#نامه ی دختر شهید بلباسی
به #پدرش : 👇
❣ امروز میخواهم از کسی صحبت کنم که #همیشه با من است
چند روزی است که عدهای به من میگویند که #بابای من مرده است، ولی من مثل همه شماها پدر دارم،
با او حرف میزنم، نگاهش میکنم، با او بیرون میروم و یا مثل همه شما با او #بازی میکنم.
❣ البته من یک فرق #کوچک با شما دارم و آن این است که چند روزی است پدر من، عکسی است بر روی #طاقچه اتاقمان...
الان هم که من با شما صحبت میکنم، بابای #عزیزم در کنارم ایستاده و بر روی سرم دست میکشد
تا احساس تنهایی نکنم؛
بابای #عزیزم همیشه دلش میخواست که شهید شود،" #شهادتت مبارک باباجون".
❣ راستی! باباجون، سلام همه ما را به پدرجون هدایت برسون و بهش بگو "بابا چشمت #روشن دیگه تنها نیستی"
باباجون! همه میدانند مفقودالجسد شدهای، اما #مامان صبور و قهرمانم تو گوشم همش میگه "یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی #گلستان غم مخور" و امیدوارم که تو برگردی و کلبه ما را پر نور کنی.
بابای خوبم! سلام من، #مادرم، حسن، مهدی و عزیزم را به #حضرت_زینب(س) و دردانه سه ساله امام حسین(ع) برسان و برای ما دعا کن.
❣ ما منتظرت هستیم تا تو مثل #همیشه برگردی...
دختر کوچکت " #فاطمه_بلباسی "
@pelak_sokhteh
🏴 امان از شام!
☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▫️ در پاسخ سه بار فرمودند:
🔸 الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام!
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوههای [۱] زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
🔥 ۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند:
🔹 «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
✡ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند:
🔹 اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📝 پی نوشت:
[۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند.
⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب شریف کاشانی
🏷 #شام
#امام_سجاد علیه السلام
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#یاران_اربعینی | عضوشوید 👇
حاجسیدرضا نریمانیآب زنید راه را.mp3
زمان:
حجم:
18.65M
🔁 ⏮️ ⏯️ ⏭️
◉━━━━━━───────
🎧 آب زنید راه را
🌺 #ولادت #حضرت_زینب
•┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈•
#عارفان_مجاهد #مدافع_حرم
#شهید_عشریه #شهید_طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ عضو شوید👇
🔗 | @arefanemojahed
💠 در شام ولادت تو ای ماه دمشق
جای همهی مدافعانت خالی
🔹در سالروز #میلاد_حضرت_زینب (س) ، بهیاد شهدای مدافع حرم که به برکت خون پاکشان، امنیت حریم اسلام و حرم #حضرت_زینب (س) حفظ شده است.
☑️ کانال شهید حسین جوینده
⏩ @shahid_joyandeh
@simaye_haramSalim Moazenzade - Remix Zeynab Zeynab (320).mp3
زمان:
حجم:
10.68M
🔁 ⏮️ ⏯️ ⏭️ 🔀
◉━━━━━━────────────
🎧 | زیـنب زیـنب زیـنب😭
درد آشیـنا زیـنب😭
غـرق بـلا زیـنب😭
▪️#سوریه
▫️#حضرت_زینب
•┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈•
#عارفان_مجاهد #مدافع_حرم
#شهید_عشریه #شهید_طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ عضو شوید👇
🔗 | @arefanemojahed