eitaa logo
پلاک خاکی
2.6هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
7.6هزار ویدیو
48 فایل
به محفل رهروان شهدا خوش آمدید❤️🌷 شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام... کانال های دیگر ما متفاوت و ناب حتما عضو شوید👇 @saharshahriary @ghonooteghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ دلم بهانه ی را دارد تو میدانی بهانه چیست⁉️ ⇜بهانه همان است که ها خواب از چشم خیس😢 من می دزدد ⇜بهانه همان است که میان انبوهی از آدم ها👥 چشمانم را پی می‌گرداند ⇜بهانه همان که به لبانم سکوت😶 میدهد تا گلایه ای نکنم از 😔 صبوری دل مادران چشم انتظار 🌹🍃🌹🍃 @pelakkhakii 👈👈🌹🕊
🏴 سیاه پوش شده اند 🏴 ●قرارم‌ تـنـهـابےقراریست ○پرازگریه😭پراز زنده داریست تمام دلخوشی من پس از تو فقط یک قطعه عکس یادگاریست ❤️ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
*⚘﷽⚘ طلبه های جوان👳آمده بودند برای 👀 از جبهه 0⃣3⃣نفری بودند. که خوابیده 😴بودیم دوسه نفربیدارم کردند😧 وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!😜 مثلا میگفتند: چه رنگیه برادر؟!😐 شده بودم😤. گقتند: بابابی خیال!😏 توکه بیدارشدی نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم!😎 دیدم بد هم نمیگویند😍😂☺️ خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم!😅😉 حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!😇 قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه کنند!😃😄 فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا و گرفتیم تحت هرشرایطی 😶خودش رانگه دارد! گذاشتیمش روی 🚿بچه ها و راه افتادیم👞 •| و زاری!😭😢 یکی میگفت: ممدرضا ! نامرد چرا رفتیییی؟😱😭😩 یکی میگفت: تو قرار نبود شهید شی! دیگری داد میزد: دیگ چی میگی؟ مگه توجبهه نمرده! یکی میکشید😫 یکی می کرد😑 در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه➕میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه 😭و شیون راه می انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق را بردیم داخل اتاق این بندگان خدا که فکر میکردند جدیه رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران 📖خواندن بالای سر در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم : برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک نیشگون محکم بگیر☺️😂 رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت: محمد رضا این قرارمون نبود😩 منم میخوام باهات بیااااام😭 بعد نیشگونی 👌گرفت که محمد رضا ازجا پرید وچنان جیغی کشید😱که هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند! ماهم قاه قاه میخندیدیم😬😂😂😂😅 .....خلاصه آن شب با اینکه 👊سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم 😂 اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
💠حال‌ و هوایِ نمازهایِ آخر 📿آقاسجاد نمازهایش را با و دقت بسیار می‌خواند. هرچه زمان بیشتر می‌گذشت نمازهایش❣ عاشقانه‌تر می‌شد. هیچ عجله‌ای برای تمام کردن نمازش نداشت. حتی در ضیق وقت! 📿همیشه در مسیر رشد بود. مثلا اوایل، خود را مقید به نماز کرده بود. کم‌کم نمازهای نافله‌ی دیگر. تا جایی که تمامی نمازهای نافله را می‌خواند. اهل نافله‌ی بود. حتی در سخت‌ترین ماموریت‌ها. 📿یک مدتی بود که می‌دیدم در نمازهای شبش می‌کند و حالات خوشی دارد. کم‌کم این حال خوشش به نمازهای یومیه هم رسید. بعضی اوقات در نمازهای واجب و یومیه‌اش هم می‌ریخت.😭 🕊بوی می‌آمد... اما نمی‌خواستم رفتنش را کنم، درست مثل کسی که خودش را به‌خواب زده باشد...! 📚 ساقیان حرم 🌷 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🔴 سگ ها و سنگ ها در ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ ماموری به نام علی اکبر رنجبر به دلیل تعلل در استفاده از سلاحش، از ناحیه گردن مورد اصابت چاقوی یک خلافکار قرار گرفت و به شهادت رسید!! اگر می خواهید دلیل تعلل آن مامور و بقیه همکارانش را در مواقع مشابه بدانید به حکم اعدام نگاه کنید!! این دقیقا همان بستن سنگ ها و بازگذاشتن سگ هاست! بارالها به حق این به همه مسئولین و قانونگذاران بصیرت و نگاه عمیق عطا کن و همه گرفتاران بخصوص آقای جوانمردی را نجات بده. اللهم فُکّ کل اسیر ... قدر دعوتید به پلاک خاکی 👇💚 @pelakkhakii
خدایا از این مرگ ها 😭😭 ششم ارباب