eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
16هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷طلبه شهید مدافع حرم محمد پورهنگ میگفت: «من بسیار درباره این موضوع فکر می کنم که سهم ما در ظهور امام مهدی عجل الله چه میتواند باشد ؟ و چگونه می توان در این عرصه موثر بود ؟ چه کارهایی میتوان انجام داد؟ شاید حداقل کاری که میتوان انجام داد این است که اگر نمی توانیم در تسریع و سرعت بخشیدن به ظهور موثر باشیم و کاری برای این مسئله نمی کنیم لااقل آن را به تاخیر هم نیندازیم! اینکه هر روز پرونده اعمال ما به محضر عرضه می شود، به هر حال احساس شرمی در انسان ایجاد می کند از این بابت که مرتکب گناهی شده و امامش از آن گناه مطلع گردیده و شاید آزرده خاطر شود. بنابراین؛ در قدم اول تلاش کنیم که ظهور را با اعمالمان به تعویق نیندازیم دوم به گونه ای زندگی کنیم که اگر به عنوان مثال متوجه شویم همین حالا حضرت مهدی عجل الله ظهور می کنند آنقدر تعلقات مادی و دنیای نداشته باشیم که نتوانیم با حضرت همراه شویم.» 🌹هدیه به روح این شهید بزرگوار https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جمعه بود پنج روز است که در هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به بچه های باقی مانده کمیل و حنظله ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭 🌺 هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر همه انانیکه رفتند تاما امروز درآرامش وامنیت زندگی کنیم وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢آزمون سختِ توهین به امام داشت قضیه فیصله پیدا می‌کرد تا اینکه متوجه شدن که ما بجای مرگ می‌گیم مرد و کار خراب شد. حالا خودشون متوجه شدن یا علی‌کُرده یا خبرچین دیگه‌ای به اونا گزارش داد رو ما نفهمیدیم ولی بهر صورت متوجه شدن فریب خوردن و تدبیر جدیدی اندیشیدن. فرمانده اردوگاه، بعد از کلی بد و بیراه و فحاشی به امام و تهدید، گفت امروز کاری می کنم که از کارتون پشیمون بشید و هیچ‌وقت یادتون نره. تعداد زیادی از نگهبانا و چند نفر از دار و دسته علی‌کُرده رو آوردن میون بچه‌ها و مرتب فرمان خبردار می‌دادن و یکی‌یکی به دهان بچه‌ها نگاه می‌کردن ببینن چی می‌گه و چه کسانی دستور اونا رو انجام نمی‌دن. اونایی رو که بنظرشون مشکوک بودن جدا می‌کردن و جداگونه بهشون فرمان خبردار می‌دادن. اگه نمی فهمیدن چند بار تکرار می کردن تا بفهمن چی میگه. بالاخره از میون جمع تعدادی رو برای تنبیه و شکنجه اختصاصی کنار کشیدن و به بقیه دستور دادن که بشینن و تماشا کنن. بچه ها حاضر نبودن به امام‌شون توهین کنن و حاضر شدن بخاطر عشقی که به امام داشتن ضربات کابل و مشت و لگد رو به جون بخرن. اون بدبختا فکر می‌کردن با ضرب و شتم می تونن عشق امام رو از دل بچه‌ها بیرون کنن. تعداد زیادی بعثی بجان سربازای وفادار امام ریختن و تا تونستن با کابل و چوب زدن و بچه ها رو درهم کوبیدن. دوباره صحنه‌های روزای اول اسارت داشت تکرار می‌شد. اون شب تعداد زیادی از بچه ها کتک خوردن ولی حاضر نشدن زیر بار توهین به امام برن. حتی بعضی به همین حد که بگن مرد مرد خمینی هم راضی نبودن و سکوت می‌کردن. وقتی بچه‌ها به اونا می‌گفتن این که توهین به امام نیست چرا نمی‌گید تا خودتون رو راحت کنید، می‌گفتن همین که اینا فکر می‌کنن ما داریم به اماممون توهین می کنیم ، خوشحال می‌شن، قابل قبول نیست. به هر حال بعد از یه شب سخت و کتک کاری مفصل مراسم شوم آمارگیری و خبردار تموم شد و درها رو بستن و رفتن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 عباسی، فرزند محمد و فاطمه عباسی، پنجم اردیبهشت ماه سال 1342 مصادف با نیمه ماه مبارک رمضان، در روستای كسب شهرستان ملایر از توابع استان همدان متولد شد. پس از گذراندن دوران كودكی زمانی كه هفت ساله بود به مدرسه ابتدایی (نو بنیاد) در روستای محل سكونتش رفت و در آنجا کشغول تحصیل شد. به دلیل اشتیاق و علاقه ای كه به درس و مدرسه داشت، به یك شاگرد نمونه تبدیل شده بود و مورد توجه و تشویق مربیان بود. پس از اتمام دوران ابتدایی به مدرسه راهنمایی جوكار در شهرستان ملایر رفت و پس از اخذ مدرك سیكل به دلیل ضعف مالی خانواده، ترك تحصیل کرد و همراه با پدر مشغول کار کشاورزی شد. در اوقات فراغت به مطالعه كتاب های دینی شامل قرآن، نهج البلاغه و زندگی نامه ائمه(ع) می پرداخت. https://eitaa.com/piyroo
✯با شروع جنگ تحمیلی، حضور خود را در جبهه یك تكلیف شرعی می دانست و به ندای رهبر عظیم الشأن، حضرت امام خمینی (ره) لبیك گفت و در 18 سالگی به جبهه های حق علیه باطل شتافت. از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و پس از 2 سال به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و خدمت سربازی را نیز در همین ارگان به اتمام رسانید. https://eitaa.com/piyroo
✯در 20 سالگی با دختر عمویش خانم اعظم كرمی ازدواج كرد تا این سنت پیامبر (ص) را به جا آورد. حاصل ازدواج آن ها پسری است به نام علی كه در نهم شهریور ماه سال 1364 متولد شد. مدت زندگی مشترك آنها 3 سال و پنج ماه طول کشید. اعظم كرمی، همسر شهید، از محمدظاهر چنین یاد می كند: محمد پسر عمویم بود، در ضمن پسر خاله ام هم بود. به دلیل شناختی كه از ایشان داشتم تصمیم ازدواج با او را گرفتم. او مهربان و خوش رفتار بود و تواضع خاصی در اعمال و رفتارش مشاهده می شد. خانواده را به تقوا و پرهیزكاری دعوت می نمود. https://eitaa.com/piyroo
✯ساده زیستن را دوست می داشت و از محرمات دوری می كرد. با كسانی كه علیه انقلاب سخن می گفتند و كارهای غیر اخلاقی انجام می دادند به شدت برخورد می كرد. به افراد محروم و مستمند تا حد امكان كمك می نمود، چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ اخلاقی. محمد ظاهر عباسی مدتی محافظ امام جمعه شهرستان ملایر، حاج آقا فاضلیان، بود و بعد به عنوان فرمانده گردان ادوات لشكر 32 انصارالحسین(ع) انجام وظیفه کرد. https://eitaa.com/piyroo
✯وی در عملیات های فاو، والفجر 2، والفجر 8 و كربلای 4و 5 شركت داشت. عقیده اش در مورد رفتن به جبهه جنگ، رفع فتنه در جهان و پاسداری از میهن، ناموس و پیروی از رهبر و ولایت فقیه بود. دوبار در جبهه مجروح شد. یك بار بر اثر برخورد تركش كه به ناحیه سر اصابت كرده بود و بار دوم كه باعث موج گرفتگی شده بود ولی پس از بهبودی به منطقه رفت و به مبارزه با دشمن متجاوز پرداخت. محمدظاهر عباسی در بیست و نهم اردیبهشت ماه سال 1366 هنگامی كه نیروهای خود در گردان ادوات لشكر انصارالحسین را برای عملیات آماده می كرد و به منطقه می رفت در مسیر خرمشهر - شلمچه به شهادت رسید و در راه اسلام و انقلاب از تمام وجودش گذشت. پیكر پاك و مطهرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند تا زیارتگاه عاشقان و دلدادگان به شهدا باشد. 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید صلوات🌼 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ • وقتے‌خـدا ° درےروبہ‌روت‌میبنده•ط • اصراربه‌ڪوبیدنش‌نڪن!... ° اینوبدون‌ڪہ! • هرچی‌پشتِ‌اون‌در‌هست ° به‌صلاحِ‌تــونیست(: https://eitaa.com/piyroo
دو برادر دو شهید که با لب تشنه به شهادت رسیدند... مادرشان به همین خاطر در کنار مزارشون حوضچه ای قرار داده است. 🌷 اخلاقی🌷 https://eitaa.com/piyroo
نام: غلام عباس نام خانوادگی: سالاریان نام پدر : حاجی قا تاریخ تولد : 1328/07/15 تاریخ شهادت : 1365/02/30 محل شهادت : مهران برادر شهید: سالهای قبل از انقلاب غلامعباس از سربازی آمده بود و من هم در تهران با او در یک اتاق دو متری زندگی می کردیم و من روزها سرکار می رفتم.یک شب به من گفت علیرضا فردا کجایی ؟ گفتم : سرکار او گفت می خواهم بروم قم کار دارم به او گفتم چکار داری ؟ گفت : می خواهم بروم مالم را پاک کنم من با تعجب به او نگاه کردم و گفتم اگر یک روز سرکار نرویم شام نداریم بخوریم و تو می خواهی مالت را پاک کنی ما که چیزی نداریم . او گفت : نه همین قدر که داریم هم باید پاک شود . فرزند شهید : حیاط خانه ما یک درخت انار داشت یک روز پدرم درخت را برید گفتم پدر چرا درخت را زدی ؟ گفت شاخ و برگ های درخت رفت منزل همسایه زدم تا مزاحم همسایه نباشد . اگر دمپایی داشتیم که صدا می داد به ما می گفت: دمپایی خود را در بیاورید همسایه ها خوابند. پدرم حواسش به حق الناس بود . حرف نمی زد بلکه عمل می کرد. https://eitaa.com/piyroo
🦋 چادر به سر بگیر و به خود ببال...😌 که هیچـ پادشاهے به بلندی چادر تو ، تاج‌سر 👑 ندیده است. زن_عفت_افتخار https://eitaa.com/piyroo