کم کم اسارت محسن را به همه اطلاع دادیم
رفتم خانه پیراهن محسن را روی زمین پهن کردم
سرم را روی آن گذاشم و ضجه زدم
اما زمان زیادی نگذشت که احساس کردم
محسن آمد کنارم دستش را روی قلبم
گذاشت و در گوشم گفت:
زهرا سختیش زیاده ولی قشنگیهاش زیادتره!
#شهیدمحسنحججی🕊
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#ماهرمضان آخری ده روز مرخصی
گرفت و من و پدرش را برد مشهد
گرم بود ظهر که نماز جماعت میخواندیم
من را با تاکسی برمیگرداند هتل که اذیت
نشوم خودش نمیخوابید،دوباره برمیگشت
حرم میایستاد به دعا و نمازشب بیستویکم
توی صحن هدایت نشسته بودم پیام محسن آمد
روی گوشیام قسمم داده بود: مامان تورو خدا
دعا کن یه بار دیگه قسمتم بشه برم سوریه..🥲❤️🩹
#شهیدمحسنحججی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
5.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسرعزیزم!سعیکنراهمنراادامهبدهی
سعیکنکاریکنیکهسرانجامآنبه
#شهادت ختمشود... ♥!
#شهیدمحسنحججی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🔺️حال معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: «از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم اونهم اینکه تو راه امام حسین و مثل امام حسین شهید بشم.»
🔹️بهش گفتم محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین شهید بشه خیلی زجرآوره!» گفت: «به خودِ امام رضا قسم که من حاضرم، خیلی لذت داره.»
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌱🌹
#کلام_شهدا:
🔺️خواهرم،برادرم!
خیلۍحواستبہسنگرتباشہ
چادرت،غیرتت،ایمانت
درستهمہراهدفقرارگرفتہاند،
همہرا...
✍️قسمتیازوصیتنامہشھید
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
505.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥محسن حججی در پیاده روی اربعین
🔺️فیلم شهید حججی در پیاده روی اربعین نشان میدهد که او بعد از عبور از مرز مهران با شوق وصف ناپذیری مسیر را ادامه میدهد. ثبت دقایقی که در آن شاید محسن فکرش را هم نمی کرد کمتر از یک سال دیگر بیسر به زیارت ارباب خواهد رفت.
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🔺️هم خدمتي محسن بود.جوان درست و سالمی نبود، معتاد بود و لاابالی و اهل کارهای خلاف. تا آن موقع هر کس کاری کرده بود که او را به راه بیاورد نتوانسته بود. حتی پدر و مادر و اقوام و فامیلش هم نتوانسته بودند. توی پادگان هیچ کس به خاطر کارهایش کمترین محلی به او نمیگذاشت. خیلیها حتی آدم هم حسابش نمیکردند.
🔹️محسن رفت سمت او. باهاش رفیق شد، رفیق جینگ و صمیمی. خیلی با او صحبت کرد و نصیحتش کرد. چند ماهی بیشتر نگذشت جوان از این رو به آن رو شد. مواد مخدر و بقیه کارهای خلافش را گذاشت. میگفت دوست دارم از این به بعد کسی بشم مثل محسن حججی.»
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🔺️شروط خادمی محسن :
✨️منو پشت هیئت بگذارید که در دید نباشم، هرچی کار سخت هست به من بدید..
محسن نمیخواست در هيئت ديده شود خدا هم گفت: حالا که نمیخوای دیده بشی، به کل عالم نشونت میدم..!💯
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💭بد و بیراه به رهبری‼️
🔺️بهش گفتم: از این سیدعلی تون که اینقدر سنگش رو به سینه میزنی، برام بگو. راستش آن اوایل تا میدیدمش، مدام به رهبر، بد و بیراه میگفتم.
🔹️او هم سرش را میانداخت پایین و لام تا کام حرفی نمیزد. آن روز گفت: گفتنی نیست، باید راهش رو بری تا بشناسیش!چشم انداخت توی چشمم و بهم قول داد: اونوقت محسن نیستم اگه تو رو ننشونم جلوی آقا.
🔺️بعد از شهادتش، خواهرم زنگ زد گفت: داریم میریم دیدار رهبری ، گفتیم تو هم بیای. پیش خودم گفتم: حتماً باید از پشت میله ها ببینمش. باورم نمیشد نمازم رو پشت سر رهبر بخوانم، نه از پشت میله ها، به فاصله یک و نیم متری.
🔹️عزت از این بالاتر که بروی دست مجروح رهبر را بگیری و ببوسی و دستت را در دست سالمش فشار بدهد و بگوید: عاقبت بخیر بشی!همانجا به محسن گفتم: تو قول دادی و به قولت عمل کردی، منم عوض شدم؛ ولی هوام رو داشته باش عوضی نشم.
📚برگرفته از کتاب سربلند
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حججی چرا شد حججی ؟!
🔺️نوشته بود : هر وقت حالم بد میشه میرم دست و پایِ مادرم رو بوسه میزنم ، تا هم خدارو راضی کنم ، هم حالم رو خوب کنم..
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌱🌹
🔺️توی نماز جماعت همیشه صف اول می ایستاد
همیشه توی جیبش مهر و تسبیح تربت داشت، گاهی وقتها که به هر دلیلی توی جیبش نبود، موقع نماز در حسینیه پادگان دنبال مُهر تربت می گشت.
🔸️وقتی که پیدا می کرد، این شعر رو زمزمه می کرد: تا تو زمین سجده ای، سر به هوا نمی شوم...
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🔺️كلهاش داغ بود. چند وقتی بود که زده بود توی کار رباتیک و ورزش و ادبیات و سه چهار چیز دیگر. کلکسیونی از فعالیتهای مختلف و غیر مرتبط به هم. آن موقع من مسئول انتشارات عماد بودم.
🔹️با جمعی رفته بودیم دیدار حضرت آقا. آنجا من گزارشی از فعالیتهای مؤسسه شهید کاظمی دادم، به آقا گفتم: ما جاهای زیادی در سراسر کشور نمایشگاه کتاب زدهایم، توی دبیرستان ها مصلاهای نماز جمعه، گلزارهای شهدا و جاهای دیگر، مردم هم خیلی خوب استقبال کرده اند و بسیار کتاب خریده اند.»
🔺️آقا خیلی خوشش آمد. کلی تعریف کرد از این کار حتی توی آن جلسه گفت که بقیه ناشرها هم از این کارها بکنند. وقتی آمدم نجف آباد، بچه های مؤسسه را جمع کردم و بهشان گفتم که آقا این حرفها را زده.
🔹️محسن تا صحبت هایم را شنید همانجا پا شد و رو کرد به بچه ها و گفت: «آقا من دیگه نه کلاس رباتیک میرم و نه کلاس ورزش و نه هیچ چیز دیگه میخوام برم تو کار کتاب. میخوام همه وقتم رو بذارم برا اون.» مکثی کرد و بعد خیلی معنادار گفت: «آقا گفته!»
#شهیدمحسنحججی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa