eitaa logo
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
4.1هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
3.8هزار ویدیو
2 فایل
_اینجا؟اکیپِ دهه هشتادیا؛🤏😜 وگوشه دنج از احوالاتمون👀💘 [سعی میکنیم انگیزه بهتون تزریق کنیم جانا🦦😌] کپی از پستا؟حلاله🤌 کپی از روزمرگی؟فرهنگِ فور🤝 با جان و دل شنواییم گیانم:)❤️ https://daigo.ir/secret/9857715145 ❌️ورود آقایون راضی نیستیم❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت دهم کم کم عمو ایناهم اومدن. عموشایان دوتا دختر داشت آناهید و آناهیتا .آناهید تقریبا هم سن من بود اما آناهیتا ۸سالش بود.وقتی اومدن آناهید رو کشیدم کنار و همه قضایای امروز رو گفتم براش.هرلحظه چشماش گرد تر میشد. _اه چه آدم خودخواهی. _ولی باید ببینی چه جیگریه‌ _خیلخب آروم تر دختر عمه الان میشنوه نگاه کردم به دور و برم.عمه مشغول حرف زدن با زن عمو بود اما حواسش انگار پیش مابود. خندیدم و گفتم:وای آنا ما هم که پسر ندیده ایم.طفلی کارن. اونم خندش گرفت و گفت:آره دقیقا.راستی زهراکو؟ صورتمو جمع کردم و گفتم:ایش اونو نمیشناسی از آدم به دوره.دانشگاه داشنن خانوم خانوما نیومدن. آناهید خندید وگفت:فکر کن زهرا میومد عمه اینا فکر میکردن ما املیم. پوزخندی زدم و گفتم:آره بابا خوب شد نیومد.بیخیالش تو چه خبر؟ پا روی پاش انداخت و گفت:هیچی بابا این شرکت وامونده رو تعطیل کردن بیکارم تو خونه. _اوا چرا؟ _مثل اینکه ضرر کردن کلا شرکتو بستن فعلا. _کلاسای رانندگیت چیشد؟ _باباگفت فعلا برات ماشین نمیخرم منم گفتم چرا الکی رانندگی یاد بگیرم خب‌. مشغول حرف زدن بودیم که صدای دورگه کارن اومد:سلام. آناهید با ذوق بلندشد و سلام کرد.چهره گندمی بانمکش با اون لبخند نیم متریش خنده دار شده بود. فکر کنم کارنم خنده اش گرفت.با لبخند کج روی لبش به آناهید دست داد وگفت:آناهید خانم دیگه؟ _بله خودمم. لبخندش  به اخم تبدیل شد وگفت:خوشبختم. بعدش یک راست رفت کنار داییاش نشست.. _وای لیدا این چه مرگشه؟عصا قورت داده؟ تااومدم جوابشو بدم،گوشیم زنک خورد. زهرابود.هوف کی حوصله داره بااین حرف بزنه؟ _بله؟ _به زور جواب دادی؟ _دقیقا!چیکار داری؟ _کی میاین؟ _معلوم نیست.میخواستی بیای که تنهانمونی بعد هی غر بزنی. _اه محدثه چقدر چرت میگی گوشیو بده مامان‌. _لیدااااا _برای من محدثه ای.گوشیو بده. _دختره پررو گوشیمو تحویل مامان دادم و رفتم پیش آناهید.کارن همچنان مشغول حرف زدن با مردا بود.چقدر تیپ مردونه و رسمی بهش میومد. _اه نگاش نکن لیدا پررو میشه. دیدم آنا راست میگه دیگه نگاهش نکردم.نمیخواستم فکر کنه عاشق سینه چاکشم. کپی با ذکر نویسنده جایز است . ‌𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
۵ پارت از رمان تقدیمِ نگاهتون . . .💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الحسین:) اغاز فعالیت 💗🦋 .
برای پروفایل های زیبای شما:) 🤍 . ‌𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
مَن‌فَقَط‌یِڪ‌آرِزودارَم‌ڪِہ‌آن‌هَم‌‌اَربَعین . . سَجدِه‌ۍِشُڪرۍڪُنَم‌پاۍِسُتون‌ِآخَرین! ‌𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
آقای امام حسین؛ ولی شما تنها کسی هستی که مچ شرمنده ها رو نمیگیری، دستشون رو میگیری❤️‍🩹:) ‌𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
تا دردِ کسی رو نکشیدی ، رفتارش رو هیچوقت قضاوت نکن 🤍🦋 :) ‌𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
فرش ‌هر مجلسـی‌ نباشید ؛ یعنی ‌آقاجون ‌هرجا رسـیدی ، ننشین . . با هرکسـی ‌نشست‌ و برخاسـت ‌نداشته‌ باش ! از آدم‌‌هایی ‌که ‌از تو کم ‌می ‌کنند ، فاصله‌ بگیر . [ علامه‌ طباطبائی‹ره› ] ‌𝗝𝗼𝗶𝗻🫀↷ 『 @pezeshk313
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
بسم رب الحسین:) اغاز فعالیت #اد_آوین 💗🦋 .
پایان فعالیتِ 🤍 . یه صلوات برای ِشادی ِ دل ِ امام زمان بفرست:)
شُروعفَعالیتادمینمَجنونرُقیه✨🖤
◃🛵⃞💗چـــالـــش داریـــم🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗نوعـــشراندی🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗شـــرطـــشافنشی🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗تـــایـــمشالان🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗ظـــرفـــیـــتهرچیشد🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗تـــوســـطادمجنونرقیه🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗آیـــدیـــم🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗 @kjriue 🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗چـــنـــل لـــاوم🛵⃞💗▹ ◃🛵⃞💗 @pezeshk313 💗▹