🔴سه روز اعتصابغذا برای گرفتن اجازه رفتن به جبهه
🔹 نسرین ژولایی سال ۱۳۶۰ تصمیم میگیرد راهی جبهه شود اما چون برادر بزرگترش منصور فوت کرده و خانواده داغدار هستند با مخالفت آنها برای اعزام رو به رو میشود. نسرین اعتصاب غذا میکند، سه روز روزه میگیرد و افطار فقط کمی آب میخورد! روز سوم بیهوش و راهی بیمارستان میشود.
🔹 دکتر متوجه علت بیهوشی میشود و به مادرش میگوید: « این بچه چند روزه لب به غذا نزده، می خواد بره جبهه کمک کنه و برای اینکه بگه چه قدر مصممه آب و غذا نمی خوره.» در نهایت خانواده متقاعد میشود و نسرین ژولایی به عنوان امدادگر راهی جبهه میشود.
🔹 نسرین ژولایی، رزمنده زن دفاع مقدس در گفتگو با مهر: در بیمارستان به امور زخمیها رسیدگی میکردم. با تمام وجود و توان و عدم امکانات به امورات مجروحین رسیدگی میکردیم. اگر بار دیگر دشمن قصد تجاوز به ایران را داشته باشد باز هم برای دفاع از کشورم میروم.
#دفاع_مقدس
💠کانال #پلاک(ایتا ، تلگرام) :👇
🌐 @pelakdez
🌹سلامبرشهدا
کہ حافظ بیتالمال بودند
نہ شریڪ آن ؛
🌹سلامبرشهدا
کہ حامے ولایت بودند
نہ رقیب آن ؛
🌹سلامبرشهدا
کہ خدارا حاضروناظر مےدیدند
نہ ڪدخدا را...
🌹سلام بر شهدا
که به خاطرحفظ وطن،ناموس و #حجاب رفتند
نه برای حفظ پست و مقام.
هفته #دفاع_مقدس
یاد و خاطره ی شهدا گرامی
#صبحتون_شهدایی
💠کانال #پلاک(ایتا ، تلگرام) :👇
🌐 @pelakdez
27.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹صحنه ای خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای بسیار حماسی و شورآفرین از حماسه خوان جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران
🌹من رهسپار جبهه ی خیبرم
من جان نثار زاده ی حیدرم
راه رضای حق را من می پویم
آزادی اسلامیان می جویم
افتد اگر در بحر خون پیکرم
فرمانده ی کل قوا خمینی
بنیانگذار نهضت حسینی
شد مقتدا و هادی و رهبرم
تا قدس را از دشمنان بگیرم
می میرم و سازش نمی پذیرم
چون تابع فرمان پیغمبرم
در سنگر قرآن شیر ژیانم
تا کعبه را از دشمنان ستانم
از کوه خارا پای برجاترم
من سرباز آزاده ی حسینم
جان و دل از کف داده ی حسینم
خاک ره عباس نام آورم...🌹
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#دل_باخته
💠کانال #پلاک(ایتا ، تلگرام) :👇
🌐 @pelakdez
22.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹تصاویری خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل و رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس با نوحه ای با صدای حماسه خوان جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران
🎙 قافله سالار صلا می زند
هر که دم از کرببلا می زند
آید و پوید ز وفا راه ولا را
تا بگشاییم ره کرببلا را
آی برون بانگ جرس گوش کن
گوهر جان در صدف هوش کن
یک نفسی نفس فراموش کن
گوش بر این نغمه ی چاووش کن
بانگ رحیل است خبر کرده شما را
تا بگشاییم ره کرببلا را
دل بده بر بانگ درای سفر
ناله بلند است ز هر بوم و بر
نغمه ی چاووش بود مستمر
می دهد از کرببلایت خبر
می طلبد زائر کوی شهدا را
تا بگشاییم ره کرببلا را
بانگ ، حسین می کشد از نای دل
سینه از این بانگ شود مشتعل
عشق کند خانه ی تن را بهل
پای خرد مانده ز حیرت به گل
بین ز حسین جاذبه ی شور و صفا را
تا بگشاییم ره کرببلا را
ای که تو را هست ولای حسین
آرزوی کرببلای حسین
جوهر جان ریز به پای حسین
سینه صفا ده به صفای حسین
در ره اخلاص و ارادت بنه پا را
تا بگشاییم ره کرببلا را....
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سفره ای با نان خشک و پنیر و خرما
🔷️ سفره رزمندگان در جبهه دفاع مقدس بسیار ساده بود ولی همت آنها دفاع از انقلاب ، نظام ، استقلال ، تماميت ارضى ، وحدت ملى و در آخر هم شهادت بود.
#دفاع_مقدس
#مردان_بی_ادعا
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
2.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹بر لب دریا لبدریادلانخشکیدهاست.
از عطش دلها کباب است و زبانخشکیده است.
کربلا بستان عشق هست و شهامت بی دریغ..
که سموم تشنگی این بستان خشکی است..
