پشت چراغ قـــرمـز خیـابان شریعتے ایستاده بودیم🚦ومنوچـهر هم صحبت مـیڪرد .↯
ڪنار خیـابان یڪ پیرمرد ڪه سرتا پالباسسفید یڪدستـــ پوشیــده بود.⸙
در گاݪرےبزرگےڱݪ هاےرزےبہ رنڱ هاےمختلف مےفروخت🌹وݪےسفیدےلباسپیرمرد نظرمن را جلب ڪرده بود ومن احساس میڪردم این مرد از آسمان آمده استــ اصلا حواسم بہ منوچهر نبود ڪه یڪ لحظہ حجم سنگین وخیسےروے پاهایݥ حس ڪردم 😉😍
یڪ آن بہ خودم آمدم دیدم منوچهر رد نگاهم را ڱرفتہ وفڪرڪرده من بہ گݪ ها خیره شده اݥ ،پیاده شد
تا گݪ ها رابرایم بخرد🌷🌹
منوچهر همین طور همہ گݪ هارابادستش برمےداشت وروےپاهاےمن مےریخت 😍
دوبار چراغ سبزوقرمز شد وݪےهمہ در خیابان بہ ما نگاه میڪردند👀 وسوت وڪف مےزدند.
حتئ یڪ نفر خانم ڪه ازنظر تیپ ظاهرےباما متفاوتـــ بود .برگشت وبہ همسرش گفت : مےبینے،بعد بگویید بچہ حزب اݪݪهے ها محبت بلد نیستندوبہ همسران شان ابراز محبت نمیڪنند .
آن روز منوچهر همہ ڱݪ هاےپیرمرد راخرید وروےپاهاےمن ریختـــ ومن نمےدانستم چہ بگویم وچہ ڪلمہ اے ݪآیق این
محبت غیر اینڪہ بگویم بے نهایت دوســــتـــــــ دارم💖
به روایت همسر شهید منوچهر مدق
#عاشقانهشهدایی
↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
_اضطراب و دلهره ، هوشنگ را رها نمیکرد😰 میگفت :«میدانم نمیشود. میدانم قبول نمیکنند؛ با این شغلی که من دارم کسی به من دختر نمیدهد».
گفتیم :«توکل به خدا کن. آقا محمد هرکسی نیست! مثل بقیه فکر نمیکند ». 🌱
شب که رفتیم خانهشان ، رو به محمد (برادر عروس)
گفتم :« کسی ک قبلاً دربارهاش صحبت کرده بودن همین آقا هوشنگ🙂 خودمان است. همان کسی ک توی کارگاه پادویی میکند🏃🏻».
محمد گفت:« هر ک میخواهد باشد؛ فقط ایمان داشته باشد، خاطرخواه زن و بچهاش هم باشد برایمان کافیست».🙂
#شهیدمحمدبروجردی
#عاشقانهشهدایی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa