پیش نیاز های ازدواج💘
📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ 🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی 🔘 #قسمت_چهلم 💠 #با_نامحرم خ
📌 #سـه_دقـیـقـه_در_قـیـامـتـــ
🖊 نـاشـر: نـشـر شـهـید ابـراهـیـم هـادی
🔘 #قسمت_چهل_و_سوم
💠 #باغ_بهشت
از دیگراتفاقاتی کہ در آن بیابان مشاهده کردم، این بود کہ برخی بستگان و آشنایان کہ قبلاً از دنیا رفته بودند را دیدار کردم. یکی از آنها عموے خدابیامرز من بود.او در بیمارستان هم کنارمن بود. او را دیدم کہ در یڪ باغ بزرگ قرار دارد. سؤال کردم: عمو این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی بہ شما دادند؟ گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یڪ باغ بزرگ را بہ عنوان ارث براے ما گذاشت. شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند و سود فروش محصولات را بہ مادر ما بدهد. اما او با چند نفر دیگر کارے کردند کہ باغ از دست ما خارج شد. آن ها باغ را بین خودشان تقسیم کردند و فروختند و ... هیچکدام آن ها عاقبت بہ خیر نشدند. در اینجا نیز همه آن ها گرفتارند. چون با اموال چند یتیم این کار را کردند. حالا این باغ را بہ جاے باغی کہ در دنیا از دست دادم بہ من داده اند تا با یارے خدا در قیامت بہ باغ اصلی برویم. بعد اشاره بہ درب دیگر باغ کرد وگفت: این باغ دو درب دارد کہ یکی از درب هاے باغ براے پدر شماست کہ بہ زودے باز می شود. در نزدیکی باغ عمویم، یڪ باغ بزرگ بود کہ سرسبزی آن مثال زدنی بود. این باغ متعلق بہ یکی از بستگان ما بود. او بہ خاطر یڪ وقف بزرگ، صاحب این باغ شده بود. همینطور کہ بہ باغ اوخیره بودم، یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل بہ خاکستر شد! این فامیل ما بنده خدا باحسرت بہ اطرافش نگاه می کرد.من ازاین ماجرا شگفت زده شدم. با تعجب گفتم چرا باغ شما سوخت؟!
بفرمایید زندگی👇
@FOTROSEMALAK🌹