eitaa logo
ساکنین پلاک "8"
213 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.2هزار ویدیو
101 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سعادت: 💥چون نزدیک به انتخابات می‎شود، برخی مسئولین از صحبت می‎کنند و از زنانی صحبت می‎شود که مورد ظلم مردان قرار می‎گیرند. زنان نیمی از جامعه هستند و برای جذب آنها به سمت خود، یکسری مطالبات را برای آنها درست می‎کنند و حالا شما هر چقدر بگویی "!"، ثمری نخواهد داشت. ♨️آنها برای زنان درست می‎کنند و می‎گویند که "تو باید باشی! و چرا باید داشته باشی؟" برای اینکه رأی قشر خاکستری را داشته باشند، را تضعیف می‌کنند و شما باید 8 سال بدوید تا شرایط حجاب، به زمان 8 سال قبل برگردد. 🔷 حراست‎ها نباید زیر نظر رؤسا باشند، تا بتوانند کنند. وظیفه اصلی حراست، حراست از انقلاب است و باید از زیر نظر مدیران خارج شود. یک می‎تواند ضربه‎ای را به جامعه وارد کند که آن از دست کسی برنمی‎آید. ⚠️متأسفانه و بااخلاقی در راستای در دانشگاه، که پروفایل یکی از کارمندان دانشگاه را گزارش داده بود، از دانشگاه شد و کارمندی که هنجارشکنی کرده بود، با قدرت در سمت خود باقی ماند! 📌مطالبه ما باید از این باشد که قانونی را بگذارد که درست باشد و افراد قوی روی کار بیایند و قوی شود تا هر کسی با ضعیف نتواند فرزندان ما شود! 🔥ما در را باز کردیم و ورود همه را کردیم. یک مدیر می‎تواند هر کسی را که دلش می‌خواهد به کار بگمارد و بازخواستی هم به آن صورت انجام نمی‌شود. برای مثال یک سلطان سکه می‌شود؛ اما یک مدیر سوءاستفاده‌گر خیر😳
✳️ دربندِ آزاد 🔻 واژه‌ی ویژه‌ای است. تعریف‌های متفاوتی دارد. اما جالب‌ترین نکته درباره‌اش این است که از نظر اسلام، برای آنکه به منتهای حُریت و واقعی برسی، باید هم‌زمان باشی و ! باید از هر قیدوبند دنیایی آزاد و دربند بندگی خدا باشی. 📚 از کتاب 📖 ص ۳۱ 👤 @pellake8
❤🕊🌐❤🕊🌐❤🕊🌐❤ 🕊 پسربچه اي پرنده زيبايي داشت. او به آن پرنده بسيار بود. حتي شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش مي گذاشت و مي خوابيد. اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگي او به پرنده باخبر شدند، از پسرك حسابي كار مي كشيدند. هر وقت پسرك از كار خسته مي شد و نميخواست كاري را انجام دهد، او را تهديد مي كردند كه الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرك با التماس مي گفت: نه، كاري به پرنده ام نداشته باشيد. هر كاري گفتيد انجام مي دهم. 🕊تا اينكه يك روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختي و كسالت گفت، خسته ام و خوابم مياد، برادرش گفت: الان پرنده ات را از قفس رها مي كنم، كه پسرك آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم. كه با آزادي او خودم هم شدم. 👈اين حكايت همه ما است. تنها فرق ما، در نوع پرنده اي است كه به آن دلبسته ايم. پرنده بسياري ، بعضي ، برخي موقعيتشان، پاره اي زيبايي و جمالشان، عده اي مدرك و عنوان آكادميك و حوزوي شان، گروهي نماز و عبادتشان و خلاصه شيطان و نفس، هر كسي را به چيزي بسته اند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهي نفس خودمان از ما بيگاري كشيده و ما را رها نكنند. 🕊🔴پرنده ات را آزاد کن🔴🕊