🌸🍃
#شهید_محمد_بلباسی
#کلامشهید
🔸#آخرت خود را به دنیای فانی نفروشید ، کمک به مستمندان و محرومین را فراموش نکنید ، در عرصه های #اجتماعی و #فرهنگی ، #سیاسی حضور فعال داشته باشید .
@pelakkhakii 👈🌷🕊
محبتش را به من این طوری نشان می داد
خیلی کم خانه بود. ولی ،همان وقت کمی هم که پیش خانواده می گذرانید ،سرشار از مهربانی و ایمان و محبت و آرامش بود. روزهایی که خانه بود،در کار خانه کمک می کرد. همسر شهید می گوید که یک روز صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده آستین ها را بالا زده و رفته در آشپزخانه. ازش پرسیدم :حاج آقا،چرا اینطوری کرده ای؟گفت:به خاطر خدا و برای کمک به شما. بعد هم وضو گرفت و شروع کرد به جمع و جور کردن وسایل ها. ناراحت شدم.رفتم که نگذارم کاری کند. چون می فهمیدم چقدر سخت است تا آمدم وارد آشپزخانه شوم ،در را به رویم بست و گفت:خانم ،بروید بیرون ،مزاحم نشوید.پشت در التماس می کردم:حاج آقا،شما را به خدا،بیایید بیرون.من ناراحت می شوم.خجالت می کشم.می گفت: چیزی نیست.الان تمام می شود.آشپزخانه را مرتب کرد.ظرف ها را چیده بود سر جایش.روی اجاق گاز را تمیز کرده بود.بعد شلنگ آورد و کف آشپزخانه را شست.در را که باز کرد ،آشپزخانه شده بود مثل دسته گل.نمی دانستم چه بگویم.تکیه داده بودم به دیوار،گفتم:آخه چرا این کار را می کنی من خجالت می کشم.گفت :می خواستم من هم کمی کمکتان کنم.از من ناراحت نباشید.محبتش را به من این طوری نشان می داد.
[خاطره ای ازشهید صیاد شیرازی به روایت همسر شهید ، کتاب یادگاران، انتشارات روایت فتح]
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
⚜☘⚜☘⚜
💛سخت می شود دل کند💕
🥀وقتی بدانی برای #آخرین_بار است
💛زین پس باید #دخترانه هایت را
🥀با عکس🖼 بابا بازگو کنی
💔وداع #نازنین_زینب باپدر
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_اکبر_زوار🌷
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
YEKNET.IR - zamine - hafteghi 99.03.08 - narimani.mp3
8.98M
⏯ #شهدایی
🍃بابایی سلام دل من تنگ نگاه تو شده
🍃چشم خیس من خیره بصورت ماه تو شده
🎤 #سید_رضا_نریمانی
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
ذهن آدمی خیلی زود مسائل
را به خود جذب میکند و زود
هم به آن مشغول می شود؛ لذا
بهترین چیز برای انسان اینست
که مشغولیّت فکری نداشته باشد.
برای رهایی از مشغولیت فکری
، بهترین کار زیاد ذکر گفتن
و زیاد #صلوات فرستادن است.
#آیت_الله_سیدعلی_آقا_قاضی
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سفارش شهدا
#نمازاول وقت
▫️روایت شهید مصطفی صدرزاده از نماز جماعت شهید بادپا🌷
▫️از نماز خوندن خودم خجالت کشیدم.
شهدارایادکنیم با ذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
دیوانهترین حالت یک #عشق زمانیست
دلتنگ شوی ، کار ز دست تو نیاید..
#دلتنگ_کربلا💔😔
السلام علیک یااباعبدلله...
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
#میخواهم_شبیه_تو_باشم
🌸🍃🌸
خاطره ای زیبا و کوتاه از شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی:
🌷🕊یکبار در خانه صحبت وصیتنامه شد، به پوستر حاج همت روی کمدش اشاره کرد و گفت: وصیت من، همان جمله ی حاج همت است.
🌹" با خدای خود پیمان بستهام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن، آرام و قرار نگیرم."
همین هم شد تا شهادتش برای اهدافش آرام و قرار نگرفت.
روحش شاد با ذکر #صلوات
🌸🍃🌸
دعوتید به پلاک خاکی👇👇🌹🕊
@pelakkhakii
#خاطره
✍حرم شیفت داشتم . نماز عشا را خوانده بودیم که یکی آمد از کنارم رد شد. دیدم حاج قاسم خودمان است! چه ابهتی داشت! مثل همیشه نجیب بود و سر به زیر و یک لبخند مهربان روی صورتش بود. رفتم دنبالش. ایستاد گوشهای کنار ضریح ، زیارت نامه خواند و بعد هم نماز.رفتم جلو. عرض ارادت کردم. از زوار خواستم بروند کنار تا حاجی راحت ضریح را زیارت کند . با مهربانی گفت: «نیازی نیست خودم میرم.» بعد از زیارت رفت سر قبر علما. مردم انگار تازه متوجه شدهاند کی امده. می امدند سلام و احوالپرسی!بوسه و عرض ارادت.
«حاجی لبخند دلنشینش را هدیه میداد به همه» وقتی خواست برود تا حیاط مسجد اعظم بدرقهاش کردم . داشت کفشش را میپوشید. مردم دوباره جمع شدند دورش ، چه ایرانی و خارجی. طرف اهل پاکستان بود. امده بود جلو. میخواست هر طور شده با حاجی عکس بگیرد . نگذاشتم! عربی چند کلامی با حاجی حرف زد. حاج قاسم خندید و گفت: «بذارید عکس بگیرن» بعد هم خدا خافظی کرد و رفت . شیرینی این دیدار خیلی دوام نیاورد، فقط چند روز . تا صبح جمعه که پیامک شهادتش را دیدم.😔
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