eitaa logo
پیشانی‌نوشت
404 دنبال‌کننده
70 عکس
28 ویدیو
8 فایل
💠 اشعار عاطفه جعفری 🔻و شعر "پیشانی نوشتِ" من است...
مشاهده در ایتا
دانلود
حیّ علی الفلاح که آمد ولادتش باید نماز بست نمازی به قامتش این نور از کجاست که همواره روشن است؟ این شعله چیست در دلمان جز محبتش؟ جاری شده‌ست چشمه‌ی آیات در حجاز گل‌ها شکفته‌اند برای تلاوتش حسن ختام و نقطه‌ی آغاز دهر بود حسن ختام بود شروع نبوتش از آسمان کوه حرا، نور می‌رسید نوری که داد مژده برای رسالتش دستان اتحاد نباید جدا شوند آری امید داشت به دستان امتش @pishani_nevesht https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از yosefpoor.ir
چه بر تو رفته که پشت لغات می‌لرزد قلم قرار ندارد، دوات می‌لرزد چگونه از تو بگویم که بیت بیت غزل چو خانه ای که ندارد ثبات می‌لرزد حکایت من و تو چون دو جسم و یک روح است به لرزه آمده مشهد، هرات می‌لرزد گرفته است گریبان آسمان ها را تو آه می کشی و کائنات می‌لرزد به جستجوی که ای زیر اینهمه آوار؟ صداش میزنی اما صدات می‌لرزد نماز آیاتم شد نماز لیله‌ی دفن دریغ و درد، تن محکمات می‌لرزد مسعود یوسف پور زلزله هرات https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
هدایت شده از yosefpoor.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمی‌شود که خبر را شنید و ساکت ماند: به گوش زخم برادر، برادر اشهد خواند سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن چگونه می‌شود اخبار را به ناله نخواند زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند خدا خراب کند کاخ تیره طایفه اش کسی که غزه ما را به خاک تیره نشاند مسعود یوسف پور https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd
مرا سری‌ست که آشفته پریشانی‌ست مرا دلی‌ست که مهمان‌پذیرِ حیرانی ست به استقامت این شهر میخورم سوگند که عمر غائله در ایستگاه پایانی‌ست به استقامت شهری که نقش دیوارش هنوز شعر رسای نِزار قبانی ست دیار عشق، پراکندگی نمی‌داند اگر چه آه عراقی‌ست، حنجر ایرانی ست هماره در پی آزادسازی قدس است کسی که درسرش اندیشه سلیمانی ست قسم به شاخه زیتون که سبز خواهد شد هرآن کفن که در این سرزمینِ بارانی ست https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟! بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود کریمه بود ولی از شما چه پنهان که پس از حسین فقط آه در بساطش بود... https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
به امدادگران غزه: کی در میان غصه‌ها کم می‌گذارند با صبر خود غم بر دل غم می‌گذارند در غزه ویران شد کلیسایی، از آن روز در دست دخترهاش مریم می‌گذارند زخمیِ بمبارانِ دیروز اند، اما بر روی زخم قوم مرهم می‌گذارند فریاد بیداری‌ست، گلبانگ رها‌یی‌ست در خاک و خون گامی که محکم می‌گذارند امدادگرها با هلال سرخ اینک بر قله‌ی ایثار، پرچم می‌گذارند https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
به مادرم... بیا و شانه بزن گیسوان پیچکی‌ام را که روی سر بگذارم تل عروسکی ام را بیا و شعر برایم بخوان شبیه گذشته به یاد خانه بیاور دوباره کودکی ام را چقدر ماهی قرمز به تُنگ چشم نشاندی برای اینکه بدوزی لباس پولکی ام را چقدر در پس هر قهر و آشتی زمانه گرفت دامن تو دست های کوچکی ام را قسم به چادرِ بازی‌پناهِ بی‌طرف تو همان که دیده همیشه غم یواشکی ام را دلم برای تو تنگ است آسمان من! ای کاش دوباره شانه کنی گیسوان پیچکی‌ام را @pishaninevesht
34.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این نماهنگ در اولین سالگرد شهادت حاج‌قاسم تولید شد و امروز بعد از شنیدن خبر شهادت ۱۲ تن از هموطنان افغانستانی‌ام در انتحار دیروز باز نشر می‌کنم. تا باری دیگر، یادی شود از ألفتی که همیشه بین فاطمیون و حاج قاسم جاری‌ست. نماهنگ خواننده: شاعر: آهنگسازی و تنظیم: کاگردان: تهیه کننده: https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از yosefpoor.ir
⬛ برای ریحانه... رسید جـــان به لــب از داغ ناگهـانــی تو نداشت تــاب زمیـن، جانِ آسمـــانـی تو کنون که نیست علمــدار، در دل آتش به عهــــدۀ که میفتــــد نگاهبانـــــی تو؟ دو ساله بودی و یادآور سه ساله شدی فــدای صـــورتِ یکــدســـت ارغوانــی تو نفس کشیدم و یادت نفس برید از من چـو آه بود و چـه کوتــــاه، زندگانـــــی تو به غیر آهنِ داغ ای شکوفــۀ این باغ! نبــود هیـچ کســــی گرمِ همزبانـــی تو لبـــاسِ صورتـــــی و گوشــــــوارۀ قلبـــی چه قلب ها که شکستند از نشانی تو مسعود یوسف پور | صفحه شاعر
به بهانه‌ی اندوه کرمان: هلا رفیق! که در راه عاشقان هستیم شهادت است مسیری که ما درآن هستیم گرفته‌ایم به دوش از ازل اگر اندوه ولی فدای سر این غم گران هستیم هرآن کجاست که مظلوم، اهل آنجاییم شبیه آهِ نفس‌گیر بی مکان هستیم عیار ما به همین سرسپردگی‌ست بگو: قسم به غزه که مشتاق امتحان هستیم رسیده‌اند شهیدان به مرقد سردار به جای مانده از این بزم نوحه‌خوان هستیم خدا رقم نزند مرگ بی شهادت را که چون به مرگ بمیریم در زیان هستیم خدا جواز شهادت به دست فاطمه داد خدا کند که بگیریم تا جوان هستیم https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
این انتظار چیست که آشوب کرده است؟ یوسف چکار با دل یعقوب کرده است؟ https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از yosefpoor.ir
سلامِ ماهِ رجب برده ام به شاه نجف به سعی آه چه تیری نشانده ام به هدف پناه می‌برم از موج غم به آن ساحل که لب به مدح علی بازکرده هرچه صدف دلم به رجعت شاهی‌ست خوش که پادشهان ز ترس با سگ کویش نمی‌شوند طرف یمن، نوید ظهور است و در قبیله ما رسیده است همین وعده از سلف به خلف فدای مقدمِ آن سبزپوشِ کعبه نشین هزار لالۀ چشم انتظار جان بر کف قسم به قطعیت لا اله الا الله که در طریق علی مرگ، عزت است و شرف مسعود یوسف پور https://eitaa.com/m_yousofpoor