#برگزیــــده
دارم کمکم از حرفهایش میترسم. لکنتم برمیگردد:
_ مم.. من و بنیامین.. ققراره چیی کار کنیم؟
خاخام بلند میشود و با خندهای پشت صندلیام میایستد. دستهایش را روی شانههایم قرار میدهد و صورتش را مماس صورتم میکند.
چندشم میشود و بیاختیار میلرزم..
_ #تو_عروس_برگزیدهی_یهودی! فرزند تو، قدرت ما رو چند برابر میکنه و باعث نابودی دجّال میشه!
زبانم به سستی در دهانم میچرخد:
_ اااینها رو از کجا میدونید؟
_ خداوند برای شناسوندن برگزیدگانش، از قبل نشانههایی میفرسته! نه تنها من، بلکه جن و انس نوید اومدن تو رو از سالها قبل بهمون دادند.
تو.. تو باید به خودت ببالی عروس! یک شب فرشتهای به دیدنم اومد و خبر تولدت رو به گوشم رسوند.. او فرمود این دختر همون کسیست که ماشیح رو آبستن میشه...
https://eitaa.com/joinchat/453312565Cad8008b0ac