- 𝗉𝗂𝗌𝗁𝗈𝗅i𝗁𝖺 | پیشولیها
ـ
ڪِتسڪینمیدهدعشقـَت،
تمـٰامِاضطرابمرا(:'🤎..
مدّتی باران و تاریکی را گوش کردم . چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن ، گوش به باران دادن، چای درست کردن، پادشاه وقت خود بودن. ..
و ناگهان دلت میگیرد ؛
از فاصلهی آنچه که میخواستی باشی و آنچه که هستی .