سبک زندگی اسلامی
#حکایت شماره ۵۰ 🔵طوطی گرانقیمت مردي به يک مغازه فروش حيوانات رفت و درخواست يک طوطي کرد. صاحب فرو
#حکایت
شماره ۵۱
🔵یهودی زیرک و دختر زیبا!
موسي مندلسون، یک فیلسوف یهودی آلماني بود. او فردی زشت بود. قدّي بسيار کوتاه و قوزي بد شکل بر پشت داشت.
موسي روزي در هامبورگ با تاجري آشنا شد که دختري بسيار زيبا و دوست داشتني به نام فرمتژه داشت.
موسي در کمال نااميدي، عاشق آن دختر شد، ولي فرمتژه از ظاهر و هيکل از شکل افتاده او منزجر بود.
زماني که قرار شد موسي به شهر خود بازگردد، آخرين شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرين فرصت براي گفتگو با او استفاده کند.
دختر ابداً به او نگاه نکرد و موسي ناراحت شد.
موسي پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساري پرسيد:
– آيا مي دانيد که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته مي شود؟
دختر در حالي که هنوز به کف اتاق نگاه مي کرد گفت :
– بله، شما چه عقيده اي داريد؟
موسی: من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسري مقرر مي کند که او با کدام دختر ازدواج کند. در آن جهان، خداوند عروس آينده ام را به من نشان داد و گفت: “همسر تو گوژپشت خواهد بود”
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فرياد برآوردم و گفتم:
“اوه خداوندا! گوژپشت بودن براي يک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چه زيبايي است به او عطا کن”
فرمتژه سرش را بلند کرد و خيره به او نگريست و از تصور چنين واقعه اي بر خود لرزيد!
و در نهایت آنها ازدواج کردند!
#سبک_زندگی_اسلامی #داستان #مشاور #داستان #ازدواج #داستان #مشاوره #یهودی
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
#حکایت
شماره ۱۲۹
🔵 میلاد نبی مکرم و مرد #یهودی
✍️ ابوبصير از امام باقر (ع) روايت میكند كه فرمودند:
1️⃣ چون پيامبر اکرم (ص) بهدنيا آمد مردى [یهودی] از اهل كتاب نزد جمعى از #قريش كه در ميان آنها: هشام بن مغيره، وليد بن مغيرة، عاص بن هشام، ابو وجزة بن أبى عمرو بن امية و عتبة بن ربيعة بودند آمده و گفت: آیا ديشب در ميان شما نوزادى بهدنيا آمده؟ گفتند: نه، گفت: پس چنين نوزادى بايد در #فلسطين بهدنيا آمده باشد و نامش #احمد است، و خالى در بدن دارد كه رنگش چون خز خاكسترى است [منظور «مُهر نبوت» است] و نابودى #اهل_كتاب و #يهود بهدست او است، و بهخدا اى گروه قريش اين مولود نصيب شما نشده است!
2️⃣ قریشیان (كه اين سخن را شنيدند) از نزد آن مرد پراكنده شده به جستوجو پرداختند و اطلاع پيدا كردند كه در خانهی #عبدالله بن عبدالمطلب نوزادى بهدنيا آمده است. پس بهدنبال آن #عالم_یهودی گشتند و او را ديدند و گفتند: چرا بهخدا قسم که در ميان ما پسرى بهدنيا آمده است. #یهودی پرسيد: آيا پيش از آن كه من به شما بگويم يا بعد از آن بهدنيا آمده؟ گفتند: پيش از آن كه آن سخن را به ما بگوئى، گفت: مرا پيش او ببريد تا او را ببينم.
ادامه👇👇👇
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔹...ادامه حکایت نبی مکرم و عالم #یهودی
3️⃣ آنها به نزد مادر آن حضرت (آمنه) آمدند و گفتند: پسرت را بياور تا ما او را ببينيم، آمنه گفت: به خدا اين فرزند من وقتى بهدنيا آمد مانند بچههاى ديگر نبود، او دو دست خود را به زمين نهاد و سر بهسوى آسمان بلند كرد و بدان نگريست سپس نورى از او ساطع گشت كه من كاخهاى بصرى را [شهرى بوده در سرحد شام] مشاهده كردم و شنيدم هاتفى در هوا ميگفت: همانا تو سَروَر مردم را زادى، و چون او را بر زمين نهادى بگو: او را از شر هر حسودى به خداى يگانه پناه دادم، و نامش را #محمد بگذار.
4️⃣ یهودی گفت: او را بياور، و چون آمنه آن حضرت را آورد آن مرد او را نگريست و برگردانيد و چون آن خال [مهر نبوت] را در ميان دو شانهاش ديد بيهوش شده روى زمين افتاد، قريش آن حضرت را گرفته به مادرش دادند و گفتند: خدا اين فرزند را بر تو مبارک سازد.
5️⃣ همين كه از نزد #آمنه [س] بيرون رفتند آن مرد به هوش آمد، به او گفتند: واى بر تو! اين چه حالى بود كه به تو دست داد؟ گفت: نبوت #بنىاسرائيل تا روز قيامت از بين رفت، به خدا اين کودک همان كسى است كه آنها را نابود سازد، قريش از اين سخن خوشحال شدند، آن مرد كه خوشحالى قريش را ديد به آنها گفت: شادمان شديد؟! به خدا سوگند چنان حمله و يورشى بر شما برد [و بر شما مسلط شود] كه اهل شرق و غرب زمين از آن یاد كنند!/پایان
📚 منابع حدیث:
1️⃣ الکافی، ج۸، ص۳۰۰
2️⃣ الأمالی (للشیخ الطوسی)، ص۱۴۵
3️⃣ بحارالأنوار، ج۱۵، صفحات۲۹۴و۲۷۱و۲۶۰
4️⃣ الوافی، ج۲۶، ص۳۵۹
5️⃣ اثبات الهداة، ج۱، ص۱۹۱
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7