eitaa logo
《راز پلاک سوخته》
130 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
68 فایل
■کانال #راز_پلاک_سوخته صحیفه #شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی است برگرفته از خاطرات،سبک زندگی و... فرهنگنامه ای از #مربی_شهید که در آسمان دمشق،مشق شهادت کرد ودر دفاع از حریم آل الله #پیکرش_سوخت و با #پلاکی_سوخته برگشت.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴 ☀️امام رضا ع به ابن شبیب فرمود: اى پسر شَبيب! محرّم ماهى است كه مردم دوران جاهلى، ستم و جنگ را در آن تحريم مى‏كردند؛ امّا اين امّت، حرمت آن را نشناختند و حرمت پيامبرش را نگه نداشتند. 🚩در اين ماه فرزندان او را كشتند و زنانش را به اسارت گرفتند و بار و بنه‏اش را غارت كردند. خداوند هرگز آنان را نيامرزد! 🏴اى پسر شَبيب! اگر براى چيزى گريه مى‏كنى، براى حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام گريه كن. او همانند قوچ، سر بُريده شد و هجده مرد از خانواده‏اش همراه او كشته شدند که همانندى در زمين نداشتند. 🚩آسمان‏هاى هفتگانه و زمين‏ها، براى كشته شدنش گريستند و چهار هزار فرشته براى يارى‏ اش به زمين فرود آمدند؛ امّا به آنان اجازه داده نشد. آنان در كنار قبر حسين عليه السلام آشفته و پريشان‏حال، به سر مى ‏بَرند تا قائم عليه السلام برخيزد. آنان از ياران او خواهند بود و شعارشان اين است: يا لثارات الحسين. 🏴اى پسر شَبيب! پدرم، از پدرش، از جدّش [امام باقر عليه السلام‏] برايم نقل كرد كه وقتى جدّم حسين كه درودهاى خدا بر او باد كشته شد، آسمان خون گريست و خاك سرخ شد. 🚩اى پسر شَبيب! اگر براى حسين عليه السلام چنان گريه كنى كه اشك‏هايت بر گونه‏ات جارى شوند، خداوند همه گناهانت را از كوچك و بزرگ، و كم و زياد، مى‏ آمرزد. 🏴اى پسر شَبيب! اگر خوش‏حال مى‏شوى كه خداى عزوجل را ملاقات كنى و گناهى نداشته باشى، حسين عليه السلام را زيارت كن. 🚩اى پسر شَبيب! اگر خوش‏حال مى‏شوى كه در غرفه‏ هاى ساخته ‏شده در بهشت، با پيامبر صلى الله عليه و آله ساكن باشى، قاتلان حسين عليه السلام را لعن كن. 🏴اى پسر شَبيب! اگر خوش‏حال مى‏شوى كه ثوابى همانند شهيدشدگان با حسين بن على عليه السلام داشته باشى، هر وقت ياد حسين عليه السلام افتادى، بگو: اى كاش با آنها مى‏بودم و به رستگارى بزرگى نايل مى ‏شدم! عيون أخبار الرضا عليه السلام ج ۱ ص ۲۹۹ح ۵۸ 🆔 @sh_montazerin
چرا مسلم بن عقیل به‌ کوفه رفت؟ 🔺مأموريت مسلم بن عقيل در اعزام به كوفه از سوى امام عليه ‏السلام تحقيق از حال مردم كوفه بود . او بايد درمى ‏يافت كه آنچه آنها در نامه هايشان نوشته بودند صحيح است يا نه ؟ ☀️پاسخ‏نامه امام عليه‏ السلام به كوفيان چنين بود: ... اكنون برادر و پسرعمويم و فردى مورد اطمينان از اهل‏ بيتم را به سوى شما فرستادم. مأموريت او اين است كه به بررسى اوضاع و احوال و نظرات شما بپردازد . اگر او براى من بنويسد كه شما به همراه اصحاب فضيلت و خرد متفق هستيد بر آنچه در نامه هايتان نوشته ‏ايد، ان شاء اللّه‏ به زودى به سوى شما حركت خواهم كرد .[1] 🔹مسلم به تنهايى و با تحمّل زحمت و سختى بسيار ، براى اجراى فرمان امام  عليه‏ السلام به حركت خود ادامه داد تا به كوفه رسيد. ابتدا به منزل مختار بن ابى عبيده ثقفى وارد شد و در آنجا اقامت گزيد. وى كار خود را شروع كرد و مردم نيز گروه‏ گروه به ديدار او مى‏ رفتند. هرگاه شيعيان در منزل مختار جمع مى‏ شدند مسلم نامه امام حسين عليه ‏السلام را براى آنان مى‏ خواند و آنها گريه مى‏ كردند و با او بيعت مى ‏كردند. تا اين كه شمار بيعت‏ كنندگان به هيجده هزار نفر رسيد .[2] [1] . تاريخ طبرى ، ج ۱۵ ، ص ۳۵۳   [2] . الارشاد ، ج ۲، ص ۳۹  🆔 @sh_montazerin
آغاز پيمان شكنى 🔺جمعيتى كه مسلم را همراهى مى‏ كردند در آغاز زياد بودند به طورى كه توانستند ابن زياد و افرادش را به هراس بيندازند و در داخل قصر محصور كنند .[1] به تدريج كسانى كه با مسلم بيعت كرده بودند از اطراف او متفرّق شدند تا اين كه عوامل ابن زياد شايعه نزديك شدن سپاه شام به كوفه را رواج دادند . در اين حين حتى يك نفر هم كنار مسلم باقى نماند . اين تهديد به حدّى مؤثر شد كه زنان مى‏ آمدند و دست مردان را مى‏ گرفتند و به خانه مى ‏بردند . يا مادران پسرانشان را . گاهى هم پدران پسران را مى‏ بردند و مى‏ گفتند: ما را تاب مقاومت با سپاه شام نيست .[2] 🔹ابومخنف از زبان يكى از ياران مسلم چنين نوشته است : ما با مسلم بن عقيل خارج شديم در حالى كه تعدادمان به چهار هزار نفر مى‏ رسيد . قصر دارالاماره در محاصره ما بود ، اما كم‏ كم از تعداد ما كاسته مى‏ شد تا اين كه از آن گروه انبوه تنها سيصد نفر همراه مسلم باقى ماندند . همواره فراريان زيادتر مى‏ شدند تا آنجا كه شب هنگام در مسجد فقط سى ‏مرد اطراف نماينده امام بودند . 🔸مسلم نماز را خواند و به همراه همين تعداد اندك به قصد خروج از مسجد حركت كرد . به درب مسجد كه رسيد، ده نفر ماندند و بقيه او را ترك كردند . از مسجد خارج شد و به خيابان رفت در حالى كه احدى از آن جمعيت هيجده هزار نفرى همراه او نبود. 🔺مسلم تك و تنها و بدون راهنما حيران و سرگردان بود . حتى يك نفر با او نماند كه اگر دشمن متوجه او مى‏ شد از او دفاع كند . او نمى‏ دانست به كدام سو برود. در كوچه ‏ها به راه افتاد تا اين كه به منزل زنى به نام طوعه رسيد .[3] ✳️پس از آنکه مسلم با خدعه دشمن اسیر شد، در حالى كه آرام گريه مى ‏كرد مى‏ گفت : انا للّه‏ وانا اليه راجعون. عبيداللّه‏ بن عباس سلمى به مسلم گفت : كسى كه درصدد انجام كار بزرگى است ، نبايد از چنين اتفاقى كه براى تو پيش آمده گريان شود . ✅مسلم گفت : به خدا سوگند ، هرگز براى خودم گريه نمى‏ كنم و از كشته شدن هيچ هراسى ندارم . هر چند مايل نيستم تا وظيفه ‏ام را انجام نداده ام كشته شوم. و اما گريه ‏ام براى خاندانم است كه به سوى من مى ‏آيند. براى حسين و خاندان حسين . [1] . حيات فكرى و سياسى امامان شيعه  عليهم‏السلام ، ص ۱۸۵   [2] . منتهى الآمال ، ج ۱، ص ۵۸۰   [3] . وقعة الطف ، ص ۱۲۶  🆔 @sh_montazerin
۵.mp3
5.35M
📗شرح نهج‌البلاغه، حکمت ۴۰۷-۴۰۸ سید حسن منتظرین 🆔 @sh_montazerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲.mp3
9.07M
آسیب‌های زمان امام حسین ع 🔺دنیا طلبی 2⃣قسمت دوم سید حسن منتظرین 🆔 @sh_montazerin
پيغام مسلم به امام عليه ‏السلام 🔺مسلم به محمّد بن اشعث گفت: مى ‏توانى پيكى از طرف من به سوى حسين  عليه ‏السلام بفرستى كه خبر اسارت مرا به او برساند و از طرف من به امام بگويد : پدر و مادرم به فدايت ! برگرد و اهل‏بيت خود را نيز همراه خود ببر تا گرفتار مكر و فريب كوفيان نشوى. ♻️اينان همان ياران پدرت هستند كه آرزو داشت با مرگ يا شهادت از آنان جدا شود. اهل كوفه عهد و پيمانشان را با تو شكستند .[1] ♦️سردار غربت و تنهايى را با تنى رنجور و زخمدار به قصر ابن زياد بردند . او را بيرون قصر كنار در نشاندند ، در حالى كه از تشنگى توان حركت نداشت. 💦چشم مسلم به ظرف آبى افتاد كه در گوشه‏اى بود. جرعه‏اى آب خواست . مسلم بن عمرو  باهلى گفت: ببين چقدر اين آب خنك است ، اما به خدا سوگند تو حتى يك قطره از اين آب سرد را هم نخواهى چشيد تا از حميم دوزخ سيراب شوى . 🔹عمرو بن حريث كه شاهد اين گفت‏وگو بود به غلامش دستور داد تا ظرف آبى براى مسلم ببرد. مسلم خواست آب بنوشد، اما ظرف از خون لب و دندان او پر شد. سه بار آب را عوض كردند، ولى هر سه بار كاسه آب به خون مسلم آغشته شد و در مرتبه سوم دندان‏هاى ثناياى او در ظرف ريخت. در اين لحظه مسلم گفت :  الحمدُ للّه‏ لَو كَانَ لى مِن الرِّزقِ الْمَقْسومِ شَرِبْتُهُ .[2] حمد خداى را كه اگر اين آب روزى من بود از آن نوشيده بودم . [1] . الارشاد ، ج 2 ، ص 59 و 60 ؛ روضة الواعظين ، ج 1 ، ص 176 .  [2] . الارشاد ، ج 2 ، ص 60 و 61 .  🆔 @sh_montazerin
🚩نمايى از رشادت‏هاى مسلم بن عقيل 🔹آنچه از حماسه آفرينى مسلم بن عقيل به دست مى‏ آيد، شجاعت و شهادت فوق‏ العاده آن سلحشور هاشمى است كه در مدت كوتاه اقامتش در كوفه آشكار گرديد: 1⃣مسلم به تنهايى و در كمال غربت ، در كوفه به طور مخفيانه براى بيعت گرفتن از مردم و همراهى آنان با امام  عليه ‏السلام زندگى مى‏ كرد . با اين كه دشمن بر شهر مسلط بود و از حضور او خبر داشت و حتى خانه به خانه او را تعقيب مى‏كردند ، ولى او براى يك لحظه هم دست از فعاليت و انجام وظيفه برنداشت . 2⃣يكى از اقدامات مهمّ مسلم كه نشان از شدّت غيرت و شجاعت او دارد ، محاصره قصر ابن زياد است . او براى اين كار حداقل چهارهزار نفر را بسيج كرد و اين تعداد جداى از آن هيجده هزار نفر و يا بيست و پنج هزار نفرى است كه از آنان بيعت گرفت . برخى مورخان مى ‏نويسند : او افراد خود را براى محاصره قصر به چهار قسمت تقسيم كرد . و هر گروه را به يك نفر سپرد . مسلم بن عوسجه اسدى ، ابوثمامه صيداوى ، عبيداللّه‏ بن عمرو كندى و عباس بن جعده جدلى افرادى بودند كه سرپرستى هر گروه را به عهده داشتند . آنها قصر را محاصره كردند و ابن زياد از شدت ترس خود را در قصر محصور كرد .