eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.3هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
8.7هزار ویدیو
151 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
میفهمن امنیت یعنی چی؟ میفهمن چقد گرگ و کفتار دور و ورمونه؟ میفهمن نباید چرندیات BBC و منوتو و... رو تکرار کنن؟ میفمن نباید برا تروریستا هشتگ بزنن؟ میفهمن نباید به بهونه مشکلات اقتصادی قدرت دفاعی و موشکیمون رو تضعیف کنن؟ میفهمن امنیت بره یعنی همه چی میره؟ به خدا اگه بفهمن! @banomahtab
🔻سردار ابا امین همرزم و دوست شهید عراقی می‌گوید: ابا عارف، فرمانده­‌ای بود که یک سوریه­‌ای را به شیعه ۱۲ امامی دعوت کرد. ابا عارف بسیار برازنده، مهربان، با مدیریت، دوستدار، خوش زبان، خوش صبحت، جذاب از لحاظ بیانی پر از معلومات، با ایمان، اهل نماز و روزه بود. ابا عارف با گرفتن پست خود روزه می­گرفت و زمانی که پست را تحویل می­‌داد روزه خود را افطار می‌کرد. همه­ سوریه­ فهمیده بودند ابا عارف، عربی از و ایرانی الاصل است که این روحیه زیبا و بالا را دارد. تمام سربازان وی به صداقت، راستگویی و امانت داری او ایمان داشتند و آنچنان در دل نیروها رفته بود که هر دستوری را اجرا می‌­کردند و از وی نافرمانی نمی‌کردند. تا اینکه جوانی از اهل سوریه­ به وی روی آورد و جلوی همه گفت: سوگند به خدا، هرچه دین و مذهب ابا عارف است را من می‌­پذیرم. و دین و مذهبی که تو را اینگونه صادق و مقتدر بار آورده است را می­‌خواهم. آن جوان با کمک اباعارف و روحانی قرارگاه شهادتین را می‌گوید و به مذهب شیعه می­‌آید و رساله را به وی تقدیم می­‌کنند. این جوان بعد از چند هفته نزد اباعارف می­‌آید و می‌­گوید: ابا عارف من خواب دیدم که به شهادت می‌­رسم؛ مرا حلال کنید و از اهل بیت علیهم‌السلام بخواهید مرا شفاعت کنند. آن روز فرا رسید و به اباعارف خبر شهادت این جوان را دادند. ابا عارف دنبال آن شهید گشت و آن جوان را در آغوش گرفت.... 🗓شهادت ۳ آبان ۹۴ 📿شادی روحشان صلوات❣ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
ایام سالگرد شهادت سردار شهید حسین قجه ای تاریخ تولد :عاشورای سال۱۳۳۷ نام پدر : جواد تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱5 محل تولد :اصفهان /زرین‌شهر محل شهادت :جاده اهواز-خرمشهر مزار شهید : گلستان شهدای زرین شهر خاطره: 🌿 «... والله من فقط می‌توانم برادر قجه‌ای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که او اسطوره مقاومت بود. این مرد در طی آن یک هفته‌ای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت - درگیر بودیم خدا شاهد است که یک شب هم نخوابید. 🌿هیچ کدام از بچه‌ها ندیده بودند او حتی یک وعده غذایش را بنشیند توی و بخورد. بعضی مواقع که بچه‌ها قوطی کمپوتی باز می‌کردند و به او می‌دادند همانطور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف می‌رفت آن را توی راه می‌خورد. 🌿مدام در جلوی دشمن بود و آر‌پی‌جی می‌زد. آنقدر آرپی‌جی زد که خدا شاهد است گوش‌هایش کر شده بود و از آنها خون می‌چکید .>> راوی علی بور بور.معاون دوم گردان_سلمان سردار شهید 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
سالروزشهادت سردار شهید حسین قجه ای تاریخ تولد :عاشورای سال۱۳۳۷ نام پدر : جواد تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱5 محل تولد :اصفهان /زرین‌شهر محل شهادت :جاده اهواز-خرمشهر مزار شهید : گلستان شهدای زرین شهر خاطره: 🌿 «... والله من فقط می‌توانم برادر قجه‌ای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که او اسطوره مقاومت بود. این مرد در طی آن یک هفته‌ای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت - درگیر بودیم خدا شاهد است که یک شب هم نخوابید. 🌿هیچ کدام از بچه‌ها ندیده بودند او حتی یک وعده غذایش را بنشیند توی و بخورد. بعضی مواقع که بچه‌ها قوطی کمپوتی باز می‌کردند و به او می‌دادند همانطور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف می‌رفت آن را توی راه می‌خورد. 🌿مدام در جلوی دشمن بود و آر‌پی‌جی می‌زد. آنقدر آرپی‌جی زد که خدا شاهد است گوش‌هایش کر شده بود و از آنها خون می‌چکید 😭.>> راوی علی بور بور.معاون دوم گردان_سلمان سالروز شهادت🕊🌹 سردار شهید