eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
چادرت را سر کن از اینجای کار به بعد با توست باید شهر بوی فاطمه(س) بردارد باید هر طرف را که نگاه کردی ، فرزندان فاطمه(س) را ببینی که دارند برای یاری امامشان آماده میشوند چادرت را سر کن ؛ چادر لباس فرم فاطمی هاست چادر نشانه آنهایی است که میخواهند در قیام مهدوی امامشان را یاری کنند چادر نشانه ای باشد برای کسانی که دیگر فکر دیده شدن نیستند ؛ اینبار فکر پسندیده شدن هستند حضرت زهرا (س) باید بپسنددت و زیر حکم چادرت را امضا کند. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
....! 🌷چهار نفر بودیم؛ من و برادرم حمید، مجتبی امینی و خدامراد امینی. قایق سوراخی داشتیم. وقتی به آب می انداختیم، یکی باید مدام آن را باد می‌ کرد و گرنه غرق می‌ شد. شب آن را به آب انداختیم و سوار شدیم. آن سوی رودخانه باد آن را خالی کرده آن را زیر گل و لای کنار رودخانه پنهان کردیم. 🌷کارمان این بود که در جاهایی که رفت و آمد عراقی ها بیشتر بود؛ مین بگذاریم یا زیر شعارهایی که روی دیوار می‌ نوشتند در جواب شعاری بنویسیم. اگر موتور یا خودرویی می‌ دیدیم از آن برای کاشت تله های انفجاری استفاده می‌ کردیم. 🌷....کارمان که تمام شد، ظهر شده بود. غذایمان کنسروهای لوبیای مربوط به سال ١٩٧٠ ارتش بود. خیلی بد مزه و بدبو بود. مجتبی امینی گفت: من که این رو نمی‌ خورم. گفتم: شوخی نکن چاره ای نیست باید همین رو بخوری. گفت: نه با من بیاین؛ من می رم غذای عراقی ها را می‌ آرم. 🌷کنار ریل راه‌ آهن خرمشهر، جایی که ریل پیچ داشت، خانه ‌ای بود که سَرو صداى بیش از صد تا عراقی از این خانه می‌ آمد، با صدای بلند عربی صحبت می‌ کردند. پشت ریل که مسلط بود به در خانه، سنگر گرفتیم. مجتبی تفنگش را رو به جلو گرفت، به حالت تهاجمی و مستقیم رفت داخل خانه. 🌷....گفتیم الان سَرو صداى عراقی ها بلند می‌ شود و بيرون می‌ ریزند. چند تا مین جلوی در خانه کار گذاشتیم. وقتی عراقی ها پشت سرش بیرون می‌ آمدند، تعدادی از آنها می‌ رفتند روی مین، بقیه هم دقایقی می‌ ترسیدند؛ بیایند بیرون و ما فرصت فرار پیدا می‌ کردیم. 🌷...یکدفعه دیدم مجتبی تفنگش را انداخت روی دوشش، قابلمه غذا را برداشته و از خانه بیرون آمد. دویدم جلو، دستش را گرفتم که روی مین نرود. قابلمه غذا را برداشتیم و رفتیم آن طرف ‌تر نشستیم. یک آبگوشت سیر داخل خرمشهر خوردیم. راوی: سرتیپ پاسدار حاج حسین دقیقی 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
همکارانش معتقدند او فرمانده سپاه خرمشهر بود ، اما مثل یک سپاهی عادی رفتار میکرد ، آنها میگویند وقتی اسلحه به خرمشهر میبردیم و آنجا خالی میکردیم جهان آرا اصلاً خسته نمیشد . به او میگفتند : " تو چرا خسته نمیشوی .. ؟ " ‌ و او پاسخ میداد : " وقتی که در رژیم سابق زندگی مخفی داشتم برای کسب درآمد در کوره های تهران آجر بار میکردم در حالیکه روزه هم بودم ، اگر بدنم مقاومت دارد از بابت آن روزها است .. " 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
❤️ سنگر سازی چند شب دیدم شهید_بلباسی موقع خواب نیست ، برام جای سوال بود که چرا وقتی همه خوابند و موقع استراحته ایشون نیستند. یک شب به صورت اتفاقی ساعت از دوازده شب گذشته بود؛ ایشون رو دیدم متوجه شدم شهید بلباسی شب ها وقتی بیشتر رزمنده ها خواب هستند و درگیر کار نیستند؛ ایشون میرفتند داخل کیسه ها رو پُر میکردند و با ماشین کیسه ها رو جا به جا میکردند و مشغول سنگرسازی بودند. 💠خاطره از همرزم شهید در خان_طومان 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
حاج حسین یکتا: ما جبهه‌ایها از لقاءالله جاموندیم؛ دهه شصتیها! هفتادیها! هشتادیها! از بقیة‌الله جانمونید... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
...! 🌷مادرم می گفت: روزی درِ خانه به صدا درآمد. چون در باز بود، گفتم: «در، بازه! بفرمایید داخل!» چشمم به پسرم حبیب افتاد که بعد از سلام عليك گفت: «یک نفر از سپاه اومده که با شما کار داره.» برای یک لحظه، اضطراب تمام وجودم را فرا گرفت. 🌷....با خودم گفتم: نکند برای محمدعلی اتفاقى افتاده باشد. به آرامی جلو رفتم و از خانه خارج شدم. در کمال تعجب، محمدعلی را پشت در دیدم. سلام کرد و مرا به آغوش گرفت. 🌷داخل خانه رفتم و به حبیب گفتم: «این چه کاری بود که کردی؟ نصف جونم کردی!» محمدعلی گفت: «مادرجان! خیلی دوستت دارم اما جنگ است و شاید روزی یک نفر آمد و خبر شهادتم را برایت آورد. خواستم تمرین کرده باشی تا برای آن روز آماده باشی.» راوی: رمضان معصومیان، برادر شهيد محمد على معصوميان ❌ ....و اينگونه هست كه استقامت مادران شهيد، استقامت را از پا انداخته!! 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
واژه ها قاصرند از شرحِ این تصویر 🕊🌷 هنگام اسارت به دست تکفیریها. " ما خانه بدوشیم غم سیلاب نداریم ما جز پسر فاطمه ارباب نداریم " 🌷 که قبل از چندین ماه اسیر بوده و شکنجه های زیادی را تحمل کرده، آنقدر که پیکرش بعد از شهادت به سختی شناسایی شد. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
همیشه می گفت: خوشا به حال کسانی که مفقودالاثر و مفقود الجسد هستند. هر شب جمعه حضرت زهرا(س) خودش به دیدن آن ها می رود. بالای سرشان مینشیند، خوشا به حالشان که خانم را می بینند. آن وقت مادرها همه اش بی تابی می کنند که چرا شهیدمان را نیاوردند بگو آخه مادر جان تو بروی بالای سر پسرت بهتر است یا خانم فاطمه زهرا(س)؟ می گفتم: خب معلومه حضرت زهرا(س) می گفت: پس هیچ وقت فکر نکنی اگه من مفقود الاثر شدم چرا نیامدم اجازه بده بی بی دو عالم بیاید بالای سرم. همیشه حواسش به رزمندگان گردان و حتی خانواده هایشان بود. گاهی وقتی از طرف لشکر هدیه ای به او می دادند آن را به خانواده رزمندگان یا شهدای گردان هدیه می‌کرد. یک بار که یک فرش به او هدیه داده بودند خبردار شد که یکی از بچه های گردان صاحب فرزند شده و در خانه اش فرش ندارد آن فرش را به عنوان هدیه تولد به خانواده اش هدیه داد. با این که خودش  به آن فرش احتیاج داشت . 📌راوی : مادر شهید  🌷شهید اسماعیل فرجوانی🌷 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
سید ابو ترابی : یک شیعه واقعی باید مو به مو مواظب اعمال و رفتار و کردار خود باشد. پندها واندرزهایی که امامان معصوم و اولیای خدا برای تزکیه نفس بشر گفته اند، به کار ببندد تا به آنچه خدا گفته برسند 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
💠 بسیجی خامنه‌ای بودن از سرباز خمینی بودن سخت‌تر است و صد البته شیرینی بیشتری هم دارد ... ما نه امام را دیدیم نه شهدا را با این حال هم پای امام مانده‌ایم هم میخواهیم شویم 💠 به این فکر میکنم این شانه‌ها تا به کی تحمل این بار مسئولیت را خواهند داشت ؟! و این قلب تا به کی خون دل خواهد خورد ؟! میدانی غربت بسیجی‌های خامنه‌ای را تنها آغوش مهدی (عج) تسکین خواهد بود ... 🌺 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
شهید... به قَلبت نگاه میکُند اگر جایی برايَش گذاشته باشی می آيد می مانَد لانه میکُند تا شهيدت کُند ... وَ مَنْ عَشَقْتُهُ 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
⭕️شهید سیاهکالی مرادی جدولی از ذکر و نام ائمه آماده کرده و در آشپزخانه روی یخچال نصب کرده بودند و داشتند تا موقع پخت غذا🍲 در هر وعده نام آن معصوم برده شده و غذا به نیت ایشان آماده شود☺️ ⭕️به این شکل در تمام ایام سال غذای_نذر شده به نیت ائمه معصومین(ع)صرف می کردند👌 🌷یادش با 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
شهر را به ما سپردند! و رفتند... از شهر چیزی باقی نمانده!! برگردید... مقاومت کار ما نیست... خانه به خانه! نفر به نفر! در حال ! برگردید! دست را بگیرید... آی شهدا با فراموشی درس شما تخریبچی شدیم! می کنیم دل را با وسوسه های شیطان! پشت ... و پس لرزه های این انفجار می لرزاند مهدی فاطمه سلام الله علیها را... ! مقاومت کار ما نیست آقا دارد! بس که ما داریم... برگردید آقا ... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
لازم نیست وقتی کار خوبی میکنی داد بزنی.. کارِ خوب مثل بویِ 🌺 است خودش منتشر میشود.. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
📢📢 "اهل کوفه نبودن" یعنی اینکه بدانی تا حسین‌ع نیامده، ولیّ امر، مسلم است. 🍂 یادمان پنجم شوال سالگرد ورود مسلم به کوفه. 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🍃🌹 بدجوری زخمی شده بود رفتم بالا سرش نفس نفس میزد گفتم : زنده ای ؟؟ گفت هنوز نه ! خشکم زد تازه فهمیدم چقدر دنیامون با هم فرق داره اون زنده بودن رو تو شهادت می دید و من.... 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
1_7887525.mp3
1.46M
مداحی شهدایی🍃🌹 وقتی دلم پر می زنه کرب و بلا رو می خوات وقتی دلم پر می زنه باز شهدا رو می خوات 🎤🎤مجتبی رمضانی بسیار زیباست 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 ڪــلام‌شهـــید 🌹 شــهید علــی تجلایـــی اگر میخواهی محبوب خدا شـوی گمنـام باش برای خـدا کار کن اما نه بـرای معـروفیـت... 🌷یادش با 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
📎 ماجرای جالب گفت‌وگوی شهید محمدخانی با تکفیری‌ها یکی از بی‌سیم‌های تکفیری‌ها افتاد دست ما، سریع بی‌سیم را برداشتم، می‌خواستم بد و بیراه بگویم، عمار (شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن، گفتم پس چی بگم به اینا؟! گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم، این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...» سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می‌جنگید؟ گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها رو از لبنان بیرون کردیم، ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم، ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله، هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست ‌ها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجد الاقصی است، بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان.. بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها تسلیم ما شدند، می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.» 🌷شهید محمدحسین محمدخانی 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
❣ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎﺏ... ﺣﺎﻟﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ! ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎب ﺣﺴﺎﺳﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ چاشنی ﻣﯿﻦ ﻓﺴﻔرﯼ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻟﻮ ﻧﺮﻩ ﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺷﮑمش ﻭ ﺫﺭﻩ ﺫﺭه کباب ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺍﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﺯﺩ و ﻓﻘﻂ ﺑﻮﯼ گوﺷﺖ ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ به مشامت میرسید؛ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮ ﺣﺴﺎﺱ نمیشدی؟؟ "❣شهید مهدی زین الدین❣" 😭 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
🍃🌹 💭گاهـی ... فاصله ما و شهدا یه خمپاره است ؛💣 یه سیم خاردارِ به اسمِ نَفْس ❗️ از این ها ڪه بگذریم ، می رسیم ...👌 😔 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
شهید شدن #دل مے خواهد دلے کـه‌ آنقــدر قوے باشد و بتوانـدبریده شود از همه #تعلقات؛ دلے کـه آرام،لـه شود زیر پایـت؛ و #شهدا "دلدار بے دل" بودنـد... ══════°✦ ❃ ✦°══════ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo
تنها براے شهدا نیست ! می تونی زنده باشی و سرباز حضرت زهرا«سلام الله علیها باشی! اما ‌یه شرط داره باید فقط برای کار کنی نه 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo
اسمش را گذاشته اند: "شهیدِ عطری" مادرش می گوید: از سن تکلیف تا شهادتش، نماز شبش ترک نشده بود. می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر(ص) غسیل الملائکه بوده است و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است. 🌷شهید سیداحمد پلارک🌷 فرمانده آرپی چی زن‌های گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسول الله 🍃🌹 https://eitaa.com/piyroo