🍃🌹🍃🌹
#عاشقانه_شهــدایـے😍
💠آدم دلـــــ❤️ـــــش مےخواهد ...
⚜آدم یڪ وقتهایے دلش ملیحہ حڪمت بودن میخواهد،که یک روز یک شهید عباس بابایے پیدا شود و بگوید: یا تو یا هیچڪس!! 😍
⚜بعد بفهمے همہ دوران تحصیلش📚 در امریڪا براے داشتنت نقشہ میڪشدہ و بعد روز خواستگارے زل بزند بہ چشمهایت😍 و با لبخند بگوید تو عشق سومے
✔اول ...خدا ...
✔بعد پرواز ...
✔بعدم ملیحہ خانوم❤️
⚜و تو متعجب بمانے😳 اما هلاڪ همان عشق سوم بودن باشے بے هیچ حسادتے ،از این عباس ها ڪہ بدون گــل🌹 بہ خانہ🏡 نمے آیند
⚜آدم دلش هے از این عباس ها مےخواهد ڪہ
وقتے بہ جانشان نق میزنے و از شهادتشان میترسے ناباورانہ میگن بالام جان دیگہ سعے ڪن ڪمتر دوسم داشتہ باشے !!!
⚜آدم هوس میڪند ملیحہ اے باشد ڪہ ناز و نعمت وثروت خانہ پدرے را رها میڪند و ڪلاهش👒 را ڪنار بگذارد و بہ خاطر باعشق روسرے سر ڪردن در زمان شاہ👑 از ڪار بے ڪار شود و بہ همہ هوس هاے پوچ زندگے پشت پا بزند
⚜آدم دلش از این عباس ها میخواهد .از این شهید ✓همت ها و ✓حمید باڪرے هاڪہ مثل افتاب☀️ در زندگے یڪ دختر میتابند وبعد از آن پشت ابر پنهان مےشوند 🌥.
💥اماااااااااااااا
تا ابد گرماے عشـقشانـ❤️ گونہ هاے یڪ زن را
سرخ نگہ میدارد☺️❣
شهید ژنرال عباس بابایی🌸
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
○•●{❤️✨}●•○
از نظر جسـمے خیلے ضعیـف شده بودم
زیاد پیش مےآمد که باید سرُم مےزدم
من را مےبرد درمانگاه نزدیڪ خانہمان
مےگفتند فقط خانم ها مےتوانند همراه باشـند
درمانگاه سپاه بود و زنانہ و مردانہاش جدا.
راه نمےدادند بیاید داخـل.
ڪَل ڪَل مےکرد،فریـاد راه مےانداخت.
بهـش مےگفتم:حالا اگہ تو بیایے داخـل،سرُم زودتر تموم میشہ؟!
مےگفت:﴿نميتونم یک ساعـت بدون تو سر کنم!﴾🖇💖
#عاشقانه_شهدایی
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشار_با_درج_لینک_مجاز_است.👆
『✦❤️✦』
#عاشقانه_شهدایی💕
موقعازدواجۅخـۅاستگارۍڪوتاه صحبٺ ڪردیم !
ایشونفقطگفـت: مـنهمسنگرمیخۅام.
گفتم یعنی چے؟
گفٺ:موقعجنـگ دشمـنروبرو بـود. امـا الآن دشمـن همہطـرفہ
🌱•|راوی:همسرشهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#پاسـڊارانبۍپلاڪ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
˹❤️🌿
#عاشقانه_شهدایی
روزی که مصطفی به خواستگاری من آمد مادرم به او گفت :
این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید ؟
مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد ؛ گفت :
(( من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام ،وقتی بیدار شد ، تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت.))
تا وقتی شهید شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت :
((من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم.))
همسر شهید مصطفی چمران✨
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
در زمانی ڪه چروڪ بودن لباسها و نامرتب بودن مـوها
نشـانه بیاعتنـایی به ظواهـر دنیا بود،
حمید خیلی خوشگــل و تمیـز بود.
پوتینهایش واڪس زده و
موهایش مرتب و شانه ڪرده بود.
به چشـمـم خـوشگـلترین
پاسـدار رو؎ زمین میآمد.
روح و جسمش تمیـز بود.✨
وقتی میخواست برود بیــرون، میایستــاد جلــو؎ آینـه و
با مــوهایش ور میرفت.
به شوخی میگفتم:
ول ڪن حمـیــد!
خودت را زحمت نده،
پسنــدیده ام رفته.😉
راوی: همسر #شهید_حمید_باکری
#میلاد_امام_حسین
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
تو وصیت نامه اش نوشته بود:
"اگر بچه م دختر بود اسمش زهراست، پسر بود، مهدی."
مهدی خرازی الآن مردی شده برای خودش.
📚یادگاران
تصویربازشود
#شهید_حسین_خرازی
یاران آخرالزمانی #امام_زمان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💔
#عاشقانه_شهدایی
برای دیدن همسرش تا بهشت رفت
وقتی محسن پسر بزرگم حدود چهار سال داشت و بسیاری از شبها تب میکرد و مشکلات زندگی بسیار شده بود؛ یک شب در خواب من را برای دیدنِ شهید به بهشت بردند.
وقتی به درب بهشت رسیدم، دیدم آنجا با طاق نصرتی زیبا که از گلهای قرمز رُز پوشیده شده، جلوه میکند و ...
در حالی که انتظار آمدن شهید را میکشیدم، ناگهان او را در حالی که دو خانم خوشگل در کنارش بودند دیدم😱
آنها آنقدر زیبا و ناز بودند که موهایشان تا کف پایشان کشیده میشد و از دو طرف، شهید را محکم گرفته بودند!
من با دیدن این صحنه حسادت زنانهام گُل کرد و قهر کردم و روی برگرداندم و رفتم.😒
شهید دنبالِ من میدوید که نروم...
من میگفتم: بایدم بهت خوش بگذره! من با این همه مشکلات زندگی میکنم و بچهها را نگه میدارم، اونوقت تو اینجا خوش میگذرونی و ما از یادت رفتهایم!
شهید گفت: بخدا باور کن اینها زنِ من نیستند. اینها اعمال من هستند و به من چسبیدهاند، چکارشان کنم؟! میخواهی بگویم بروند؟
دستی زد و آنها غیب شدند و شروع به دلجویی کرد و میگفت: ما توی دنیا خیلی کار کردیم و اصلا زیادی هم آوردیم؛ حاضرم آنها را با تو تقسیم کنم، ولی تو با من قهر نکن
با اشاره، خانهای زیبا را به من نشان داد و گفت: آن خانه را برای شما دارم میسازم که بعدا آمدید اینجا مستاجری نکشید و راحت باشید. خلاصه دل من را به دست آورد و خداحافظی کردم و آمدم.
راوی: همسر #شهید_مرتضی_رجب_بلوکات
#شهید_دفاع_مقدس
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💔
#عاشقانه_شهدایی
🍁 زینب عادت داشت، گلهایی را که روحالله برایش میخرید، پرپر میکرد و لای کتاب خشک میکرد.
🍂 در یکی از نبودنهای روحالله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگها نوشت:
«آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.»
🍁 این گلبرگ را خودش نوشته بود اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست.
وقتی آن را برگرداند، دستخط روحالله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: عشقِ من! دلتنگ نباش❤
📚 دلتنگ نباش
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهید_مدافع_حرم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa