eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.4هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌸🌱🌸🌱 وارد خانه که می شد قبل از حرف زدن لبخند می زد.☺️ عصبانی نمی شد. صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.☝️ علیرضا عاصمی🌷🕊 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
تا دیدمش رفتم جلو روبوسی ڪردم گفتم :مبارڪ باشہ پزشڪی قبـول شدے انگار براش اهمیتے نداشت با تبســم گفت: هر وقت تبریڪ بگو شهادت: ۱۳۶۶منطقه ماووت 🌹شهید_سیدعلےاکبر_شجاعیان 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهداے انگشتر سپهبد سلیمانے از طرف خانواده ایشان به جوانے که در برنامه عصر جدید چهره حاج قاسم را نقاشے کرده بود... https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
خاکریز خاطرات ✨داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم، دستی به شانه ام زد.سلام و علیک کردیم. نگاهی به آسمان کرد و گفت « علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم . »  گفتم «مثلا چی کار کنیم؟» گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص،دوم سعی و تلاش .» 🌹شهید_حسن باقری(غلامحسین افشردی) 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
سلام بر آنهایی که بیاد مادر بی نشانشان حتی برای مادرانشان هم نشانی نگذاشتند... لحظه های زندگیتون شهدایی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
لبخند بزن بسیجی😃 ⤵️صدای قوطی های خالی سال 1362 روی کوهی مشرف به روستا قلعه شیخان در مریوان مستقر شده بودیم. شب ها نیروهای دموکرات و کوموله اطراف پایگاه می آمدند و باعث اذیت و آزار بچه ها می شدند. ما مینی نداشتیم که پای تپه کار بگذاریم، دست به ابتکار عمل زدیم و به کمک سیم و قوطی های خالی کنسرو و کمپوت، چهار طرف تپه را محصور کردیم؛ به ترتیبی که با کوچکترین حرکتی، صدای جیرینگ جیرینگ قوطی ها بر می خاست و بچه ها بلافاصله شروع به تیراندازی می کردند و کمترین نتیجه این کار، پاره شدن چرت نگهبان ها و هوشیاری آنها بود. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
✅ ڪدام پایگاه‌هاے آمریڪا در عراق تخلیه شدند؟!
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💢پاسدار «شهید محمد یوسفی»  فرزند غلامحسن در بهار سال ۱۳۴۷ شمسی در روستای شمسه بیجار چشم به جهان گشود، وی دوره ابتدایی را در دبستان اسلام پیر بازار به پایان رساند و تا سوم راهنمایی در مدرسه محمد علی پیر بازاری درس خواند و به علت فعالیت انقلابی و رفتن به جبهه ترک تحصیل کرد. پس از تشکیل بسیج مستضعفین به همراه عده ای دیگر از دوستانش به عضویت بخش نوجوانان بسیج رشت در آمد و هر هفته چندین بار با شوق و اشتیاق فراوان به بسیج رشت می رفت. وی اهل ورزش بود و چند بار در مسابقات ورزشی نوجوانان بسیج به مقام قهرمانی دست یافت و در اردوهای نظامی متعدد شرکت می‌کرد و خود از جمله نوجوانان مشتاق و پیشگام در ایجاد واحد بسیج پیر بازار بوده است. وی در اواخر سال ۶۳ در حالی که به پدرش که به شدت بیمار بود در مغازه کمک و یاری می رساند تصمیم می گیرد به جبهه برود و پس از دیدن یک دوره آموزش یک ماهه و قبل از اعزام به جبهه به زادگاهش بر می گردد، آشنایان سعی می‌نمودند که او را بواسطه بیماری پدر از رفتن به جبهه پشیمان کنند اما او که راهش را انتخاب کرده بود پس از اتمام مرخصی با برادران دیگر رهسپار جبهه کردستان شد. چند روز در شهر سنندج اقامت گزید و پس از گرفتن سلاح و تجهیزات رهسپار قله سرزیر در محور سرو آباد مریوان شد و پس از یک ماه و اندی در بیست و دوم تیر ماه ۶۳ روی مین رفته و به درجه شهادت نائل آمد و پیکر پاکش را در گلستان شهدای مسجد جامع پیر بازار به خاک سپردند. عطوفت و مهربانی و مقاومت در مقابل ظلم و زور از جمله بارزترین ویژگی اخلاقی شهید محمد یوسفی به شمار می آمد. او ساده می پوشید و قناعت پیشه بود و وعظ و سخنرانی و دعای کمیل و توسل و نماز جماعت را دوست داشت. https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا