eitaa logo
《راز پلاک سوخته》
130 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
68 فایل
■کانال #راز_پلاک_سوخته صحیفه #شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی است برگرفته از خاطرات،سبک زندگی و... فرهنگنامه ای از #مربی_شهید که در آسمان دمشق،مشق شهادت کرد ودر دفاع از حریم آل الله #پیکرش_سوخت و با #پلاکی_سوخته برگشت.
مشاهده در ایتا
دانلود
شَہیــدها هَم متولد میشوند مثــل "مـآ" ... اما مثل ما نمےمیرند براے همیشہ زنده مےمانند مثل |تُ| اے شہید |تُ| جـدا از همہ و متعلق بــہ هَــمہ اے •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عبور از سیم‌خاردار •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ عضو شوید👇 🔗 | @arefanemojahed
🎥 مجموعه ویدئوهای شهیدطهماسبی 📍 مشاهده و دسترسی به مجموعه کلیپ‌های شهید والامقام حاج مهدی طهماسبی از 👈این‌جا👉 امکان‌پذیر می‌باشد. ⭕️ شما نیز میتوانید با ارسال ویدئوها و سایر اسناد مربوط به این عارفان مجاهد (شهیدان عشریه و طهماسبی)، در تکمیل این مجموعه سهیم باشید. اسناد صوتی و تصویری خود را از 👈این‌جا👉 ارسال فرمایید. •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ عضو شوید👇 🔗 | @arefanemojahed
میدونید‌ضرب‌المثل؛ ‹سرش‌بره‌قولش‌نمیره›از‌کجا‌اومده؟ روی‌دستش"پسرش"رفت‌ ولی‌قولش‌نه . . نیزه‌ها‌تا‌"جگرش"رفت ولی‌قولش‌نه . . شیرمردی‌که‌در‌آن‌واقعه"هفتاد‌و‌َدوبار" دست‌غم‌بر"کمرش"رفت ولی‌قولش‌نه . . •هرکجا‌مینگری؛ نام‌حسین‌است‌و‌حسین:) ای‌دمش‌گرم‌"سرش"رفت‌ولی‌قولش‌نه:)💔
| شــهــدا عـنـد ربــهـم یـرزقـونــنـد🌱 📍یادمان شهید حسن باقری،خوزستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Haftegi14030719[06].mp3
17.86M
🔁 ⏮️ ⏯️ ⏭️ 🔀 ◉━━━━━━──────────── 🎧 | نزدیک است شب مرگ اسرائیل •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ عضو شوید👇 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناگفتنی هایی از زندگی سردار دل ها ♦️قسمت چهل و هشتم ✍ علی شیرازی آن زمان آقای علی اکبر خوشی، قائم مقام لشکر بود. وقتی او خبر حمله عراقی ها به شلمچه را داد، از بچه ها خداحافظی کردم و با وی به شلمچه رفتیم. زمانی که به خط رسیدیم، ساعت ۶ صبح بود. هیچ خبری از عملیات نبود. تصور کردیم یک اقدامی شده و کار پایان یافته است. وارد سنگر فرماندهی شدیم. حاج قاسم و جمعی از فرماندهان نشسته بودند. کنار حاجی نشستم. صبحانه را خوردیم. یک جلسه کاری گرفتیم. راس ساعت ۸ صبح، حمله عراقی ها آغاز شد. عملیات دشمن، رعدآسا و سریع بود. تمام خط زیر آتش قرار گرفت. تمام ماشین ها، با بمباران و گلوله های تانک و توپ به آتش کشیده شدند. چند گردان لشکر ثارالله از سمت راست و چپ وارد عمل شدند. تعدادی زخمی و شهید شدند. برخی نیز اسیر شدند. آقای مرتضی حاج باقری؛ فرمانده تخریب لشکر و آقای محبعلی فارسی؛ فرمانده گردان ۴۲۲ اسیر شدند. علیرغم همه تلاش گردان ها و نیروها، دشمن با سرعت پیش می آمد. عراقی ها به نزدیک خط ما رسیدند. دستور عقب نشینی داده شد. قرارگاه کربلا به حاجی گفت: سریع به عقب برود تا اسیر نشود. وی با یک موتور به عقب رفت. ما نیز با پای پیاده به سمت عقبه حرکت کردیم. آتش چهار طرفمان را پوشانده بود. با سختی تا نزدیکی جاده اهواز - خرمشهر رفتیم. سنگر فرماندهی را همان نزدیکی برپا کرده بودند. حاج قاسم هم همانجا بود. نماز و نهار در سنگر بودیم. در آن بحبوحه و در اوج عملیات، حاجی دستور داده بود غذای گرم و نوشابه بدهند. آن روز به ما نوشابه قوطی ای دادند. دلمان حال آمد. ادامه دارد ... 🇮🇷https://eitaa.com/alishirazi_ir