eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹میهمان شــ🕊ــهید این هفته پنج شنبه ها 🕊شهید والا مقام موسی احـمدِے بجنوردی 🌷 از شــــ💔ــهدای شهید پرور شـــهرستان بجنورد #قطعه_یڪ_گلزار_شـــــهدا شهدا گاهی نگاهی😔 #دلتنگ_شهدا #آرزوی_شـــ🌷ــهادت #اللهم_الرزقنا_شهادت #خادمین_پیروان_شهید_97 #ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وی در ۳۰ شهریور سال ۱۳۶۴ به دنیا آمد. مرتضی در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه ساوه قبول شد اما وارد دانشگاه امام علی شد.[۵] وی در سال ۱۳۸۳ وارد سپاه پاسداران شد. در دانشکده افسری دوره آموزشی را گذراند. وی از سال ۱۳۹۲ در مناطق درگیری در عراق و سوریه حضور داشت. وی از فرماندهان محورهای عملیاتی «غوطه شرقی» دمشق در سال ۱۳۹۲ بود.[۶] سال ۱۳۹۳ با ورود داعش به عراق، وی به عراق اعزام شد. وی جزو اولین افرادی بود که به همراه قاسم سلیمانی در پدافند بغداد - سامرا مشارکت داشت. وی در فرماندهی عملیات شکستن حلقه محاصره بلد-سامرا نقش داشت.[۷] وی در طول این مدت شش بار مجروح شد.[۷] نبوغ و مجاهدت‌های او به گونه‌ای بود که فرماندهان به او لقب حسن باقری زمان را دادند. وی فرماندهی چندین پایگاه در کشور عراق را به عهده داشت. هنگام کشته شدن وی، کمتر از سه سال از زندگی مشترک وی می‌گذشت. تنها فرزند وی چهار ماه پس از مرگ وی متولد می‌شود.[۷] https://eitaa.com/piyroo
همرزم شهید قمی معتقد است عدم‌دلبستگی به دنیا از خصوصیات خاص این شهید بود. او در این باره می‌گوید: یک ساعت خیلی گران‌قیمت داشت یک بار یکی از بچه‌ها گفت: «حسین، این ساعتت چقدر قشنگ است!» آن را باز کرد و به او داد و گفت: «برای تو.» طرف قبول نمی‌کرد اما حسین گفت: «نه؛ من دیگر این را دست نمی‌کنم. برای تو باشد». یادم هست حسین جانباز شده بود و در همان زمان مجروحیت با آقا دیدار داشتند. دوست داشت انگشتر حضرت آقا را هدیه بگیرد اما رویش نشده بود. در همان دیدار یکی دیگر از بچه‌ها انگشتر آقا را گرفت. حسین این موضوع در دلش مانده بود. وقتی برگشتند به آن دوستش گفته بود: «این انگشتر را بده من ببینم» و بعد گفته بود: «اگر بخواهم که آن را به من ببخشی که نمی‌دهی، می‌دهی؟» آن طرف هم به‌شوخی گفته بود: «تو گوشی‌ات را به من بده. من هم انگشتر را به تو می‌دهم.»، اما حسین خیلی جدی همان موقع گوشی‌اش را داد. گوشی‌اش آن موقع بیش از دو میلیون قیمت داشت، اما آن را داد و گفت "این گوشی من برای تو" و انگشتر آقا را گرفت. اصلاً دلبستگی به مال دنیا نداشت. https://eitaa.com/piyroo