eitaa logo
کانال خبری،تحلیلی پلاک
5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
13.9هزار ویدیو
29 فایل
اینجا پاتوق نیروهای حزب الله است! شهر، قوم، زبان معنا ندارد؛ فرزندان ایرانیم ؛ سربازان اسلام ؛ عاشقان ولایت. ارتباط با ادمین‌های کانال: @pelak121
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 شب یلدای لیلا! ✔️خانم مربی: بچه ها کی می دونه شب یلدا چه شبی است؟! هرکی از بچه ها یه چیز گفت. بعد خانم مربی گفت: بچه های گلم امشب، است، شب یلدا طولانی ترین شب ساله و همه اهل خانواده دور هم جمع می شوند و سفره شب یلدا پهن می کنند و شیرینی و آجیل و انار می خورند و کلی باهم شادی می کنند! 🌹لیلا همینطور داشت به حرفهای مربی گوش می داد و نقطه ای خیره شده بود و سفره را توی خانه ی خیال خودش پهن کرد، انار ، هندوانه،آجیل و.... عروسکهاش را هم کنار سفره گذاشت. خانم مربی گفت: پدر یا پدر بزرگ کنار سفره قصه می گند... 🌹یکدفعه لیلا بغض کرد.... اشکهایش مثل دانه های مروارید از چشمهایش پایین می آمد... از خانم مربی سئوال کرد: خاله... اگه کسی باباش نباشه چی؟ 🌹مربی که تازه اشکهای لیلا را دید و علت غصه لیلا را می دانست، گفت: چرا دخترم، بابای تو هم میاد... لیلا گفت: آخه خاله .... بابام پیش خدا رفته .... مامان گفته دیگه نمی تونه بیاد.... 🌹مربی گفت: نه دخترم، تو از خدا بخواه که بابات برای شب یلدا بیاد... حتما می یاد.... خدا شما بچه ها را دوس داره.... 🌹ظهر تا لیلا به خانه رسید به مادرش گفت: مامان توی دلم به خدا گفتم امشب بابام بیاد... حالا باید سفره یلدا را پهن کنیم... 🌹لیلا سفره را با کمک مامانش مثل خیال خودش پهن کرد و نشست کنار سفره تا بابا بیاید... - مامان من می دونم که خدا بچه ها را دوس داره و حتما بابام را امشب اجازه می ده بیاد پیشمون تا ما هم تنها نباشیم..... 🌹باورش نمی شد... بابا آمد! 🌹 لیلا کنار سفره و روی پای بابا نشست و بابا شروع کرد به قصه گفتن و کلی باهم حرف زدند و خندیدن.... آن شب بهترین شب یلدای لیلا بود. 🌹 لیلا همان جا کنار سفره خوابش گرفته بود... آن شب تنها شبی بود که لیلا خواب بابا را دید و یک عالمه باهم حرف زدند. 🌹تقدیم به پدران آسمانی و فرزندان خردسال شهدای . سلامتی این بچه ها و شادی روح باباهاشون صلوات 💠کانال خبری انصارحزب الله(پلاک)👇🏻 🌐 https://t.me/joinchat/AAAAAD_GFqrw39-ZpmwuMA 🌐 http://eitaa.com/pelaknews 🌐 https://sapp.ir/ansardez
❣★❣★❣★❣★❣★❣ #ای_شهیدان🌷 ★ای ستاره های آسمانِ #شب_یلدا ★ما زمینیـ🌎ـها یلدای آرام #امشبمان را مدیون آشوب وجود شما #آسمانی_ها🕊 هستیم ★و سرخی خون❣شما به سان رنگ #انار سرخ امشب باعث شده تا ⇜زندگی هایمان سبـ🌱ـزتر از همیشه باشد ⇜و طراوات✨ و #آرامش در آن جریان داشته باشد ★❣★برای همیشه #مدیونتان هستیم #یلداتون_شهدایی🌺 💠کانال خبری - تحلیلی پلاک :👇 🌐 @pelakdez
🔴 شب یلدای لیلا! ✔️خانم مربی: بچه ها کی می دونه شب یلدا چه شبی است؟! هرکدام از بچه ها یه چیزی گفتند سپس خانم مربی گفت: بچه های گلم امشب، است، شب یلدا طولانی ترین شب ساله و همه اهل خانواده دور هم جمع می شوند و سفره یلدایی پهن می کنند و شیرینی و آجیل و انار می خورند و کلی باهم شادی می کنند! 🌹لیلا همینطور داشت به حرفهای مربی گوش می داد و در خیال خودش سفره را در خانه پهن کرد، انار ، هندوانه،آجیل و.... عروسکهایش را هم کنار سفره گذاشت. خانم مربی گفت: پدر یا پدر بزرگ کنار سفره قصه می گن... 🌹ناگهان لیلا بغض کرد.... اشکهایش مثل دانه های مروارید از چشمهایش پایین می آمد... از خانم مربی سوال کرد: خاله... اگه کسی باباش نباشه چی؟ 🌹مربی که تازه اشکهای لیلا را دید و علت غصه لیلا را می دانست، گفت: چرا دخترم، بابای تو هم میاد... لیلا گفت: آخه خاله .... بابام پیش خدا رفته .... مامان گفته دیگه نمی تونه بیاد.... 🌹مربی گفت: نه دخترم، تو از خدا بخواه که بابات برای شب یلدا بیاد... حتما می یاد.... خدا شما بچه ها را دوس داره.... 🌹ظهر تا لیلا به خانه رسید به مادرش گفت: مامان توی دلم به خدا گفتم امشب بابام بیاد... حالا باید سفره یلدا را پهن کنیم... 🌹لیلا سفره را با کمک مامانش مثل خیال خودش پهن کرد و نشست کنار سفره تا بابا بیاید... - مامان من می دونم که خدا بچه ها را دوس داره و حتما بابام را امشب اجازه می ده بیاد پیشمون تا ما تنها نباشیم..... 🌹باورش نمی شد... بابا آمد! 🌹 لیلا کنار سفره و روی پای بابا نشست و بابا شروع کرد به قصه گفتن و کلی باهم حرف زدند و خندیدند.... آن شب بهترین شب یلدای لیلا بود. 🌹 لیلا همان جا کنار سفره خوابش گرفته بود... آن شب تنها شبی بود که لیلا خواب بابا را دید و یک عالمه باهم حرف زدند. 🌹تقدیم به همه پدران آسمانی و فرزندان خردسال سلامتی این بچه ها و شادی روح باباهاشون صلوات ✍🏻 💠کانال :👇 🌐 @pelakdez