🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅مردي خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيد و گفت: يابن رسول الله (صلي الله عليه و اله)! من در خواب ديدم كه از شهر كوفه بيرون رفتم و به محلي رسيدم كه آن محل را ميشناسم و در آن جا شيخي را ديدم كه از چوب مردي را تراشيده كه بر اسبي چوبين سوار شده بود در حالي كه شمشيري در دست داشت؛ آيا تعبير اين خواب را ميدانيد؟
امام فرمود: «تو مردي هستي كه تصميم گرفته اي، وسيله ي معاش فرد ديگري را از دستش خارج كني؛ پس بترس از خداوندي كه تو را خلق كرده است و تو را ميميراند».
آن مرد گفت: شهادت ميدهم كه علم به تو عطا شده است و تو آن را از معدنش، بيرون آورده اي. حال فكري كه در ذهنم بود، براي شما توضيح ميدهم: مردي از همسايگان ما به علت مشكلات مالي، ميخواهد ملك خود را به من بفروشد و من هم تصميم به خريد آن ملك با قيمت بسيار كم گرفته ام؛ چون ميدانستم، كسي غير از من، طالب آن ملك نيست.
حضرت فرمود: «آيا آن مرد، ما را دوست ميدارد و از دشمنان ما بيزاري ميجويد»؟
آن مرد گفت: آري يابن رسول الله (صلي الله عليه و آله)! او مردي نيكو صفت است و در دينش هم مستحكم است، من توبه ميكنم به سوي خداي تعالي و به سوي تو از آن چه كه قصد كرده بودم، انجام دهم.
سپس گفت: يابن رسول الله (صلي الله عليه و اله) اگر اين مرد ناصبي ( دشمن اهلبیت) بود، من ميتوانستم، اين كار را با او بكنم؟
حضرت فرمود: «ادا كن، امانت را به كسي كه تو را امين دانست و از تو نصيحت خواست هر چند قاتل امام حسين (عليه السلام) باشد».
[دانشنامه امام جعفر صادق علیه السلام - صفحه۶۲۰]