eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
در سال 1335 در بوشهر به دنیا آمد. مدرسه را تا کلاس چهارم دبیرستان ادامه داد، ولی با توجه به مشکلات خانوادگی که برایش پیش آمد تحصیل را رها کرد و از طریق اداره کاریابی آن زمان، در رشته برق آموزش دید و پس از پایان آموزش، مشغول کارهای سیم کشی ساختمان شد و از این طریق هزینه خانواده را تامین می کرد. ‏ایشان قبل از فراگیر شدن انقلاب، نوارها و اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره)  را مخفیانه تکثیر می نمود و به دیگران می داد. عکس امام را در ابعاد مختلف چاپ کرده و در سطع شهر توزیع می کرد. وی در تظاهرات خیابانی و درگیری با عوامل رژیم ستمشاهی، از افراد شاخص و مؤثر بود. ‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز برای پاسداری از انقلاب، جزء اولین کسانی بوده که گروه ضربت و کمیته های محل را در بوشهر تشکیل دادند. وی از افراد مؤثر و شاخص در مبارزه با گروهکها، بویژه منافقین محسوب می شد و در این زمینه تلاشهای قابل توجهی از خود نشان داده است. ‏‏با شروع جنگ تحمیلی عزم خود را برای رفتن به جبهه جزم می کند و هنگام رفتن به مادرش می گوید: «وقتی مارش عملیات را شنیدی پرچم سبزی بر سر در خانه نصب کن». او در دوم فروردین ماه سال 1361 برای همیشه در منطقه شوش از این دنیای خاکی پرواز و به یاران سفر کرده خود پیوست. روحش شاد https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
محمد 5‏ ساله بود که به اتفاق خانواده به بندر لنگه منتقل می شوند. تا مقطع راهنمایی پیشرفت ‏درسی بسیار خوبی داشته طوری که وقتی در کلاس اول راهنمایی درس ‏می خوانده، مدیر مدرسه پیشنهاد می دهد که سال دوم را جهشی بخواند و در کلاس سوم راهنمایی بنشیند. بعد هم مدرسه با آموزش و پرورش نامه نگاری می کند و با ‏موافقت آموزش و پرورش این موضوع عملی می شود. برای اینکه محمد بتواند به صورت جهشی کلاس سوم ‏بنشیند، به شهر برازجان نقل مکان می کنند. ‏کلاس اول دبیرستان را در مدرسه شریعتی می گذراند و شروع کلاس دوم دبیرستان او نیز با دوران انقلاب مصادف می شود. در آن سال محمد دو تا تجدید آورده بود. او برای گذراندن دوره آموزشی به نیشابور رفته بود و نتوانست بود خودش را به امتحانات برساند، به هر زحمتی بود آن سال را به شکل متفرقه گذراند. او کلاس سوم دبیرستان را نیز به همین شکل پشت سر گذاشت. در آن موقع عضو سپاه پاسداران شده بود و آغازی بود برای فعالیت هایش به طوری که درس را کنار می گذارد و کم کم برنامه رفتن به جبهه را مطرح می کند و پس از اینکه وارد عرصه نبرد با دشمنان بعثی می گردد، نهایتاً در نهم آذر ماه سال 1360 به همرزمان شهیدش می پیوندد. روحش شاد https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
در پانزدهم خرداد ماه سال 1345‏ شمسی مطابق با اربعین حسینی سال 1386 ‏هجری قمری در بوشهر متولد شد. دو ساله بود که همراه خانواده اش به زیارت کربلای حسینی رفت و آستان مقدس آن حضرت را بوسید.‏دوره ی ابتدایی را در مدرسه «‏سعادت» و دوران راهنمایی را در مدرسه «شهید پاسدار» گذراند. ‏سال اول متوسطه در دبیرستان شریعتی مشغول تحصیل بود که جنگ تحمیلی آغاز شد. بلافاصله به عضویت بسیج سپاه پاسداران در آمد و در انجمن اسلامی «عبادالله» و «شهید مختار» فعالیتهای خود را گسترش داد. برای دفاع از انقلاب و میهن راهی جبهه های نبرد شد و در عملیات «والفجر 2» در سمت فرمانده گروهان همراه با همرزمانش با دشمن بعثی درگیر شدند و تا سه شبانه روز به اتفاق پانزده نفر از یارانش در محاصره دشمن بودند و آنقدر جانانه مقاومت نمودند تا به لطف خداوند پادگان «حاج عمران» را فتح کردند. حسین پس از بازگشت از جبهه به کمک تعدادی از همرزمان خود در کمیته شیلات به عنوان جانشین کمیته منصوب شد و مدت زیادی خدمت نمود. سپس در کمیته انقلاب اسلامی بوشهر به عنوان مسئول واحد مبارزه با مواد مخدر انجام وظیفه نمود. او همچنین مدتی نیز مسئولیت واحد مبارزه با مواد مخدر شهرستان خورموج را عهده دار بود.شهیدبارها به جبهه اعزام شده و در مقابل دشمن ایستادگی نمود تا اینکه سرانجام در ششم شهریور ماه سال 1366 در یک درگیری نابرابر با اشرار و سوداگران مرگ در اطراف کوهستانهای «گاوبندی» به شهادت می رسد. روحش شاد https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊دو سال از شهادت حبیب و مفقود شدنش می گذشت. محمدجواد برادر حبیب شهید شده بود. بچه ها خبر دادند که بیا گلزار شهدا, سر قبر محمدجواد .. با همان لباس خاکی و ساک جبهه رفتم . دیدم قبری بالای مزار جواد , برای حبیب حفر کرده اند . چهار نفر بودیم . رفتیم توی قبر روی بلوک ها نشستیم . ﻳﻪ ﻧﻔﺮروضه می خواند , ما اشک می ریختیم .💔 حبیب عاشق سوره بود . شروع کردیم به خواندن سوره فجر . به آیات آخر نزدیک می شدیم , از توی کیفم دیوان حافظ را در آوردم, و به یاد حبیب باز کردم ، نشانه ای بین صفحات گذاشتم و بستم . تلاوت قرآن که تمام شد ، دیوان حافظ را از جایی که نشان گذاشته بودم باز کردم . ابیاتی آمد که گویی از زبان حبیب جاری بود نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه‌های غریبانه قصه پردازم من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم گویی حبیب کنار ما بود . فهمیدیم که جنازه حبیب برگشتنی نیست😔 چند یادگاری از او در قبر گذاشتیم و قبر را پوشاندیم . بعد همان ابیات را روی سنگ قبری تراشیدند و روی ان قبر گذاشتند… 🌹ﺷﻬﻴﺪ_ﺣﺒﻴﺐ ﺭﻭﺯﻳﻂﻠﺐ 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر لـــبـــم یا زینب خدایا به حق دل سوخته حضرت زینب به آبروی بی بی جانم فاطمه زهرا این شرایط رو برای محرم بهتر کن خدا جــــانم مددی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
شهادت،سهمِ کسانی میشود که عالم را ، محضر خدا میدانند و کسانی که عالم را محضر خدا بدانند گناه نمیکنند و ، اینگونه اند.. و ما نیز شهادت را سهمِ خود کنیم با گناه نکردن 🌹شهید_احمد_محمد_مشلب 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
✍خاطرات‌شهدا یادم مے‌آید مادرم به سختے مریض و دربیمارستان بستری بود. بہ اصرار مصطفے تا آخرین روز در ڪنار مادرم و در بیمارستان ماندم. او هر روز برای عیادت بہ بیمارستان مے‌آمد! مادرم به مصطفے مے‌گفت: همسرت را بہ خانہ ببر. ولے او قبول نمے‌ڪرد و مےگفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری ڪند. بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتے مصطفے بہ دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانہ خودمان برویم، مصطفے دست‌های مرا گرفت و بوسید و گریہ ڪرد و گفت: از تو بسیار ممنون هستم ڪہ از مادرت مراقبت ڪردی! با تعجب به او گفتم: ڪسے ڪہ از او مراقبت ڪردم مادر من بود نہ مادر شما … چرا تشڪر مےڪنے او در جواب گفت: این دست‌ها ڪہ بہ مادر خدمت مے‌ڪنند برای من مقدس است. دستے ڪہ برای مادر خیر نداشتہ باشد، برای هیچ ڪس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است. 🔹راوی: همسرشهیـد 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
‍ 🔹ماجرای خوابی که به حقیقت پیوست 🔸شهید محمدمهدی احمدی در سال ۱۳۷۷ در افغانستان متولد شد. جوانی نیکو سرشت و پاکیزه رفتار بود؛ از کودکی نماز می‌خواند، روزه می‌گرفت👌 و برای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) روضه می‌خواند. از نوجوانی وارد ارتش افغانستان شد. 🔸با درگرفتن جنگ در سوریه و تهدید حرم آل‌الله توسط تکفیری‌ها به‌طور داوطلبانه به فاطمیون پیوست و مدافع حرم شد. او نیز از سربازانی بود که برای حضرت زینب(س) حسین‌وار سر خود را فدا کرد🕊 🔸محمدمهدی احمدی، همراه با جمع دیگری از همرزمانش به اسارت تکفیری‌ها در می‌آیند. آن طور که مادر شهید گفته، او در اسارت، مورد شکنجه تکفیری‌ها قرار گرفت و بخش‌های مختلف بدنش با چاقو مجروح شده بود و در نهایت سر از تنش جدا کردند😭. 🔸محمدمهدی احمدی در ۲۱ مرداد ماه سال ۹۴ در منطقه درعا در حلب سوریه به شهادت رسید. او یکی از جوان‌ترین شهدای مدافع حرم لقب گرفته است🌹 🔸مادر شهید مدافع حرم محمدمهدی احمدی در مصاحبه‌ای گفته بود: «پیش از به دنیا آمدن مهدی پدرش خواب دیده بود یک نفر مهدی را به آغوش او می‌دهد و می‌گوید که این پسر صالح و خوبی است که به تو داده می‌شود✨، اما در جوانی در خارج از کشورت در راه خدا کشته می‌شود. می‌دانستم یک روز شهید می‌شود. هر وقت او را می‌دیدم دلم می‌لرزید.»💔 https://eitaa.com/piyroo
🔰قسمتی از وصیتنامه 1- هرگز امام زمان (عج) را فراموش نکنید، که او واسطه بین خالق و مخلوق است. 2- تزکیه و تعلّم را پیشه خود سازید. 3- حرکت در راه خدا سختی و رنج دارد و موانع بسیار. 4- با صبر و استقامت راه شهدا را ادامه دهید. 5- دست از دامان امام زمان (عج) و نوکرانش نکشید. 6- اگر شهید باشم زنده‌ام زنده‌تر از زنده‌ها. 7- بارالها! در این دنیا نتوانستم آنگونه که تو می‌خواهی زندگی کنم، پس مرگم را آنچنان قرار ده که لااقل به این گونه کفاره گناهانم گردد.گ، خدایا تو می‌دانی که برای همین عازم جبهه‌های جنگ شدم. 8- پروردگارا! هرچند به نفس مطمئنه نرسیدم و در جهاد اکبر پیروز نگشتم، اما به جهاد اصغر پرداختم. 9- تنها راه سعادت و رسیدن به کمال، بندگی‌ست و بندگی او در اطاعت از اوامر و ترک نواهی‌اش می‌باشد. 10- به یاد خدا باشید و زندگی خودتان را با اسلام همصدا سازید. 11- از اسلام پیروی کنید و فرزندانتان را برای خدمت به جامعه اسلامی و سربازی امام زمان (عج) تربیت کنید. 12- عمر خود را برای رسیدن به لقاء الله و جلب رضایت حضرت حق و خشنودی ولیش - حجت حق- بگذرانید. 🌷شهید مصطفی ردانی‌پور🌷 https://eitaa.com/piyroo