افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #قسمت_سوم...🌷🕊 🕊🌷بسم رب الش
#کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#قسمت_چهارم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
چند روزی از تعطیلات نوروز گذشته بود که ننه پیش ما آمد معمولا هر وقت دلش برای ما تنگ می شد دو سه روزی مهمان ما می شد از همان ساعت اول به هر بهانه ای که می شد بحث حمید را پیش می کشید داخل پذیرایی رو به روی تلویزیون نشسته بودیم که ننه گفت: فرزانه اون روزی که تو جواب رد دادی من حمید رو دیدم وقتی شنید تو بهش تو جواب رد دادی رنگش عوض شد خیلی دوستت داره.
به شوخی گفتم؛ ننه باور نکن جوونای امروزی صبح عاشق میشن شب یادشون میره.
ننه گفت:دختر من این موها رو توی آسیاب سفید نکردم می دونم حمید خاطر خواهته. توی خونه اسمت رو می بریم لپش قرمز میشه الان که سعید نامزد کرده حمید تنها مونده از خر شیطون پیاده شو جواب بله رو بده حمید پسر خوبیه. از قدیم در خانه عمه همین حرف بود بحث ازدواج دو قلوهای عمه که پیش می آمد همه می گفتند:باید برای سعید دنبال دختر خوب باشیم و گرنه تکلیف حمید که مشخصه چون دختر سرهنگ رو می خواد.
می خواستم بحث را عوض کنم گفتم:باشه ننه قبول حالا بیا حرف خودمون رو بزنیم یه دونه قصه عزیز و نگار تعریف کن دلم برای قدیما که دور هم می نشستیم و تو قصه می گفتی تنگ شده ولی ننه بد پیله کرده بود بعد از جواب منفی به خواستگاری تنها کسی که در این مورد حرف می زد ننه بود بالاخره دوست داشت نوه هایش به هم برسند و این وصلت پا بگیرد برای همین روزی نبود که از حمید پیش من حرف نزند
داخل حیاط خودم را مشغول کتاب کرده بودم که ننه صدایم کرد بعد هم از بالکن عکس حمید را نشانم داد و گفت؛فرزانه می بینی چه پسر خوش قد و بالایی شده رنگ چشماشو ببین چقدر خوشگله به نظرم شما خیلی به هم میاین آرزومه عروسی شما دو تا رو ببینم.
عکس نوه هایش را در کیف پولش گذاشته بود از حمید همان عکسی را داشت که قبل رفتن به کربلا برای پاسپورت انداخته بود.
از خجالت سرخ و سفید شدم انداختم به فاز شوخی گفتم:آره ننه خیلی خوشگله اصلا اسمش رو به جای حمید باید یوزارسیف می گذاشتن عکسشو بذار توی جیبت شش دونگ حواسم جمع باشه که کسی عکس رو ندزده. همین طوری که شوخی می کردیم و می خندیدیم ولی مطمن بودم که ننه ول کن معامله نیست و تا ما را به هم نرساند آرام نمی گیرد....🌹🍃
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#ادامه_دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
وقتی کاری انجام نمی شه ، شاید خیری توش هست ، صبر کن
وقتی مشکل پیش بیاد ، شایدحکمتی داره
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتما ًدرسی است که باید یاد بگیری
وقتی بهت بدی می کنند ، شاید وقتشه که تو خوب بودن رو یادشون بدی
وقتی همه ی درها به روت بسته می شه ، شاید با صبر و بردباری در دیگری به روت باز بشه و خدا بخواد پاداش بزرگی بهت بده
وقتی سختی پشت سختی میاد ، حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
وقتی دلت تنگ می شه ، حتماً وقتشه با خداي خودت تنها باشی!🌸
@piyroo
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاصه نیمه پنهان ماه:شهید ابوذر امجدیان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔸شهید مهدی زین الدین :
🌹هر گاه شب جمعه #شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد "اباعبدالله" (ع) یاد میکنند.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
چه بخواهم چه نخواهم، شهدا می بیـ👀ـنند
گاه در حال گناهم، شهدا می بینند😞
ازخدا دور شدم، دور خودم می چرخم
مدتی گم شده راهم، شهدا می بینند✨
مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم
با همین روی سیاهم، شهدا می بینند😔[💔]
آنقدر سر به هوا بود دلم، یادم رفت
می رود هفته و ماهم، شهدا می بینند...😭[💔]
به امید شهادت...
#اللهم
#ارزقنا
#شهادت
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مامانـم میگہ:
شبا جمعہ از حضـرت زهـرا بخوایـن ڪہ بہ پسـرش بگہ اربعیـنتون رو امضـا ڪنہ
پسـر روے مادرش رو زمیـن نمیندازه:)💔
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
صبور باش
حتی اگر هر ممکنی
غیرِ ممکن به نظر بیاد🌸
🌙شب خوش🌙
🌏 @piyroo
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج_حسین_یکتا_-_شهدا_حاکم_حکومت_دلها
روایتگری شهدایی قسمت 286
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo