⚘﷽⚘
سیزده ساله بود که وارد بسیج شد. اول او را ثبت نام نمیکردند. میگفتند سنش کم است. ما رفتیم با مسئولین پایگاه صحبت کردیم. خلاصه قبول کردند و وارد بسیج شد. یک هفته بعد او را به #اردوی #آموزشی بردند. مربی آموزشی شان، آقای مرتضی امجدیان بود. ایشان هم البته یک سال بعد شهادت #رسول، در #سوریه مجروح شدند. ایشان در مراسم سالگرد #شهید_خلیلی که در #کرج گرفته بودند، این #خاطره را تعریف میکرد و #گریه میکرد. حالا من ادامه خاطره را از زبان ایشان میگویم.
میگفت در دوره آموزشی #بسیج، یک شب رسول، من را کنار کشید. حالا آن موقع سیزده ساله بود. گفت آقا #مرتضی شما آدم خوبی هستید و من به شما #اعتماد دارم. یک چیزی میخواهم بگویم، فقط از شما میخواهم که به هیچ کس نگویید. تاکید کرد که به #پدرم نگویید، به مادرم نگویید، به برادرم روح الله نگویید. من اول فکر میکردم یک کار خطایی کرده یا تقصیری از او سر زده. گفتم خوب بگو. گفت آقا مرتضی شما آدم #پاک و مومنی هستید، دعایتان هم #مستجاب میشود.
دعا کنید ما شهید بشویم!
آقا مرتضی گفت؛ من همانجا چشمم پر #اشک شد، رفتم پشت چادرها و #شروع کردم به گریه که این بچه در این #سن و سال چقدر از امثال ما سبقت گرفته!
#شهید_رسول_خلیلی
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
@ebrahim_navid_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
🌷سمیه کردستان🌷
یکی از شهدای بزرگ جنگ تحمیلی بود، زیر دست منافقین کوردل و زیر شکنجه های آنها به شهادت رسید؛ شکنجههایی که باعث شد تا به ناهید لقب سمیه کردستان را بدهند؛ زیرا او هم به مانند حضرت سمیه زیر شکنجه به شهادت رسید.
"شهید ناهید فاتحی کرجو"
#فاطمیه🏴
#بسیج
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷دعوت به ایستادگی و تربیت نسل آینده🌷
📜 امت بیدار ما، تا جایی که میتوانید در برابر دشمنان ایستادگی کنید. هر کجا که هستید، در مبارزه به امام خود علیه کافران و تجاوزگران بایستید. فرزندانتان را بهگونهای تربیت کنید که ادامهدهنده راه حسین (ع) و فاطمه زهرا (س) باشند.
"شهید ابوطالب نظام محله"
#بسیج🏴
#وعده_صادق
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه 🌹
قسمت ۸
یک باروقتی احمدآقانمازراشروع کردبه آنجارفتم ودرکنارش مشغول نماز شدم.دقایقی بعدازاین کارخودم پشیمان شدم! احمدآقابعدازاینکه نمازراشروع کرده به شدت منقلب شد.بدنش می لرزید😨گویی یک بنده ی حقیر درمقابل یک سلطان باعظمت قرارگرفته✅
نمازاحمدآقاآن گونه بودکه ماازبزرگان شنیده بودیم.اودرنمازعبدذلیل درمقابل پروردگارجلیل بودواگرایشان درزندگی به مراتب بالای کمال رسیده,به دلیل همین افتادگی درپیشگاه پروردگاربود💯درروایات مانمازرامعراج مومن معرفی کردند.من به نمازهای خودم که نگاه می کنم اثری ازعروج به درگاه خدای متعال رانمی بینم.امااعتقادقلبی من وهمه شاگردان احمدآقااین بودکه تمام نمازهای ایشان به خصوص دراین سال های آخرنشان ازمعراج داشت! یعنی هرنمازی احمدآقایک پله اورابه خدای متعال نزدیک می کرد💞البته احمدآقابسیارکتوم بود.یعنی ازحالات درونی خودحرفی نمی زد.امااگرکسی به وضیعت اودقت می کرد,حتماًمتوجه باطن نورانی اش می شد.من یک بارازخودایشان شنیدم که حدیث《 نمازمعراج مومن است.》راخواندوبعدخیلی عادی گفت:بچه هابایدنمازشمامعراج داشته باشدتاحقیقت بندگی راحس کنید.من آن شب🌃 اسرارکردم که: احمدآقا آیااین معراج برای شمااتفاق افتاده?معمولاًدراین شرایط به نحوی زیرکانه بحث راعوض می کرد.امّاآن شب بعدازاسرارمن سرش رابه نشانه تاییدتکان داد.
