eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.8هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 دو شهید هردو یکی یکی یکی سرباز امام خمینی یکی سرباز امام خامنه ای 🌹 شهیدی که بعد از سی سال یکی از ۱۵۰ شهید گمنام است که شناسایی شد، شهید مدافع حریم ولایت 🌹 شهید مدافع حرم اهل بیت(ع) ♦️ اما گرگ ها و غرب زدگان و روشنفکرنماها بدانند؛ ...
برادرش می‌گفت: نمی‌گذاشت کسی از دستش ناراحت شود، اگر دلخوری پیش می‌آمد، سریعا از دل طرف درمی‌آورد. هادی به ما می‌گفت یکی از خاله‌هایمان را در کودکی ناراحت کرده، اما نه ما چیزی به خاطر داشتیم نه خاله‌مان. ولی همه‌اش می‌گفت باید بروم حلالیت بطلبم. هیچ‌وقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
وقتی صبح ها برای نماز به مسجد می‌آمد، بعد از نماز صبح در گوشه‌ای از مسجد به سجده می‌رفت و در سجده کل زیارت عاشورا را قرائت می‌کرد. هادی هر جا می‌رفت برای هیئت امام حسین (ع) هزینه می‌کرد. درباره‌ی هیئت رهروان شهدا که نوجوانان مسجد بودند نیز همیشه جزء بانیان هزینه‌های هیئت بود. زمانی هم که ساکن نجف بود، هر شب جمعه به کربلا می‌رفت. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
به بیت‌المال بسیار حساس بود. یادم هست گاهی در پایگاه بسیج درس می‌خواند، آخر شب که کار بسیج تمام می‌شد از دفتر پایگاه بسیج بیرون می‌آمد! او در راهرو، که بیرون از پایگاه بود، مشغول مطالعه می‌شد. شرایط خانه به گونه‌ای نبود که بتواند در آنجا درس بخواند. برای همین این کار را می‌کرد. داخل راهرو لامپ‌هایی داریم که شب نیز روشن است. هادی آنجا در سرما می‌نشست و درس می‌خواند! یک بار به هادی گفتم: چرا اینجا درس می‌خوانی؟ تو حق گردن این پایگاه داری، همه‌ی در و دیوار اینجا را خود تو بدون گرفتن مزد گچ‌کاری کردی. همه‌ی تزئینات اینجا کار شماست. خب بمون توی پایگاه و درس بخوان. تو که کار خلافی انجام نمی‌دی. هادی گفت: من این درس رو برای خودم می‌خوانم. درست نیست از نوری که هزینه‌اش را بیت‌المال پرداخت می‌کند استفاده کنم. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
در مدتی که تهران بود در مسجد و پایگاه بسیج حضور می‌یافت. هنگام حضور در تهران احساس راحتی نمی‌کرد! یک بار پرسیدم از چیزی ناراحتی!؟ چرا این‌قدر گرفته‌ای؟ گفت: خیلی از وضعیت حجاب خانم‌ها توی تهران ناراحتم. وقتی آدم توی کوچه راه می‌ره، نمی تونه سرش رو بالا بگیره. بعد گفت: یه نگاه حرام آدم رو خیلی عقب می‌اندازه. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa