eitaa logo
سبک زندگی اسلامی
18.8هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
866 ویدیو
23 فایل
کانال آموزشی موسسه فرهنگی سریر ققنوس ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست ارتباط برای: ✔️تنظیم وقت #مشاوره و #تست ها ✔️ فروش فایل و کتاب ✔️همکاری اشتغال ادمین👇 @Phoenixadmin 🔴نقل مطالب بدون آدرس و لینک و نام مولف،جایز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷تمام قدرتت را نشان نده!! 🖋 استاد سید علیرضا واعظ موسوی حتی اگر میتونی یک گونی سیب زمینی را یک دستی بلند کنی، جلوی دیگران اینکار را نکن! ۱)چشم های حسود زیاده ۲)توقعات بالا زیاده ۳)دلسوزی های اراده شکن هم بسیاره جلوی مردم نه آن باش که هستی، نه آن باش که آنان می‌خواهند، میانه رو باش!! 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۲۵ 🔹از اشتباهات کوچک، بگذرید اول ازدواج شناخت زیادی از او نداشتم. یک روز، بشقاب ا
شماره ۲۶ 🔷قدر محبت همسر خود را بدانیم آیت الله احمدی میانجی مي‌فرمودند: در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی می‌کرد. آدم فوق‌العاده‌ای بود. آیت الله محل بود، خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت می‌کرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان آب کشیدن از چاه را مخفی کرده بود شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد. همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب می‌بیند نه از آفتابه‌ی آب خبری است نه از دلو و ریسمان. اطراف را می‌گردد و دلو ریسمان را پیدا می‌کند. دلو را در چاه مي‌اندازد و می‌بیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد. به‌سختی دلو آب را از چاه بالا می‌کشد ولی از دستش مي‌افتد. زار زار شروع می‌کند گریه کردن. خانم دلش به حالش مي‌سوزد می‌گوید این‌که گریه ندارد من برایت آب می‌کشم. می‌گوید من برای آب گریه نمی‌کنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نمي‌دانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم!! 📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجت‌الاسلام فرحزاد،‌ص ۹۲ 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
صبح زیباتون بخیر 🌹🌹🌹 موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔹برخی مناسبتها برای خانمها مهم است 🖋 استاد سید علیرضا واعظ موسوی 🔸خانم ها از توجه خاص شوهرشان در چنین زمان هایی به راستی قدردانی می‌کند. برای زن خیلی مهم است که همسرش سالروز تولد، سالگرد ازدواج، روز زن و دیگر مناسبت‌ها را به یاد بیاورد. 🔸وقتی مرد در چنین روزهایی کارهای خاصی برای همسرش انجام بدهد او را از خستگی ناشی از مسئولیت‌های مکرّر زندگی رها می‌کند و به او اطمینان می‌دهد که «دوست داشتنی» است. 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۲۵ 🔹از اشتباهات کوچک، بگذرید اول ازدواج شناخت زیادی از او نداشتم. یک روز، بشقاب ا
شماره ۲۷ 🔹عشق در عین خستگی ساعت یازده شب بود که اومد خونه حتی لای موهاش پر از شن بود! سفره رو انداختم تا شام بخوریم. گفتم: «تا شما شروع کنی من میرم لیلا رو بخوابونم» گفت: «نه منتظر می‌مونم تا بیای با هم شام بخوریم» وقتی برگشتم دیدم پوتین به پا خوابش برده خواستم پوتین از پاهاش در بیارم که بیدار شد گفت: «داری چیکار میکنی؟ میخوای شرمنده م کنی؟» گفتم: «نه، آخه خسته ای!» سر سفره نشست و گفت: «نه! تازه میخوایم شام بخوریم!» 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
سبک زندگی اسلامی
#داماد_بهشتی شماره ۳ 🔹پیامک های عاشقانه! 🖋 استاد سید علیرضا واعظ موسوی آقا داماد گرامی، وقتی مشغ
شماره ۴ 🖋 استاد سید علیرضا واعظ موسوی 🔹تا میتونی با خانواده همسر، همراه باش آقا داماد محترم تا میتونی با خانواده همسر خود همراه باش. عروس خانم و خانواده او، انتظار دارند داماد جدید را در مهمانی ها به دیگران نشان بدهند، با او به گردش بروند و... . تا میتوانی موافق باش، در عین حفظ حرمت و شأن خودت. ✅جایی «نه» بگو که این «نه» را گران بخرند. 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
⚫️وفات حضرت معصومه سلام الله علیها تسلیت باد مشاوره و مطالب بیشتر در :👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔹کودکی و شیطنت 🖋استاد سید علیرضا واعظ موسوی کودکان باید تا سن هفت سالگی از نظر رفتار آزاد باشند. تندی نکنید. دعوا نکنید. اخم نکنید. مخصوصا تا قبل سن ۶ سالگی. فرزند اگر در این ایام آزادی عمل داشته باشد، کودکی هایش را انجام میدهد و عقده ای نمی شود. طبیعی رشد میکند. و در آینده صبور و به قول امروزی ها، نرمال می شود. ✅امام موسى الكاظم علیه‌السلام: خوب است که بچه در کودکی‌اش بازیگوش باشد ، تا در بزرگسالی بردبار گردد. ‌‌ 📙أصول الكافی،ج۶،ح۵۱ 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔵 با افرادی که گله می کنند هم نشین نشوید 🖋استاد سید علیرضا واعظ موسوی گوش دادن به صحبتهای افرادی که همیشه از زندگی گله‌مند هستند می‌تواند شما را افسرده و دل زده کند. مراقب باشید که با چه کسانی هم نشین می شوید 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
هدایت شده از سبک زندگی اسلامی
روز بخیر☀️ امیدواریم بهترین ها را روزی شما شود🌹 ان شاالله «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
من آنچه هست به عشق تو داده ام از دست/ که منتهای مرادم تویی از آنچه که هست به دوستی توام گر به پای دار برند/ من آن نیم که بدارم تو را ز دامان دست محبت تو نه امروز کرده جا به دلم/ که من بروی تو عاشق شدم به روز الست به شادمانی جاوید امیدوار شدم/ دلم چو از همه ببرید و با غمت پیوست کجا من از تو توانم برید رشته مهر/ خدای تار وجود مرا به زلف تو بست به محفلی که تو باشی به باده حاجت نیست/ که هرکه چشم تو بیند خراب گردد و مست «صغیر» گرد جهان گشت در پی دلدار/ رسید بر سر کوی توو ز پای نشست 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۲۷ 🔹عشق در عین خستگی ساعت یازده شب بود که اومد خونه حتی لای موهاش پر از شن بود! سفر
شماره ۲۸ 🔵زود قضاوت نکنیم! خانم معلمی تعریف می‌کرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم. به نیت اینکه آخر سال برایشان مراسمی گرفته شود. روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم پدر و مادرها هم دعوت بودند. موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندند و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. با خود گفتم چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!! رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم. فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟ اخراجش می‌کنم. مادر این دختر‌ هم بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: «چرا اینجوری کردی؟!» دختر: «آخه مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!!» گفتم: «همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟!» خواستم بکشمش پایین که گفت: «خانم معلّم صبر کنید بذارید مادرم متوجه نشه، خودم توضیح می‌دم؛ مادر من "کرولال" است، چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولال‌هاست» همین که این حرف‌ها را زد انگار مرا برق گرفت، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند. 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7