درسررسید📒به جامانده ازاحمدآقاجملات عجیبی به چشم من خورد.اودراین سررسیدکارهای روزانه خودرادرسال🗓۱۳۶۳نگاشته است.دربرخی صحفات آمده:《امروزنمازبسیاربسیارعالی بود. درنمازصبح حال بسیارخوشی ایجادشده》 و...
فراموش نمی کنم.یک بارحضرت آیت الله حق شناس نمازخواندن ایشان رادید,آن موقع احمدآقادرسنین نوجوانی👱 بود.بعدبه حجت الاسلام حاج حسین نیری(برادراحمدآقا)گفت:من به حال وروزاین جوان غبطه می
خورم!ومن شک ندارم که همه ی این هاازتوجه فوق العاده احمدآقابه نمازنشئت می گرفت👌اوبنده ی واقعی پرودگاربود.بااحمدآقاچندنفرازبچه های مسجدراهی بهشت زهرا(سلام الله علیها)شدیم.همیشه برنامه مابه این صورت بودکه سریع ازبهشت زهرا(س)برمی گشتیم تابه نمازجماعت مسجدالدوله برسیم.اماآن روزدیرراه افتادیم .گفتیم:نمازرادربهشت زهرا(س)می خوانیم.به ابتدای جاده رسیدیم ترافیک شدیدی ایجادشدبود.ماشین 🚙درراه بندان متوقف شد.احمدنگاهی به ساعتش ⌚️کرد.بعد درباره ی نمازاول وقت صحبت کرد.اماکسی تحویل نگرفت. احمدآقاازماشین پیاده شد!بعدهم ازهمه معذرت خواهی کرد!گفتیم:احمدآقاکجامی روی?!جواب داد:این راه بندان حالاحالاهابازنمیشه😕ماهم به نمازاول وقت نمی رسم.من بااجازه می روم اون سمت جاده یک مسجدهست که نمازم رومی خونم وبرمی گردم مسجد!احمدآقابازهم معذرت خواهی کردورفت🚶اوهرجاکه بودنمازش رااول وقت وباحضورقلب اقامه می کرد.درجاده وخیابان و....فرقی برایش نمی کرد.همه جاملک خدای متعال بودواوهم بنده ی خدای متعال!✅
#بسیج
همه ی اهل محل احترام خانواده ی آن هاراداشتند.حمیدرضا,برادربزرگ تراحمدآقاسال اول جنگ به شهادت 🌷رسید.همان سال بودکه ایشان واردبسیج شد.طی مدتی که ایشان دربسیج مسجدفعالیت داشت همه ی نوجوان های محل جذب 💞اخلاق ورفتارایشان شدند.هرزمان احمدآقابه مسجدمی آمدجمعی نوجوان به دنبال اوبودند.مدتی بعدایشان به عنوان مسئول پذیرش پایگاه بسیج مسجدامین الدوله انتخاب شد;مسجدی که پرازطلبه های فاضل وانسان های وارسته بود.بعدازمدتی مسئولیت کارهای فرهنگی مسجدنیزبه عهده ی ایشان قرارگرفت.کنارفعالیت دراینجادرمسجدامام حسن(علیه السلام)نیزکارهای فرهنگی راانجام می داد.👈نکته قابل توجه برای من این بودکه وقتی مادرشرایط عادی هستیم حضورقلب درنمازنداریم.یااگرمشغله ای داشته باشیم,دیگرحواسی برای مانمی ماند.😏یااگرکاراجرائی به عهده ی ماواگذارشود,که دیگرهیچ!کاملاًحواس مادرنمازپرت می شود.احمدآقاعارفی واراسته بودکه نمازهایش بوی ملاقات باپرودگارمی داد.معمولاًچنین انسان هایی یاازجامعه فاصله می گیرند,یااگرواردجامعه ومسجدشوندخودرادرگیرهیچ کاری نمی کندتاحضورقلب داشته باشد.بارهاازاین عارف نمادهادیده ایم که فقط سجاده وعبای خودرامی شناسند.ودیگرهیچ....امااین شاگردواراسته آیت الله حق شناس درس ایمان وعمل راازاستادش فراگرفته بود.اوسخت ترین کارهای اجرایی مسجدرابرعهده داشت ودرعین حال روزبه روزبرمعنویاتش افزوده می شد!من دیده ام برخی مدعیان عرفان وقتی نمازرابه پایان می رسانندمشغول ذکروتسبیح و...می شوند.امااحمدآقاوقتی نمازمعراج گونه اش به پایان می رسیدوسفرعرفانی اش تمام می شد,همگام بانمازگزاران مسجدتکبیرهاراتکرارمی کرد.الله اکبر.خمینی رهبر....بعددستاش رابه نشانه ی دعادرمقابل صورتش قرارمی داد.
👈 ادامه دارد... 👉
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa