تصوّر میکنم هر شب کنارِ بسترم هستی
شبیهِ عاشقی بیدار بالای سرم هستی
نگاهم میکنی آرام و قرآن زیرِ لب داری
تو مثلِ سورهٔ انسان تمامِ باورم هستی
کمی دستِ محبّت میکشی بر روی دستانم
شود تنظیم نبضِ من، تو قرصِ گُلپرم هستی
پس از آن میگذاری دستِ خود را رویِ قلبِ من
که بعد از حملهٔ دوری، خودت احیاگرم هستی
دوباره با تو شیرین میشود طعمِ غزلهایم
دلیلش واضح است ای جان، تو آبِ کوثرم هستی
به آن لبخندِ آرامت، دلم آرام میگیرد
در این دریایِ تنهایی، قرارِ بندرم هستی
کمی احوال میپرسی، کمی هم شعر میخوانی
خودم حدِّاقل هستم، تو حدِّاکثرم هستی
نگاهت میکنم روحم دوباره زنده میگردد
منم یک پیکرِ بیجان، تو اصلِ محشرم هستی
سلامم را که میگویم درونش صد غزل جاریاست
دلیلش را تو میدانی، خودت هم یاورم هستی
جوابِ «اَلسّلامِ» تو خدا داند چه شیرین است
برای آنکه در قلبم تو عشقِ نوبرم هستی
اگر دریایِ احساسم شود موّاج و طوفانزا
ندارم غصّهای زیرا تو مثلِ لنگرم هستی
به دورِ گنبدِ مِهرت کبوتروار میچرخم
درونِ آسمانِ عاشقی بال و پرم هستی
تو را از آن سُویدای دلِ خود دوست میدارم
که در عمقِ سیاهیها یگانه گوهرم هستی
تو را از هر جهت دیدم فراوان فرقها داری
به قولِ شاعرِ هندی، «تو چیزِ دیگرم»* هستی
اگر جایی خطا کردم و یا چیزی غلط گفتم
خودت اصلاح کن آن را چرا که رهبرم هستی
درونِ کشورِ شعرم، به دنیای خیالاتم
اگر من یک سری دارم، تو حتماً افسرم هستی
بیا هر شب به دنیایم، بیاور یک نشان از خود
برای آنکه در عشقم، خودت پیغمبرم هستی
اگر چه بینِ ما دنیا به ظاهر فاصله انداخت
تو را هر لحظه میبینم همیشه در برم هستی
پيامی یا سلامی تا دلم آرامشی یابد
عزیزم خوب میدانی، یگانه دلبرم هستی
همیشه بیتِ پایان، بهترین بیتِ غزل باشد
به دیوانِ غزلهایم، تو بیتِ آخرم هستی.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
ای نازنین شعری بخوان
تصوّر میکنم هر شب کنارِ بسترم هستی شبیهِ عاشقی بیدار بالای سرم هستی نگاهم میکنی آرام و قرآن زیرِ
* آفاق را گردیدهام، مهر بتان ورزیدهام
بسیار خوبان دیدهام، امّا «تو چیز دیگری»
امیرخسرو دهلوی
صبح است و هوای صبحدم میچسبد
از دستِ تو چای تازهدم میچسبد
اصلاً به تجمّلِ جهان فکر نکن
با بودِ تو نانِ خشک هم میچسبد.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
خودم اینجا، دلم تا سامرا رفت
به یادِ عسکری پَر زد، رها رفت
جهان تابِ غمِ او را ندارد
خدا داند که بر مهدی چهها رفت...
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
محبوبِ دلم چه ناز دارد!
یک خندهٔ دلنواز دارد
کم گفتهام از نگاهِ نازش
«این رشته سری دراز دارد»
هنگامِ بیانِ حرفهایش
یک غنچهٔ نیمه باز دارد
شاداب شود دل از کلامش
در لهجهٔ خویش ساز دارد
با دیدنِ چهرهٔ قشنگش
قلبم هوسِ نماز دارد
از عشقِ خودش نمیشود دور
هر کس که دلی بساز دارد
فردی که به سمتِ شاعری رفت
شاید که به سینه راز دارد
در ظاهرِ واژهها نمانید
چون این غزلم مَجاز دارد
آدم که همیشه مثلِ هم نیست
گاهی به بغل نیاز دارد.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
صبح است و سلام و خندهات میچسبد
صبحانهٔ جاندهندهات میچسبد
تا چایِ محبّتت کمی دَم بکشد
آرامشِ دلبرندهات میچسبد.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
اطاعت اَز امام از عشق، بهتر
صداقت در کلام از عشق، بهتر
محبّتهای بیحُرمت، دروغ است
یقیناً، احترام از عشق، بهتر.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
دلم خواهد کمی مرهم بگیرم
برای دردِ دل همدم بگیرم
تو را بیرون کِشم از عمقِ رؤیا
در آغوشِ وفا محکم بگیرم.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
من خندههای منطقی را میشناسم
لبخندِ مِهرِ مشرقی را میشناسم
پنهان نکن احساسِ خود را پشتِ حرفت
من رنگ و بوی عاشقی را میشناسم.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
صبح است و هوس کرده دلم شعر بنوشم
با غلغلِ کتریِ غزل تند بجوشم
تا سردیِ تنهاییِ دنیا برود زود
باید نفسِ گرمِ تو را سفت بپوشم.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
با چشم فقط رویِ تو دیدن چه خوشاست
از گلشنِ چهره، غنچه چیدن چه خوشاست
هر شب بغلِ دستِ تو بودن عالیاست
تا صبح فقط از تو شنیدن چه خوشاست.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat
سلامی جاودان بر جانِ احمد
سلام از حضرتِ والای سرمد
خداوندا به حقِّ رحمتِ او
مبارک کن به ما عیدِ محمّد.
#حسینعلی_زارعی
@saredustansalamat