🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_398
ارشیا با شنیدن نام ترنج سرش را بیشتر پائین انداخت و با صدای خش داری گفت:
-نه...نه تو برو برسونش بعد بیا با هم بریم.
ماکان از حرکات ارشیا کلافه شد. داشت شکش به یقین بدل میشد.
رو به ارشیا که مثل آدم های کتک خورده کنار دیوار ایستاده بود کرد و گفت:
- صبر کن یک کار دیگه می کنیم.
بعد رفت طرف در خانه و زنگ را به صدا
در آورد.
-بله؟
-مامان اگه ترنج آماده اس بگو بیاد.
-باشه.
ماکان کنار در ایستاد و توی فکر فرو رفت. دوباره نگاهی به ارشیا انداخت.
ارشیا تکیه اش را از دیوار گرفت و گفت:
-من تو ماشین منتظرتم.
ماکان فقط سر تکان داد.ترنج با
عجله در را باز کرد و با حرص گفت:
-چقدر دیر کردی خوب شد گفتم زود بیا باید دنبال شیوام بریم.
ماکان گیج به ترنج نگاه کرد که کیف دایره ای شکلی دستش بود و گفت:
-می تونی خودت ماشین من و ببری؟
چشمای ترنج گرد شد.
-به به چی شده داداش اینقدر بخشنده شدن. نمی ترسی بزنم داغونش کنم.
ماکان حوصله شوخی نداشت.
-من کار دارم.
و به ترنج نگاه کرد و گفت:
-ارشیا تو ماشینش منتظرمه.
رنگ ترنج واقعا پرید. و از زبانش پرید:
-ارشیا کی اومده؟
ماکان اخم کوچکی کرد و سوئیچ را توی دستش گذاشت و گفت:
-نمی دونم ولی قیافه اش عین اینایی که از قبر
در اومدن.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_399
رفت طرف ماشین ارشیا.
در راننده را باز کرد و با لحن جدی گفت:
- برو اون ور من می رونم.
ارشیا بدون اینکه پیاده شود از روی دنده رد شد و جایش را داد به ماکان.
ماکان رو به ترنج که همانجا جلوی در خشکش زده
بود گفت:
-دیرت نشه.
و به ماشین اشاره کرد. ترنج به خودش آمد و سریع به سمت ماشین ماکان رفت.
ماکان ماشین را روشن کرد و دور شد. ترنج ولی پشت فرمان نشسته بود و حسابی توی فکر بود:
-خدایا یعنی چش شده؟ چرا پیاده
نشد؟ چرا نذاشت ببینمش؟ چرا نخواست منو ببینه.
داشت دیرش میشد اگر قرار نبود شیوا را ببرد اصلا نمی رفت.
ولی شیوا همین یک ساعت پیش تماس گرفته و گفته بود می آید.
ماشین را روشن کرد و راه افتاد.
ماکان در سکوت رانندگی میکرد و منتظر بود تا ارشیا شروع کند.
ارشیا هم انگار که روزه سکوت گرفته بود.
ماکان بعد از ده دقیقه حوصله اش سر رفت.
-راننده می خواستی که اومدی دنبال من؟
ارشیا نگاهش را از خیابان گرفت و گفت:
-نمی دونم از کجا شروع کنم.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتگری شهدایی قسمت 1164
#کلیپ✨
🌷روایتی عجیب از یک شهید فرانسوی...
#دفاع_مقدس
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
13.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
ای-نگار-آشنا.mp3
714.9K
سلام دوستان بزرگوار
مسابقه مسابقه داریم📣📣📣📣📣
این مداحی با صدای کدوم مداحان میباشد⁉️
1⃣کربلایی نریمان پناهی_حاج محمود کریمی_حاج مهدی رسولی
2⃣حاج میثم مطیعی_سید رضا نریمانی_کربلایی حمید علیمی
3⃣کربلایی حمید علیمی_حاج منصور ارضی_حاج مهدی رسولی
4⃣حاج منصور ارضی_حاج میثم مطیعی_حاج محمود کریمی
http://eitaa.com/joinchat/2796617737Cc5231e645a
پاسخ صحیح خود را به ایدی مدیر کانال بفرستید👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2796617737Cc5231e645a
به شرکت کنندگان جوایزی 🎁🎁 به قید قرعه اهدا میشود
✅مهلت پاسخگویی تا اخر ماه صفر
#سلام_امام_زمانم 💚
به لبم هست "بیا" و به دلم هست "نیا"
این دورویی و نفاقم بخدا یک هنر است
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یاد_شهدا_با_صلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سوگند
به تیغه یِ آفتـاب ،
و قسم به غرابتِ چشمانت ..
بی یادت هیچ طلوعی را ندیدم
که آخرین کلامِ شـب هایم ..
و اولین واژه در صبــح هایم
نام تــوست ..
سَرِ عاشقی سلامت...
باز هم سلام ات می کنم....
حضرت مـــادر ...
#صبحتون_شهدایی 🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo