🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿
ساعت 12 شب سه شنبه سوم تیرماه65 .. چند روز به #عملیات_کربلای_1
🔷#حاج_علی_فضلی به فرمانده هان گردان ها و واحدها #لشگر_10 دستور داده بود که برای زدن #ماسک_شیمیایی محاسن ها تون رو کوتاه کنید . وقتی همه ی فرماندهان برای جلسه اومدند بعضی محاسن هاشون رو کوتاه نکرده بودند و حاج علی به خاطر تمرد از امر فرماندهی همه شون رو تنبیه کرد.در تاریکی شب کنار جاده ایلام - مهران همه رو به یه ستون یک سینه خیز برد و بعد هم آقا محسن سوهانی با مداحی اش اشک همه رو درآورد.
@alvaresinchannel
37.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
✅ #تیم_کباب_پزها
فعالیت اصناف در جبهه
صنف کبابی و حلیم
تیرماه 1365
🔷 مرحوم حاج حسین اکبری معروف به #حسین_کبابی ، در شهرری به یک کاسب متدین و کاربلد شهره بود
او همیشه دستش بخیر بود
این کاسب امین سعی میکرد ارتباطش رو با مسجد ، هیات و روحانیت حفظ کنه.
بعد از انقلاب با #جهاد_سازندگی و دیگر نهادهای انقلاب در شهرری برای رفع محرومت از روستاها ارتباط گرفت.
آدم دست به خیری بود و پیش اون هایی که مال و منالی داشتند اعتبار داشت
وقتی جنگ شروع شد حاج حسین کبابی در خدمت رسانی به جبهه فعال شد.
گذشته از جمع آوری کمک برای جبهه ها ، عشقش این بود که رزمنده ها ، توی سنگرهاشون در خط مقدم یه چلوکباب و حلیم داغ هم نوش جان کنند. این شد که حاج حسین کبابی ، حلیم پزها و کباب پزها رو سازماندهی کرد و یک تیم کامل و خبره از پیرمردها و جوان های صنف کباب پزها آماده رزم شدند. اون ها وسایل مورد نیاز عملیاتشون رو خودشون تدارک میکردند و با عشق قدم در راه گذاشتند.
الان خیلی هاشون در سفر آخرت هستند. اما این سند از خدمت اون ها به یادگار مونده
یاد همشون بخیر
این قطعه از فیلم سند عاشقی حاج حسین کبابی و همکارانش درجبهه است.
تاریخ فیلم تیرماه 65 #عملیات_کربلای_1
#جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel
📷👆عکسی که چند لحظه قبل از شهادت از او گرفته شد!
📆ا تیر ماه #سال_1365
🔹 #عملیات_کربلای_1
🌸 آزادسازی #مهران
ا🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴
📸 یک عکس هم از ما بگیر!😊
🌸 تیرماه #سال_1365 برای گرفتن عکس از#عملیات_کربلای_1 که منجر به آزادسازی مهران شد، عازم ارتفاعات قلاویزان شدیم.
🌻 در آن منطقه صدایی نظرم را جلب کرد. برگشتم، رزمندهای با خنده گفت: برادر، یک عکس هم از ما بگیر.
🌱 گفتم: شرمنده، تعداد کمی فیلم برایم مانده، دنبال سوژهام.
🌾 گفت: حتماً باید شهید یا زخمی بشیم تا سوژه پیدا کنی؟
🌿 با شرمندگی صورتش را بوسیدم و گفتم: نه برادر، این چه حرفیست؛ من در خدمتم.
🌼 نشست، چفیهاش را به سر بست و با زدن عطر «تی رز» به خودش، صدای خنده بچهها بلند شد.
🌱 عکس را که گرفتم کلّی تشکر کرد.
🌷 هنوز چند قدم از او جدا نشده بودم که خمپارهای کنارمان به زمین خورد. با عجله برگشتم که او را ببینم، دیدم شهید شده!!💦💦
─ (راوی: عکاس جنگ)
هدایت شده از آلبوم خاطرات
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿
ساعت 12 شب سه شنبه سوم تیرماه65 .. چند روز به #عملیات_کربلای_1
🔷#حاج_علی_فضلی به فرمانده هان گردان ها و واحدها #لشگر_10 دستور داده بود که برای زدن #ماسک_شیمیایی محاسن ها تون رو کوتاه کنید . وقتی همه ی فرماندهان برای جلسه اومدند بعضی محاسن هاشون رو کوتاه نکرده بودند و حاج علی به خاطر تمرد از امر فرماندهی همه شون رو تنبیه کرد.در تاریکی شب کنار جاده ایلام - مهران همه رو به یه ستون یک سینه خیز برد و بعد هم آقا محسن سوهانی با مداحی اش اشک همه رو درآورد.
@alvaresinchannel