#رزمندگان_اسلام
#دفاع_مقدس
#مردان_بی_ادعا
#شبتون_شهدایی_
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
29.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 #جیش_محمد (ص)
📽 فیلمی خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای بسیار زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها #حاج_صادق_آهنگران
🎙ای کرببلا آماده
جیش محمد می آید
تا فتح فلسطین تا قدس
لشگر احمد می آید
ای تربت کوی جان
تو خون حسینی داری
ویرانگر کاخ ظلمی
فریاد خمینی داری
ای خانه عشق و ایمان
دلها به تو تمکین تو دارد
این لشگر حق بعد از تو
آهنگ فلسطین دارد
ای مهدی زهرا بنگر
یاران حسین در راهند
لطفی کن و یاری فرما
چون کرببلا می خواهند
ما وارث عاشوراییم
ما عاشق و ما شیداییم
گفتیم و به حق می گوییم
ای کرببلا می آییم
حسین حسین حسین حسین
شهید کربلا حسین
غریب نینوا حسین...
#دفاع_مقدس
#طوفان_الاحرار
#وعده_صادق
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
🌹#سالروز_شهادت
🔖ما هنر شهادت را هم که نداشته
باشیم ; هنرِ عمل به وصیتنامه
شهدا را باید داشته باشیم ...خَلاص!
.
📸عکس : سردار شهید سید صادق شفیعی ( دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران) معاون گردان ادوات ؛ و فرمانده تیپ الحدید لشکر ویژه ۲۵ کربلا ؛ متولد : رودبار _ شهادت : جزیره مینو...
.
💡قسمتی از وصیت نامه شهید :
( #بهترین #لحظات #عمرم حضورم در #جبهه های نبرد حق علیه #باطل بود و تصور اینکه حتی لحظه ای از #جبهه دور #باشم برایم دردناک است . #همدیگر را دوست داشته باشید و #تقوا پیشه کنید و در خدمت #انقلاب باشید و پست و مقام وسیله #امتحان است ، اگر خدای نکرده خطا کنید در #قیامت باید #جوابگو باشید .
.
#وصیت_نامه
#دفاع_مقدس
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
🔴 صدای توپ
🔹هر روز عصر با یکی از محلات دیگه مسابقه گل کوچک بر روی بلوار می ذاشتیم ؛ امروز هم بعد از بازی همه بچهها بر روی چمن بلوار درازکش بودیم و به آسمان و رد دود سفیدی که از یک هواپیمای جنگی که از پایگاه چهارم شکاری دزفول پرواز کرده بود نگاه میکردیم،
هر کدام از بچه ها برای خودشان یک شرح ماموریت برای آن هواپیما می گفتند.
یکی گفت: این هواپیما داره میره شناسایی.
یکی دیگه گفت : نه بابا اینها شناسایی نیستند؛ احتمالا میره کمک جبهه ها...
یکی دیگه گفت: داداشم می گفت اینها می رن گشت می زنن که هواپیماهای عراق مثل روز اول جنگ نیایند و بمباران کنند...
- دیگر اثری از هواپیما نبود، من بحث را عوض کردم و گفتم: چی می شد اگه ما هم می تونستیم بریم جنگ و جبهه را از نزدیک ببینیم!
- یکی از بچه ها نشست و گفت: برو بابا جبهه مگه اردوی بسیجه که تو را ببرن. اونجا همه چی راستکیه... یه توپ بخوره کنارت اگه از ترس نمیری، خودت را...
حرفش را قطع کردم ، گفتم اصلا هم اینطور نیست ، ترس چرا؟! مگه حالا که شهر را با توپ می زنه ما می ترسیم؟!
یکی دیگه از بچه ها گفت: علی راست میگه؛ جبهه حال میده، بریم یه بعثی را بزنیم و اسلحه اش را برداریم؛ مثل کلت حاج غلامحسین. میگن از یه فرمانده عراقی برداشته...
توی این حرفها بودیم که صدای اذان حاج علی - موذن قدیمی مسجد - از بلندگوهای مسجد بلند شد... بچه ها همه رفتند و من هم رفتم مسجد.
توی حیاط مسجد پاهایم را شستم و وضو گرفتم .
یکراست رفتم صف اول دقیقا پشت سر امام جماعت. ( خدا رحمت کند حاج ملاحسن مخبر را ، امام جماعت مسجدمان بود و حضور بچه ها در مسجد را دوست داشت)
یکدفعه یکی از پیرمردهای مسجد از پشت سرم به کمرم زد گفت : بیا صف عقب؛ بچه ها که نباید برن اونجا بشینند!
مشهدی حسین هم که کنارم نشسته بود گفت: علی برو صف آخر!
هیچی دیگه خیلی محترمانه به صف آخر مسجد پاس داده شدم.
نماز شروع شد، الله اکبر را گفتیم، حاج آقا هنوز به وسط سوره حمد نرسیده بود که صدای توپ و شکستن شیشه های مسجد نماز را قطع کرد. همه خیز برداشتن و در کف سالن دراز کشیدن.
من هم که دست و پای خودم را گم کرده بودم اول چسبیدم کف سالن ! بعد یک لحظه به ذهنم رفت که برم و در محراب کنار حاج آقا مخفی بشم ، چون سطح محراب پایین تر از سطح سالن بود.
درنگ نکردم و سریع رفتم توی محراب و گوشه عبای حاج آقا را روی سرم گذاشتم.
صدای توپ دیگری هم آمد، اما از صدای اولی دورتر بود. اولی خیلی نزدیک بود....
🔹یه لحظه یاد صحبتهای خودم در بلوار و ترسی که بعد از صدای توپ همه وجودم را گرفته بود افتادم... خنده ام گرفته بود و دعا می کردم این صحنه ترسیدنم را کسی از بچه ها ندیده باشد.
یکی از توی حیاط فریاد زد : نبش مسجد توپ خورده... تا این را شنیدم گفتم نکنه خانه ما را زده... همه به سمت بیرون مسجد دویدن... من هم دویدم... و بغضم گرفته بود و بلند بلند می گفتم: مرگ بر صدام....
تا رسیدم سر نبش ... دود و خاک کل محله را ور داشته بود... نفس راحتی کشیدم ... توپ با خونه ما فاصله داشت. به منزلی که توپ خورده بود خالی بود. در آن ایام بعضی از مردم در اردوگاه ها ساکن شده بودند!
داشتم نگاه می کردم که یکی از بچه ها روی شانه ام زد و گفت: پسر شجاع! کی می خوای بری جبهه؟!
آره همان رفیقم بود که گفت اگه توپ کنارت بترکه خودت را خیس می کنی!
از رو نرفتم، آب دهانم را قورت دادم و گفتم: دیدی که اگه می ترسیدم الان اینجا نبودم و بایستی هنوز زار می زدم...
آن روز اولین شنیدن صدای توپ، را از فاصله نزدیک تجربه کردم! و یواش یواش با صداهای توپ و بعدش موشک و بمباران هوایی عادت کردیم و آبدیده شدیم و شهرمان خودش یک جبهه ی دیگر شده بود!
🔹- بعد از عملیات فتح المبین و دور شدن ارتش بعث، دیگر دزفول را با توپ نزد اما موشک های ۱۲ متری و ۶ متری جای توپها را گرفت و تخریبشان چندین برابر توپ بود و صدایشان وحشت آورتر.
اما هشت سال مردم مقاومت کردند و شهر را خالی نکردند!
✍ #علی_صالحی_زاده
#داستانک
#دفاع_مقدس
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
📸 استوری مهران غفوریان بازیگر سینما و تلویزیون به مناسبت هفته دفاع مقدس
#دفاع_مقدس
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
🔴 #سندی_که_هرگز_فراموش_نمیشود
این رو باید تمامی نسل ها به یاد داشته باشند
🔹این جواب همه ی شبهات در مورد #دفاع_مقدس مردان این سرزمین است به بی شرفان خود فروخته...سلام خدا بر همه ی جوانان غیرتمند این سرزمین..و ننگ بر بی شرفان و وطن فروشان...
✅🔷 بعثیها اراده کرده بودند خرمشهر را برای همیشه از خاک ایران جدا کنند و روی دیوارهای شهر جمله «جئنا لنبقی» به معنی «آمدهایم تابمانیم» نوشته بودند...اما خرمشهر عزیز را خدا به مدد جنودش آزاد کرد..
و نقل شده : یک فرمانده جوان خرمشهری به نام بهروز مرادی، با دیدن این دیوار نوشته فوراً دستور می دهد برای حفظ این جمله یک پست نگهبانی بگذارند. او نگران بود که مبادا در آن گیرودار و هیجان ناشی از آزادی خرمشهر کسانی بیایند و بدون این که به ارزش سندی و تاریخی این جمله آگاهی داشته باشند، شعارهای دیگری روی آن بنویسند و این سند را از بین ببرند.#شهید_بهروز_مرادی در آن شرایط حساس و دشوار، ارزش این دیوار نوشته را می دانست و دوست داشت در آینده با سند و مدرک درباره جنگ حرف بزند و دیگران را با ارائه این اسناد از آن چه در میدان جنگ گذشته است، آگاه کند. با تدبیر او این دیوار نوشته ماند و عکس های زیادی از آن در آرشیو عکاسان جنگ باقی مانده است. هر روز که می گذرد، ارزش این سند بیشتر روشن خواهد شد. هوشمندی این معلم خرمشهری در حفظ این جمله خلاصه نمی شود. او چند روز پس از آزادی خرمشهر، تابلویی در آستانه ورودی خرمشهر نصب می کند و روی آن می نویسد: «خرمشهر، جمعیت ۳۶ میلیون نفر».
✅ #ویژه_فتح_خرمشهر1404
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez
32.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت مقاومت | انتشار به مناسبت روز دزفول
🔹روایتی متفاوت از مقاومت و پایداری مردم #دزفول در دفاع مقدس توسط سرهنگ پاسدار غلامحسین سخاوت از فعالان دوران #انقلاب و از فرماندهان و پیشکسوتان #دفاع_مقدس
💠کاری از رسانه رسول دز
💠کانال #پلاک:👇
🌐 @pelakdez