#روایت_نویسی
حدود دو ماه پیش خانم جوانی با سابقه دوبار سزارین با شرح حال #بی_اختیاری_ادرار و #تکرر_ادرار (هر نیم ساعت احساس دستشویی و نیاز به دفع ادرار🙈) مراجعه کردند.
معاینه انجام شد،
تست سرفه با مثانه پر هم انجام شد که منفی بود.
پس از رد عفونت ادراری
براشون درمان غیر دارویی شامل
✅آموزش مثانه
✅ورزش های عضلات کف لگن
✅آموزش سرکوب فوریت ادرار
و
در کنار همه ی این ها
یه نسخه ی دارویی داده شد.
تو این مدت به صورت مجازی پیگیری های لازم انجام شده بود و امروز برا ویزیت تشریف آورده بودن.
بسیاری از علایم شون خوشبختانه بدون نیاز به جراحی بی اختیاری ادرار برطرف شده بود ،به خصوص که در محل کار و بیرون از منزل احساس آرامش بیشتری پیدا کردند .
@pezeshkezanan✍
#روایت_نویسی
#زایمان
مادر باردار ۳۹ هفته حاملگی سوم با شرح حال کاهش حرکات جنین و درد از صبح حدودای ۷شب به زایشگاه مراجعه کردند.
معاینه شون دهانه رحم حدود۴ سانت باز بود و مشخص بود دردهاشون شروع شده ،
در واحد زایمان بستری شدند و پس از گرفتن نوار قلب جنین، بهش حرکات و ورزشهای کمک کننده رو آموزش دادم.
مامای شیفت هم خانم با تجربه ای بود گفتند که حرکات را با مادرباردارمون تکرار میکنند . حدودای نه شب بود که مجدد رفتم تو زایشگاه و وضعیت زائو رو بررسی کنم. با خودم گفتم حتما دیگه نزدیکای زایمان هست.
معاینه ش که کردم دیدم
خیر🙈 معاینه هیچ تغییری نکرده.
مادر نگران بود و یه مقدار خسته، گفتم همراهشو صدا بزنن، یه مقدار تقویت جسمی بشه، اگه درد داره براش از کیسه آب گرم استفاده کنن تا مادر بتونه یه مقدار استراحت کنه و مجدد تمرینا رو شروع کنیم.
ساعت دوازده شب که مجدد معاینه ش کردم دیدم سر اومده پایین و تازه داره رو دهانه رحم فشار میاره .
تو پوزیشن و حرکات بیمار یه سری تغییرات اعمال کردم و بهش گفتم اگه همکاری کنی قول میدم کمکت کنم تا بدون عارضه زایمان کنی.
خلاصه دقیقا سه صبح بود که بدون پارگی و آسیب زایمان کرد. یه پسر کوچولو که خیلی هم وزن زیادی نداشت.
همراه زائو ازم تشکر کرد و گفت من خیلی نگران بودم که چرا نمیبرید سزارین، اما الان دیدم با صبر و حوصله شما و تلاش خودش، دخترم تونست به سلامتی زایمان کنه.
@pezeshkezanan
#حق_حیات
#روایت_نویسی
یه خانم جوان ۳۰ساله با شرح حال درد و خونریزی زیاد به اورژانس اومد. میگفت باردار بوده و یهو افتاده به خونریزی و درد! روی تخت معاینه دراز کشید و معاینه اش کردم که به محض قرار دادن اسپکولوم ، تکه های زیاد لخته خون و یک تکه از بافت جنین ۶هفته ای خارج شد. اقدامات اولیه رو براش انجام دادم، یه مقدار که حالش بهتر شد ازش پرسیدم قرص سقط مصرف کرده بودی؟ مگه نه؟
اولش انکار کرد و بعد گفت آره، چون الان تو بد موقعیتی بودیم!
گفتم آخه چرا؟
گفت: ما همه کارامون رو کردیم که بریم انگلیس پناهنده شیم من اگه تو اون وضعیت حاملگی میخواستم باشم نمیتونستم تو کمپ ها دووم بیارم😞
با خودم گفتم شاید این بچه فرصتی برای زندگی تازه بود
ولی حق حیات رو ازش گرفتند.
@pezeshkezanan
#روایت_نویسی
ترکیب #شب_قدر و آنکالی چه شکلی هست❓
برا من بوی رحمت میده این شبها،
بعد افطار بچه ها رو خوابوندم، که بتونن شب رو بیدار بمونن و بهشون سخت نگذره.
خودم هم داشت چشمام گرم میشد که از بیمارستان زنگ زدن، پاسخ تلفن رو دادم و بلند شدم بچه ها را بیدار کردم ، لباس پوشوندم و اومدیم همون مکان همیشگی، همونجایی که زمانی که آیت الله فاطمی نیا در قید حیات بودن، منبر میرفتن.
تو راه هم به همسرم گفتم برا بچه ها یه خرده خوراکی بخره،
آخه وقتی بچه بودم شبهای قدر ، مادرم کلی خوراکی میخرید و با بچه ها دور هم تو مسجد خوراکی میخوردیم.
مادرم مفاتیح بزرگش رو باز میکرد و من کنارش بیدار میموندم
و اون شبها برای همیشه در ذهنم ماندگار شد.
ولی
ولی امان از دل اهالی خونه ای که
امشب یتیم شدند😭
التماس دعا در این شب ها🖤
🖋#دکتر_آزیتا_کبیری
✍@Pezeshkezanan