- 𝗉𝗂𝗌𝗁𝗈𝗅i𝗁𝖺 | پیشولیها
ـ
ڪِتسڪینمیدهدعشقـَت،
تمـٰامِاضطرابمرا(:'🤎..
مدّتی باران و تاریکی را گوش کردم . چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن ، گوش به باران دادن، چای درست کردن، پادشاه وقت خود بودن. ..
و ناگهان دلت میگیرد ؛
از فاصلهی آنچه که میخواستی باشی و آنچه که هستی .
- 𝗉𝗂𝗌𝗁𝗈𝗅i𝗁𝖺 | پیشولیها
_
قشنگتر از آغوش پدرم هیچجا نبود؛
فکر کنم برای اونم شیرینتر از لحظهی بغل کردن من خاطره ای نیست :)
هدایت شده از آلاوال.
_ https://harfeto.timefriend.net/17095798104734 .
_ میشه حرف ؟ .