[1] 3⃣از زمانى كه كوفيان او را تنها گذاشتند تا نماز مغرب روز هشتم ذى الحجه كه در مسجد كوفه با سى‏ نفر نماز خواند ، دست از فعاليت برنداشت و همواره در راه مأموريت خود تلاش مى‏ كرد . 4⃣وقتى در منزل طوعه بود و صداى سربازان حكومت را شنيد ، يك تنه با آنان به مقابله برخاست. اين پيكار از داخل منزل آغاز شد. مسلم با هفتاد سرباز كارآزموده و مسلح مى ‏جنگيد . در اين نبرد تلفات دشمن بسيار بود و آنها نتوانستند به مسلم دسترسى پيدا كنند ، تا اين كه با مكر و خدعه و از طريق بام خانه ها با سنگ و چوب و آتش او را هدف قرار دادند . با اين وجود باز هم مسلم بن عقيل تسليم نشد ، تا اينكه به كوچه رفت و به مبارزه ادامه داد و در نهايت پس از جراحت‏هاى بسيار به زمين افتاد و دستگير شد . 5⃣او خود را تسليم كرد تا شايد بتواند به طريقى امام را از مكر و فريب اهل كوفه آگاه كند و از ادامه حركت آن حضرت جلوگيرى نمايد . وگرنه به قدرى مقاومت مى‏كرد تا به شهادت برسد . چه اينكه اسير شدن در دست پليدى چون ابن زياد به مراتب دشوارتر از شهادت و كشته شدن با تير و شمشير بود . چنان كه در فاصله بين اسير شدن و شهادتش به دو نفر سفارش كرد تا امام را از ماجراى اسارت او و بى ‏وفايى مردم كوفه باخبر سازند . يكى محمّد بن اشعث كه امام را در منزل « زباله » از شهادت مسلم باخبر كرد ، و ديگرى عمر بن سعد ملعون كه در آخرين لحظه با او اين درخواست را مطرح كرد . 6⃣نكته ديگر در شجاعت مسلم بن عقيل  عليه‏السلام روش برخورد او با ابن زياد پس از تسليم است . طبرى مى‏نويسد : وقتى مسلم وارد قصر شد به ابن زياد سلام نكرد . سرباز قصر گفت : چرا به امير سلام تن نكردى ؟ فرمود : اگر ابن زياد مرا مى ‏كشد براى چه به او سلام كنم . و اگر نمى ‏كشد ، بعدها بر او بسيار سلام مى ‏كنم . ابن زياد گفت : چه سلام بكنى یا نكنى تو را خواهم كشت .[2] پايان سخن درباره اين دلاور عاشورايى توجه به سخنى از رسول خداست كه درخشش و عظمت شخصيت نماينده امام را بيان مى‏كند . اميرالمؤمنين  عليه‏السلام به پيامبر خدا عرض كرد : يا رسول اللّه‏ ، آيا عقيل را دوست داريد ؟ پيامبر فرمود : به خدا قسم آرى . من او را دوبار دوست دارم : يكى به خاطر خودش و ديگرى به آن جهت كه ابوطالب او را دوست داشت . آن گاه فرمود : و اِنَّ ولدَه لَمقتولٌ فى محبَّةِ وَلدِك فَتَدمَعُ عليه عيونُ الْمؤْمنينَ و تُصلّى عليه المَلاَئكةُ المُقرَّبونَ ؛ عقيل فرزندى دارد كه در راه محبت فرزند تو كشته خواهد شد . در شهادت او چشم‏هاى مؤمنان گريان مى‏شود و فرشتگان مقرب بر او درود و صلوات مى‏فرستند . آن گاه پيامبر گريه كرد ، به قدرى كه اشك‏هاى آن حضرت از چشمانشان بر سينه مبارك مى‏ غلطيد . سپس فرمود : إلَى اللّه‏ أَشكُو ما تَلقى عِترتى مِن بَعدى؛ از آنچه پس از من به عترتم خواهد رسيد به خداوند شكايت مى ‏كنم.[3] [1] . تاريخ طبرى ، ج 5 ، ص 368 و 369 ؛ البداية والنهاية ، ج 8 ، ص 154 . [2] . تاريخ سيدالشهداء ، ص 344 . [3] . امالى صدوق ، ص 128 ، ش 3  🆔 @sh_montazerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا