکام اتاق خواب) "اتــاق_خــواب"_«بدون سانسور»
eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53
🍰مناسبتهای شیعه، أوقات شرعی
eitaa.com/joinchat/3681681410C3e9cfb4859
🍰《معـدنِ استـوریـاۍِ سیـاسـۍمذهبـۍ》جانمونۍ بچھ شیعھھھ
eitaa.com/joinchat/2560098398Cacc4602d2d
🍰جهان پس از مرگ" تجربه مرگ" بسیار زیبا و موثر گذارعااااالی
eitaa.com/joinchat/787349625C44347bd843
🍰خودت را در برابر سه جایگاه زمین بزن تاارزشت بالابرود۰۰۰
eitaa.com/joinchat/711917615C57c733ee60
🍰محتوای فرهنگی پرورشی ویژه معلمان و مربیان طرح امین
eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
🍰احادیث۱۴معصوم، تفسیرآیاتقرآن
نمازهای هرشب ماه رجب، استغفار شبانه
eitaa.com/joinchat/2067857410C2adc10030d
🍰کانال صوتی دلنشین نهج البلاغه " شرح روزی یک حکمت عاااالیه
eitaa.com/joinchat/2855665682Cc04673bf9f
🍰بدون سانسور و خجالت(ازدواج وزناشویی) فقط متاهلین
eitaa.com/joinchat/3560439879C0e9ded2d08
🍰ارزانترین پوشاک کودک مادر ارسال رایگان کدمرسوله
eitaa.com/joinchat/3587637297Cc96c9001ca
🍰ماجرای شهیدی که به مادرش قرآن آموخت!!
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🍰تکنیک ((10➖10➖10➖10)) در زندگی چیه؟
eitaa.com/joinchat/897908738C30a1928237
🍰قلبی آرام با یاد خدا 1
eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍰روزهای قمر در عقرب،دعاهای مشگل گشا
eitaa.com/joinchat/1562050661Ca783c7a21d
🍰آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم
eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
🍰حـس آرامـش بـا یـاد خـدای مهـربان
eitaa.com/joinchat/1993277442Ce1e0ec17d2
🍰غذاهای سنتی، کیک و دسر،مرحله به مرحله
eitaa.com/joinchat/1507655685Cac76267ae5
🍰شهیدی که قرضهای شخص بدهکاری را بدون آنکه فرد بدهکار بداند پرداخت کرد.
eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
🍰تلنــــــگر مــذهبـــی
eitaa.com/joinchat/1740898305C1b457154a7
🍰قلبت♡ رو با قرآن جلا بده
ترتیل، تحدیر، تفسیر آیه به آیه قرآن..
eitaa.com/joinchat/2994601997C52c0bdbc8a
🍰آموزش رایگان صفر تا صدخیاطی آسان دوخت
eitaa.com/joinchat/454098969Cfb9fc7dac2
🍰گنجـــــهاے معنـــــوے
eitaa.com/joinchat/3198681104C2fc8fb24a4
🍰بانک جزوه، تلخیص و کتب حوزوی
eitaa.com/joinchat/922091681C1b5ada3ae8
🍰دعای رفع نحسی و سنگینی خانه و مغازه (افزایش رزق)
eitaa.com/joinchat/1940455429C76f2863e88
🍰بچه ات نماز نمیخونه؟نمازت سروقت نیست؟
eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
راهکارهای #عزیزشدن_نزدشوهــر😉😊
بیا و #ترفند های خانه داری رو یادبگیر🏃
eitaa.com/joinchat/87949681Cc1dbfcc56c
💕اگه میخوایی هزاران رمز خوب #همسرداری و #تربیت_فرزند رو بشناسی👈یه سر بزن 😊👆
➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖
#لیستویژه 19 بهمن؛ @Listi_Baneri_110
💚💫💫💚
مبعث؛ یعنی وساطت تو میان بنده و معبود.
یا رســـــ💚ـــــول اللّه!
دستانم را بگیر 👋
تا بتهای باقیمانده دلم را بشکنم
که خدای تو
خریدار دلشکستگان است.💔
#مبعث
#امام_زمان
#دهه_فجر
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱#استوری | #ریلز
«ایدررگانمخونوطن...🙂🇮🇷»
📜 #دههفجر
📻 #انقلاب_اسلامی
🎤 #همایون_شجریان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 لبیک یا حسین
🎙سید حسن نصرالله
🔹 از روز اول خطاب به حضرت زینب(س) گفتیم که همه ما عباس تو هستیم
و در همه سالهای گذشته با خون شهیدانمان و جانفشانی ایثارگرانمان آن را ثابت کردیم.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
روزانه بین 1 تا 2💰میلیون در روز کار کن😱
هر سن و جنسیتی که داری مهم نیست روشی پیدا کردم که بتونی سر 6 ماه نشده
به درآمد 30/40 میلیون برسی فقط توو خونه با گوشیت😍✅
ظرفیت امون محدوده بزن روو لینک زیر👆👆
https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c
امروز ظهر آموزش هامون شروع میشه جانمونی❌❌👆👆👆👆
هدایت شده از 🌸 تبلیغات کشکول معنوی 🌸
🔴کار در منزل فقط با یک گوشی🔴
✅درآمد فوری و حلال فقط با گوشیت
فرقی نداره خانوم خونه داری یا کارمند یا محصل ✅مناسب برای همه سنین
از شهر هستی بزنن روی لینک پایین👇
https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c
سریع عضو شو تا پاکش نکردن❌
🌟#رفیق_مثل_رسول🌟۲۹
با فرید رفتیم پایگاه بسیج. تمام مدت جلسه بسیج منتظر بودم زودتر تمام شود و من فرصت کنم اتفاقی که افتاده بود را برای آقامرتضی تعریف کنم،هرچند که خودش متوجه شده بود که حرفی برای زدن دارم.
قبل از تمام شدن جلسه سرش را نزدیک گوش من آورد،گفت:آقا رسول چی شده؟اینجا نیستی.
مثل هرشب من و فرید باآقا مرتضی از مسجد راه افتادیم،تمام مسیر آقا مرتضی به من فرصت داد حرفم رابزنم.وقتی که تمام شد ،نگاهی کرد و گفت:رسول ،معلمت فهمیده تو نبودی،برای همین از دستت ناراحت نیست.از این بابت خیالت راحت باشه، اما امروز یه تمرین بزرگی را انجام دادی.
نگاهی به آقا مرتضی کردم و با تعجب گفتم:من آقا؟.بله،برو به این حرفم فکرکن.من فقط یه راهنمایی میکنم.
آخر شب تمام اتفاق های روز و حرف هایی که ردوبدل شده بود را مرور کردم،مثل همه لحظات زندگی ام این جریان راهم در بسته توکل به خدا پیچیدم و به دست آسمان سپردم. 🌟روزها مثل صابون آب خورده لیز میخوردند.محاسنی که حالا هرروز ردیف بیشتری را روی صورتم پر میکرد،این طی شدن روزها را به رخم میکشید.
مدرسه اعلام کرد تعطیلات نوروز اولین گروه دانش آموزی را به اردوی راهیان نور میفرستند.نتوانستم با بچه ها راهی شوم.دوربین زنیت جدیدم را به یکی از بچه ها دادم تابرایم کلی عکس یادگاری به عنوان سوغات بیاورد.
حالا نشستم سرساک،دارم لباس هایم را تا میکنم،چون قرار شده به همراه مامان و بابا به این سفر بروم. خدارو شکر میکنم که بالاخره قرعه به اسم من دیوانه زدند.
قرار شد با کاروانی از دوستان بابا به این سفر برویم.
اتوبوس که راه افتاد ،خیالم راحت شد که شهدا دعوتم کردند، هر پیچی که رد میشدیم باخیال راحت تری به صندلی ام لم میدادم.خیلی حال و حوصله حرف زدن با کسی و نداشتم.دلم میخواست الان فرید،حسین یا پوریا بودند تا می توانستم کمی کل کل کنم.
باید اعتراف کنم برای شروع یک رابطه سخت میگیرم،ولی وقتی دوستی را انتخاب کردم ،پای این دوستی و رفاقت هستم،به قول یکی از بچه ها که میگفت:اول آشنایی وقتی دیدم نه اهل فوتبال و بازی های گروهی هستی،نه اهل شیطنت و شوخی ،به حسین گفتم:این چقدر خشک و عصا قورت داده است،اما حالا این رفاقتی که بین ما هست رو خیلی دوست دارم.
زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹
#رسول_خلیلی
#ادامهدارد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷همیشه مرتب و منظم بود و لباسهای تمیز میپوشید. دائم شانه در جیبش بود و برای پاکیزگی ارزش خاص قائل بود. در هنگام غذا خوردن قناعت میکرد.
🌷پنج بار مجروح شد ولی هیچکدام از مجروحیتها باعث نشد تا جبهه را رها کند. برخی از زخمهای خود را پنهانی میبست و سعی میکرد تا کسی از آن اطلاع پیدا نکند. مرتضی پس از انجام عمل جراحیهای مختلف بر روی استخوان کتف و... مجبور بود تا از مواد آرامبخش قوی استفاده نماید، اما با وجود درد شدیدی که در بدن داشت از استفاده داروها سرباز میزد و درد را تحمل میکرد.
"شهید مرتضی یاخچیان"
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷بسیار خوش رو ، شوخ طبع ، سربه زیر و صادق، مظلوم و بی ریا بود.کاری به کسی نداشت. اوقاتش را در باشگاه کشتی و فوتبال می گذراند.در انتخاب دوست همیشه به ما سفارش می کرد.می گفت دوستی که انتخاب می کنی از لحاظ اخلاقی ، رفتاری با شخصیت و اهل معنویات باشد.عشق و علاقه زیادی به دعا و قرآن داشت. هیئتی بود به نام عاشقان امام حسین (ع) که هنوز هم برپاست؛ در آن هیئت قرآن ، احادیث و دعا خوانده می شد.ایشان در آن هیئت حضور دائم داشت.
✍راوی برادر شهید
"شهید قاسم علی جان ناری کناری"
تاریخ تولد :1348/03/04
تاریخ شهادت : 1365/11/05
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷از آنجایی که محمود به شیرینی تولد علاقه داشت، قبل از عملیات با پرداخت پولی از دوستش خواست شیرینی تهیه کند و در صورت حضورش به او بدهد یا در نبودش برای او خیرات کند.
🌷با شهادتش در شب تولدش، شیرینی تولد به خیرات شیرینی شهادت ختم شد.
"شهید محمود هاشمی"
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_بیست_و_سوم
📌خانه من
🍃رئیس تعمیرگاه حقوقم رو بیشتر کرد … از کار و پشتکارم خیلی راضی بود … می گفت خیلی زود ماهر شدم … دیگه حقوق بخور و نمیر کارگری نبود … خیلی کمتر از پول مواد بود اما حس فوق العاده ای داشتم …
🍃زیاد نبود اما هر دفعه یه مبلغی رو جدا می کردم … می گذاشتم توی پاکت و یواشکی از ورودی صندوق پست، می انداختم توی خونه حنیف … بقیه اش رو هم تقسیم بندی می کردم … به خودم خیلی سخت می گرفتم و بیشترین قسمتش رو ذخیره می کردم … .
🍃هدف گذاری و برنامه ریزی رو از مسلمان ها یاد گرفته بودم … اونها برای انجام هر کاری برنامه ریزی می کردند و حساب شده و دقیق عمل می کردند … .
🍃بالاخره پولم به اندازه کرایه یه آپارتمان کوچیک مبله رسید …
🍃 اولین بار که پام رو توی خونه خودم گذاشتم رو هرگز فراموش نمی کنم … خونه ای که با پول زحمت خودم گرفته بودم … مثل خونه قبلی، یه اتاق کوچیک نبود که دستشوییش گوشه اتاق، با یه پرده نصفه جدا شده باشه … خونه ای که آب گرم داشت … توی تخت خودم دراز کشیده بودم … شاید تخت فوق العاده ای نبود اما دیگه مجبور نبودم روی زمین سفت یا کاناپه و مبل بخوابم … برای اولین بار توی زندگیم حس می کردم زندگیم داره به آرامش میرسه … توی تختم دراز کشیدم و گوشی رو گذاشتم روی گوشم … چشم هام رو بستم و دکمه پخش رو زدم … و اون کلمات عربی دوباره توی گوشم پیچید … اون شب تا صبح، اصلا خوابم نبرد …
🍃کم کم رمضان هم از راه رسید … رمضانی که فصل جدیدی در زندگی من باز کرد …
💫 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان #فرار_از_جهنم (بر اساس واقعیت)
#قسمت_بیست_و_چهارم
📌رمضان
🍃زندگی سراسر ترس و وحشت من تموم شده بود … یه آدم عادی بین آدم های عادی دیگه شده بودم …
🍃کم کم رمضان سال 2010 میلادی از راه رسید … مسلمان ها برای استقبالش جشن گرفتن … برای من عجیب بود که برای شروع یک ماه گرسنگی و تشنگی خوشحال بودند …
🍃توی فضای مسجد میز و صندلی چیده بودن … چند نوع غذای ساده و پرانرژی درست می کردن … بعد از نماز درها رو باز می کردن … بدون اینکه از کسی دینش رو بپرسن از هر کسی که میومد استقبال می کردن …
🍃من رو یاد مراسم اطعام و شکرگزاری کلیسا می انداخت … بچه که بودم چندباری برای گرفتن غذا به اونجا رفته بودم … تنها تفاوتش این بود که اینجا فقیر و غنی سر یک سفره می نشستن و غذا می خوردن … آدم هایی با لباس های پاره و مندرس که مشخص بود خیابان خواب هستند کنار افرادی می نشستند و غذا می خوردند که لباس هاشون واقعا شیک بود … بدون تکلف … سیاه و سفید … این برام تازگی داشت … و من برای اولین بار به عنوان یک انسان عادی و محترم بین اونها پذیرفته شده بودم … این چیزی بود که من رو اونجا نگه می داشت و به سمت مسجد می کشید … .
🍃بودن در اون جمع و کار کردن با اونها لذت بخش بود … من مدام به مسجد می رفتم … توی تمام کارها کمک می کردم … با وجود اینکه به خدا اعتقادی نداشتم و باور داشتم خدا قرن هاست که مرده … بودن در کنار اونها برام جالب بود …
🍃 مسلمان ها برای هر کاری، قانون و آداب خاصی داشتند … و منم سعی می کردم از تمام اون آداب و رفتار تبعیت کنم …
💫 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷در مرحله اول مردن حق است چه بهتر مردنی که در راه خدا باشد شما بدانید که من آگاهانه در این راه قدم نهادم چرا که خون سرخ شهیدان از قابیل تا حسین (ع) و از حسین (ع) تا شهیدان کربلای جنوب و غرب ایران صدایم می زنند.
"شهید محمد یوسفی"
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷بسيار خوش اخلاق ومهربان بود از همان كودكي علاقه ی خاصی به معصومين وپروردگار داشت.هميشه برای همه دعا ميكرد.
فردی بسيار دلسوزبود به پدر ومادرش احترام مي گذاشت وقدردان زحمتهايشان بود .
🌷بسيار فردی آرام و با حوصله بود با ما شوخي مي كرد و می گفت شهید می شوم ، مادرم از شوخي هايش ناراحت می شد وگريه می كرد هروقت حرف از مردن ميزد مادرم پريشان مي شد وناراحتي ميكرد او هم به مادرم دلداری ميداد وميگفت مادر راه همه مردن است اگر شهيد شدم برايم لباس مشكی نپوشيد هميشه برايم فاتحه بخوانيد من علاقه خاصی به زيارت امام زاده علي صالح دارم هميشه به جايم زيارت بكنين.
"شهید سجاد گماری"
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷برای اسلام و انقلاب تبلیغات زیادی بکنید تا ندای اسلام و اسلام طلبی به اقصی نقاط جهان برسد در اشاعه و گسترش فرهنگ اسلامی تلاش لازم را بنمایید و از هیچ کوششی دریغ نکنید همیشه گوش به فرمان امام امت و مسئولین کشور باشید".
"شهید اکبر چاجی"
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
منم؛ شهادت! سودای هر شبت برخیز
بیا بیا که منم قبله گاه آمالت
منم؛ شهادت! رویای هر شبت برخیز
بیا بیا که خودم آمدم به دنبالت
شادی روح شهید والا مقام
"علی حسن بخردان "
فاتحه و صلواتی هدیه کنیم.
عاقبتهمتونختمبخیروشهادتانشاءالله
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷فرمانده گردان علی ابن ابیطالب (یگان دریایی) با بیش از سی و شش ماه حضور مستمر در مناطق جنگی و با سی درصد جانبازی، در منطقه عملیاتی کربلای ۵ مفقودالاثر گردید. سرانجام پیکر او در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۷۴ش توسط گروه تفحص کشف و از طریق پلاک هویت شناسایی شد و در ۸ مرداد ۱۳۷۴ش در شهرستان آمل تشییع و در زادگاهش، روستای سرخکلا به خاک سپرده شد.
"شهید فتح الله حیدری"
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa