متن ارسالی از اعضا🌺🎀🌺🎀
دلنوشته های یک بانوی چادری🎀🎀🎀🎀
روزهای کودکی ام یادش بخیر..
ومادرمهربانِ بی نظیرم روحش شاد
دختربچه ای چهارپنج ساله بیشترنبودم که چادرسرم می کرد ومراباخودبه نمازومسجدومصلای جمعه وراهپیمایی می برد
متوجه تفاوتم با#همسالانم #بودم اماهیچ گاه *اعتراضی* نمی کردم.می شنیدم که #بزرگترها#مدام به مادرم می گویندچرابچه را*عذاب* می دهی .بگذار'راحت 'باشد.مادرم باآرامش ومتانتِ نگاهش لبخندی می زدومی گذشت.
****
حالاسی واندی سال گذشته ومن امروزسربلندوباافتخاردرکوچه وخیابان باچادرِسیاهم که سپیدترین پیغام هارابه خلق الله می رساند،قدم برمی دارم وبه راهی که انتخاب کرده ام ایمان دارم واین موهبت ِالهی،یادگاری ازمادرم است .باهمان همسالانم باز تفاوت دارم وآنهااعتراض دارندکه چرامادرشان زودترازاین بیدارشان نکرده .وهمان بزرگترهاکه پیرورنجورشده اند مراتحسین واحترام می کنندومی گویند :خدارحمت کندمادرت حاجیه فاطمه.ازکودکی راه رابه تونشان دادوازعذاب نگاه آلوده راحتت کرد.
ومن پیغامبرمادرم هستم؛دختربچه ی شش ساله ام راباچادرمانوس کرده ام.
🌺🎀🌺🎀🌺🎀🌺🎀
از لاک جیغ تا خدا
@banomahtab