🏴اَلسَّلامُ عَلَی مُعَذَّبِ فِی قَعرِ السُّجوُنِ
▪️از مسیر کوتاهی می گذشت که صدایی او را متوجه خود کرد. صدای #موسیقی از خانه ای در کوچه های مدینه! یک لحظه ایستاد و نگاه کرد، دلش سخت آزرده گشت که ناگهان در چوبی خانه برپاشنه چرخید و کنیزی در آستانهٔ در ایستاد و از ایشان پرسید چه می خواهید؟ ایشان جواب دادند صاحب این خانه کیست؟ جواب داد: بُشر. فرمودند: او آزاد است یا بنده؟
جواب داد: معلوم است آزاد.
👈ایشان فرمودند: آری آزاد است که اینچنین به لهو و لعب و نافرمانی خدا پرداخته!
▪️▫️▪️
▪️کنیز سرش را از شرم به زیر افکند و ایشان نگاهشان را به زمین انداختند و به راه خود ادامه دادند. کنیزک با چهره ای برافروخته و سراسیمه وارد منزل شد. صاحب منزل در چشمان او نگاه کرد و فهمید چیزی برای گفتن دارد، گفت: چه شده است که اینگونه رنگت پریده است؟
▫️گفت: مرد بزرگواری را دیدم که سر به زیر افکنده و غم چهره اش را فرا گرفته بود، از او پرسیدم چه می خواهید؟ گفت: صاحب این خانه کیست؟ گفتم: بُشر
پرسید: آزاد است یا بنده؟
گفتم: آزاد است. فرمود: آزاد است که اینچنین می کند.
▪️▫️▪️
▪️بُشر با شنیدن این سخنان غرق در تفکر شد و فهمید که این سخنان جز از "امام موسی کاظم علیهالسلام" از کس دیگری نمی تواند باشد، تکانی خورد و بعد از لحظاتی عرق سرد شرمندگی بر چهره سرخ او نشست و ناگهان از جا پرید و با چشمانی چون ابرهای سرخ بارانزا و با پاهای برهنه به طرف کوچه دوید و با بدنی که از شرمندگی میلرزید به پاهای حضرت افتاد و اظهار ندامت و توبه کرد و از یاران باوفای حضرت شد و از آن به بعد به بُشرحافی (پابرهنه) معروف گردید.
@pellake8