eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.3هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
151 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
پشت چراغ قـــرمـز خیـابان شریعتے ایستاده بودیم🚦ومنوچـهر هم صحبت مـیڪرد .↯ ڪنار خیـابان یڪ پیرمرد ڪه سرتا پالباس‌سفید یڪ‌دستـــ پوشیــده بود.⸙ در گاݪرےبزرگےڱݪ هاےرزےبہ رنڱ هاےمختلف مےفروخت🌹وݪےسفیدےلباس‌پیرمرد نظرمن را جلب ڪرده بود ومن احساس میڪردم این مرد از آسمان آمده استــ اصلا حواسم بہ منوچهر نبود ڪه یڪ لحظہ حجم سنگین وخیسےروے پاهایݥ حس ڪردم 😉😍 یڪ آن بہ خودم آمدم دیدم منوچهر رد نگاهم را ڱرفتہ وفڪرڪرده من بہ گݪ ها خیره شده اݥ ،پیاده شد تا گݪ ها رابرایم بخرد🌷🌹 منوچهر همین طور همہ گݪ هارابادستش برمےداشت وروےپاهاےمن مےریخت 😍 دوبار چراغ سبزوقرمز شد وݪےهمہ در خیابان بہ ما نگاه میڪردند👀 وسوت وڪف مےزدند. حتئ یڪ نفر خانم ڪه ازنظر تیپ ظاهرےباما متفاوتـــ بود .برگشت وبہ همسرش گفت : مےبینے،بعد بگویید بچہ حزب اݪݪهے ها محبت بلد نیستندوبہ همسران شان ابراز محبت نمیڪنند . آن روز منوچهر همہ ڱݪ هاےپیرمرد راخرید وروےپاهاےمن ریختـــ ومن نمےدانستم چہ بگویم وچہ ڪلمہ اے ݪآیق این محبت غیر اینڪہ بگویم بے نهایت دوســــتـــــــ دارم💖 به روایت همسر شهید منوچهر مدق ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
_اضطراب و دلهره ، هوشنگ را رها نمی‌کرد😰 می‌گفت :«می‌دانم نمی‌شود. می‌دانم قبول نمی‌کنند؛ با این شغلی که من دارم کسی به من دختر نمی‌دهد». گفتیم :«توکل به خدا کن. آقا محمد هرکسی نیست! مثل بقیه فکر نمی‌کند ». 🌱 شب که رفتیم خانه‌شان ، رو به محمد (برادر عروس) گفتم :« کسی ک قبلاً درباره‌اش صحبت کرده بودن همین آقا هوشنگ🙂 خودمان است. همان کسی ک توی کارگاه پادویی میکند🏃🏻». محمد گفت:« هر ک میخواهد باشد؛ فقط ایمان داشته باشد، خاطرخواه زن و بچه‌اش هم باشد برایمان کافیست».🙂 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa