هدایت شده از با ولایت...تا شهادت...
فکری بحال ما کن، یا رب بحق زینب
در را بروم وا کن، یا رب بحق زینب
قلبم امانت توست خرجی دیگران شد
از این و آن جدا کن، یا رب بحق زینب
یک عمر گریه کردم بر آستان لطفت
رحمی براین گدا کن، یا رب بحق زینب
حالا که بر تن من رخت عزای بانوست
با بنده خوب تا کن، یا رب بحق زینب
باشد بدم من امّا این رو سیاهِ بد را
راهی کربلا کن، یا رب بحق زینب
دردم یکی دو تا نیست امّا تمامشان را
با تربتش دوا کن، یا رب بحق زینب...
شعر، علیه السلام👇👇🌹
http://eitaa.com/joinchat/1666777100C9ca21a858d
حَرَم زینب
عَجَب حال و هوایی دارد•••
#سوریه
#فِیض_شَهادت
چه صفایی دارد♥️
بنویسیدبه روی
#کفن این شهدا🌷
چقدر عمه ی
سادات #فدایی دارد
#مدافعان_حرم
#روحشان_شاد_باصلوات
# روزتان_شهدایی ☀️
🍃🌹🍃🌹
@pelakkhakii 👈👈
4_5798711792452502372.mp3
4.94M
🔹ای خوش آن که #جانش
🔸به تو شده هدیہ😞😔
🔹خورده بر مزارش #شهید_زینبیه
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی
شادی روح #شهدای مدافع حرم عقیله بنی هاشم #صلوات🌷
🍃🌹🍃🌹
@pelakkhakii 👈👈
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
همه چیز را که نمی شود گفت.
بعضی چیزها را باید نگه داشت. انقدر محکم که مبادا از لابه لای انگشتانت بریزد و حیف شود.
این داستان واقعی نیست،اما حقیقت است...
اینجا فقط جای شما خالیست👇👇
https://eitaa.com/saharshahriary
همین الان که بسیجیها در صف اعزام به اردوهای جهادی برای آبادسازی مناطق محروم هستن، یه عده هم دارن میرن آنتالیا و پاتایا تا برای اقتصاد کشورهای دیگه ارز آوری کنند!
‼️ البته هرکسی اختیار خودش رو داره ولی آدم از این حرصش میگیره که دسته اول میشن بسیجی مزدور و دسته دوم آریایی وطنپرست!!
@pelakkhakii 👈👈🌷🌷
ساݪ ۶۲ در عاݪـم بچگے
از پسـرخالهام باهیجـاݩ پرسیدم:
شما رزمنده اسلامین؟!
گفت: نه عزیزم!
ما شرمنده اسلامیم...
مےگفت از آن موقع فڪر مےڪردم شرمنده اسلام یڪ رده بالاتره و افتخار مےڪردم پسر خالهام شرمنده اسلامه!
تا شهید شد...
به یاد
🌷سردار شهید یدالله کلهر
یادش با #صلوات
🍃 @pelakkhakii 👈👈🌷🌷
#میخواهم_شبیه_تو_باشم
#سردارشهیدحاج_یدالله_کلهر
برای هر کاری خیری پیش قدم
می شد. دست به خیر بود. رفته بود خواستگاری برای یکی از همکارانش.
بعد از صحبت های مقدماتی ، پرسیده بودند که آقا داماد منزل مستقل دارد یا نه؟!
داماد سرش را انداخته بود پایین و گفته بود:« نه خیر. خانه مستقل ندارم».
داشته قول و قرار عروسی شان بهم می خورده که حاج یدالله گفته بود : «آقا داماد از خودشان منزل دارند و خانه مناسبی هم هست»
انکار داماد هم به جایی نرسیده و جلسه به خوشی تمام شده بود.
و قرار عروسی هم گذاشته بودند
بعدها وقتی آقا داماد فهمید
خانه ای که از طرف سپاه ساخته شده برای حاج یدالله، ولی به اسم داماد در آمده بود. شرمنده شد
حاجی خانه ای را که از طرف سپاه بهش داده بودند را بخشیده بود به آقا داماد که زندگیشون به هم نخوره
البته تمام خرج و مخارج خانه را هم خود حاجی پرداخت کرده بود و اقساطش از حقوق حاجی کم
می شد.
@pelakkhakii 👈👈🌷🌷