eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.2هزار عکس
16.4هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
من به صورتش نگاه نمی کردم چون خیلی دوستش داشتم و اگر نگاه میکردم، دلم به حالش می سوخت😞، گفتم حالا بمون اگر نری بهتره، دیدم گریه کرد و به التماس افتاد، من هم گریه‌ام گرفت آخرش نتونستم مقاومت کنم، گفتم باشه ایراد نداره حتی به شوخی هم گفتم نری شهید بشی😒! خند‌ه‌اش گرفت، گفت: نه الان زوده، من میخواهم 30-40 سال خدمت کنم و بعد شهید بشم، با این حرف‌هاش می‌خواست من را آرام کنه، گفت هیچ خطری نیست، نگران نباش اما من می‌دونستم که آقاسجاد ماندنی نیست.🕊 پدر: من هم به خاطر خانومش گفته بودم بمونه، دو روز بعد بره ولی تو وصیت نامه‌اش جمله تکان‌دهنده‌ای نوشته بود؛ نوشته بود که اگر می‌ماندم و بچه‌ام دنیا می‌آمد، احتمال داشت دوست داشتن او مانع رفتنم شود.❗️ می‌تونست بمونه و بعد از تولد فرزندش بره ولی گفته بود من صدای کودکان شیعه سوریه را می شنونم و باید برم... 🌷شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا🌷 https://eitaa.com/piyroo
یاشهید! برای دل مرده ام فاتحه ای بخوان ... ودعایی برای این گنهکاردر،دنیا مانده واز خوبان جامانده بفرما... بخوان برای هرشبم نماز شب اول قبر تا کابوس ووحشت بی شما بودن رهاکنداین کالبد،همچو قبرم را که روحم را درقفس جسم زندانی ومرا پایبند این دارفانی کرده ... بخوان ای شهید برای من که اللهم صل علی محمد وآل محمد والبعث ثوابها الی الجسم فلان.... که من محتاج شفاعتت هستم ونگاه پراز لطفت که من نیازمند توجهت هستم وهدایتت... که من را شام سیاه مرگ باشدوتو تا ابد حی ... بخوان برای من دعای حول حاله الی احسن الحال... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ماما اسحاق دوره اول ايشان در گروه ادوات بود و تلاش زيادي در پيدا كردن تخصص‌هاي لازم داشت.☺️ هرگز نديدم سن ايشان باعث غرورشان شود و از علم آموزي چه علوم ديني و چه علوم نظامي كناره‌گيري كنند.☝️ در گروه هر كسي يك خلق و خوبي داشت اما شهيد اسحاق نادري براي همه حكم دايي را داشت، به طوري كه ايشان را ماما اسحاق خطاب مي‌كردند. ماما به لهجه هزارگي همان دايي مي‌شود؛ ماما اسحاق جبهه مقاومت.😊 همه با ماما اسحاق رفيق بودند. در حدي كه بچه‌هاي گروه براي حل مشكلاتشان و مشورت گرفتن به ماما اسحاق رجوع مي‌كردند.👌 وقتي كسي با ايشان صحبت مي‌كرد فرقي نداشت طرف در چه سني باشد. متواضع بود و با صبر و حوصله گوش مي‌كرد. اولاً  براي بنده توفيقي بود همنشين چنين بزرگمردي باشم. ثانياً به طور جمع‌بندي در شاخص‌هاي شخصيتي ايشان چند كلمه به معناي واقعي محقق شده بود؛تقوا، ايمان، صبر، اخلاق، تواضع و به معناي واقعي كلمه مجاهد نستوه.❤️ فاطمیون مدافع حرم 🌹محمد اسحاق نادری 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
خیلی ساده زیست بود، لباسهایش که پاره می شد، خودش با نخ و سوزن اونا رو می دوخت. یه روز بهش گفتم علی؛ تو فرمانده گردانی؛ این همه لباس هم توی انبار پشتیبانی هست، برو چند دست لباس نو برای خود بگیر. چرا وقت خودتو با دوختن مجدد این لباسها تلف می کنی؟ در جوابم گفت: من حق و سهم خودمو گرفتم ام؛ لباسهایی هم که داخل انبارند حق رزمنده های دیگه ست؛ نه من. اجازه ندارم. توی یکی از عملیات ها که مجروح شده بود، پاش رو گچ گرفته بودن، بعد از اینکه از بیمارستان ترخیص شده بود یه راست برگشته بود جبهه!بهش گفتن برگرد. برو مرخصی استعلاجی؛ اینجا فعلاً به شما نیازی نیست! علی در جوابشون گفت: جبهه به من نیازی نداره، ولی منم که به جبهه نیاز دارم!!! جبهه محل عروجه... جبهه کلید جهاده... 📎فرمانده گردان ۵۰۳ شهیدبهشتی 🌷 ولادت : ۱۳۳۲ ، ملکشاهی ، ایلام شهادت : ۱۳۶۷/۳/۲۹ مهران ، ایلام https://eitaa.com/piyroo
...! ✍براى بار اول بود كه بعد از خدمت سـربازى بـه جبهـه مى رفتم. در لشكر فجر و در واحد توپخانه مشغول انجام وظيفه بودم. سال ١٣٦٣ بود و هواى منطقه موسيان بسيار سرد. روزهاى اول در نماز خواندن تنبلى مى كردم. چنـد روزى بـه همـين منوال گذشت تا يك شب خواب عبـاس ذاكرحـسين را ديـدم؛ يكى از بچه هاى خوب سپاه كه همسايه قديمى هم بوديم و شهيد شده بود. سوار يك ژيان بود؛ دور يك فلكه مى گرديد و يك ديگ بزرگ آش هم پـشت آن گذاشته بود. چند نفرى هم از بچه ها توى صف ايـستاده بودنـد و بـه نوبت از او آش مى گرفتند. من هم با كاسه اى كـه در دسـت داشـتم دوان دوان به طرف عباس دويدم تا از او آش بگيرم كه ناگاه صف تمام شـد و او پشت ماشين ژيـان خـود نشـست و حركـت كـرد.... مـن بـه دنبـال او مى دويدم، ولى او نمـى ايستاد. هر چه فرياد كشيدم كـه بـه مـن هـم غـذا بدهد، او نايستاد و رفت و.... من از خواب بيدار شدم. براى من واضح و روشن بود كه اين خواب تعبيرش چيست؟ نماز سـبك شمردن من باعث شد كه در صف آنها نباشم و از آن روز نمازم ترك نشد. ✍راوى: رزمنده علاءالدين خادم الحسينى https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا