سردار! پس از تو داغ ها را دیدیم
دست ستم کلاغ ها را دیدیم
ای شمع دل قبیله! ما در شیراز
پرپر شدن چراغ ها را دیدیم
#عاطفه_جعفری
#سردار_دلها
#شاهچراغ
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از yosefpoor.ir
کمر شکست و نینداخت قوم را ز خروش
خبر که داغ و گران می رسید دوش به دوش
خبر، حکایت دل های شعله ور شده بود
خبر، روایت خونی که آمده ست به جوش
خبر، روایت طفلی که مادر خود را
گرفته است در آغوش، آه از آن آغوش
چنان که غرقه ی خون اند و مضطرب در صحن
هرآنچه آینه اینجاست، رفته است از هوش
به تیر بست در این گوشه کودکی ها را
نبود رحم به رفتار چرخِ بازیگوش
قسم به خون شهیدی که زائر حرم است
رواق عشق، چراغش نمی شود خاموش
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
به درد و داغ در این گوشه سوختیم و نبود
کسی که برزند آبی بر آتش دل ما
#رهی_معیری
بداههای تقدیم به فاطمهی رقیه سلامالله علیها:
چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را
که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را
اسارت واژهٔ خردیست وقتی پیش این دنیا
گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را
مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن
نمیخواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟
نسیم از سوی طشت لالهگون آمد بهسوی تو؟
که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟
همیشه جای تو بوده در آغوش حسین اما
گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا را
درون خانهی خود از خرابه روضه میخوانیم
که یادت میکند آباد این ویرانهی
مارا
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
از فاصلهها اگرچه دم زد باران
با ما سر شب کمی قدم زد باران
یک چتر برای ما دوتا کافی بود
تقدیر من و تو را رقم زد باران
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از yosefpoor.ir
⬛ سالمرگِ فتنه
بی رهبرا که هست تو را روی کجروی!
اینک چه طرفه بسته ای از ربع پهلوی؟
در سالمرگ فتنه، زبان تو سالم است
کو گوش سالمی که بدان حرف بشنوی!
کو دیدهای که فاش ببینی به هر دو چشم
ایران ما قویست و ایمان ما قوی
ایران که در قصیدۀ بشکوه اقتدار
«او حرف اولین بوَد و دیگران روی»
چون رود بر طریقت دریا درآمدن
بِه تا چو خارِ بادیه از باد پیروی
کوری شود عصاکش کوری، بدا به قوم
قومی که چشم دوخته بر غربِ منزوی
عرض سخن تمام که در خانه گر کس است
بیت الغزل بس است چه حاجت به مثنوی
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
مشتی پرِ سرخ باز بر دامن اوست
لرزیدن دشت ما سر شیون اوست
از کوی ستمگری میآید این باد
خون دو هزار لاله بر گردن اوست
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
حیّ علی الفلاح که آمد ولادتش
باید نماز بست نمازی به قامتش
این نور از کجاست که همواره روشن است؟
این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟
جاری شدهست چشمهی آیات در حجاز
گلها شکفتهاند برای تلاوتش
حسن ختام و نقطهی آغاز دهر بود
حسن ختام بود شروع نبوتش
از آسمان کوه حرا، نور میرسید
نوری که داد مژده برای رسالتش
دستان اتحاد نباید جدا شوند
آری امید داشت به دستان امتش
#عاطفه_جعفری
@pishani_nevesht
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از yosefpoor.ir
چه بر تو رفته که پشت لغات میلرزد
قلم قرار ندارد، دوات میلرزد
چگونه از تو بگویم که بیت بیت غزل
چو خانه ای که ندارد ثبات میلرزد
حکایت من و تو چون دو جسم و یک روح است
به لرزه آمده مشهد، هرات میلرزد
گرفته است گریبان آسمان ها را
تو آه می کشی و کائنات میلرزد
به جستجوی که ای زیر اینهمه آوار؟
صداش میزنی اما صدات میلرزد
نماز آیاتم شد نماز لیلهی دفن
دریغ و درد، تن محکمات میلرزد
مسعود یوسف پور
زلزله هرات
https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
هدایت شده از yosefpoor.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیشود که خبر را شنید و ساکت ماند:
به گوش زخم برادر، برادر اشهد خواند
سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن
چگونه میشود اخبار را به ناله نخواند
زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر
کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند
غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش
به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند
خدا خراب کند کاخ تیره طایفه اش
کسی که غزه ما را به خاک تیره نشاند
مسعود یوسف پور
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
مرا سریست که آشفته پریشانیست
مرا دلیست که مهمانپذیرِ حیرانی ست
به استقامت این شهر میخورم سوگند
که عمر غائله در ایستگاه پایانیست
به استقامت شهری که نقش دیوارش
هنوز شعر رسای نِزار قبانی ست
دیار عشق، پراکندگی نمیداند
اگر چه آه عراقیست، حنجر ایرانی ست
هماره در پی آزادسازی قدس است
کسی که درسرش اندیشه سلیمانی ست
قسم به شاخه زیتون که سبز خواهد شد
هرآن کفن که در این سرزمینِ بارانی ست
#عاطفه_جعفری
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود
فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود
به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟!
بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود
همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین
در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود
اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت
هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود
نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست
اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود
کریمه بود ولی از شما چه پنهان که
پس از حسین فقط آه در بساطش بود...
#مسعود_یوسف_پور
https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26