eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.7هزار عکس
16.1هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ به‌ راستى كه مؤمنان رستگار شدند همانان كه در نمازشان فروتنند ... https://eitaa.com/piyroo
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدمتشون تموم شده. دارن میرن خونه ...😭 چه باصلابت🌹 ۵ شهید حادثه تروریستی سراوان صبح امروز با حضور فرماندهان ارشد مرزبانی، سپاه قدس، خانواده شهدا و مردم این استان تشییع شدند. https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بهـش‌گـفتیـم‌: آرمـان‌نـرو‌گـوش‌نمی‌کـرد بـه‌شـوخـی‌گفتیم‌مـیری‌شهـید میشـی بـاخنـده‌گـفـت‌ایـن‌ؤصلـه‌هـابـه‌مـانمی‌چـسبـه‌... ولی قشنگ بهش چسبید.(: شهید‌آرمان‌علی وردی🌷 به دلخواه صلوات https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹سید محمد شعاعی دانشجو بود، تازه از مجروحیت برگشته بود، تک فرزند بود، خودش بود و مادرش، برای همین مانع می شدیم به خط برود. اما آن شب جمعه اصرار و اصرار که من باید امشب در خط باشم، می گفت حاج منصور توی خط هست و می‌خواهم برای دعای کمیل برم پیش حاج منصور. می گفت دعای کمیل منصور فرق دارد، روضه خوانی اش فرق دارد، وقتی روضه می خواند، انگار خودش در کربلا بوده و دیده... می گفت یک بار ‌حاج منصور دم یازهرا گرفته بود،‌که چراغ سنگر خاموش شد و نوری دیگر آمد...آنقدر التماس کرد که حاج نبی،‌فرمانده لشکر راضی شدو گفت برو...رفت،‌اما بیست دقیقه نشد پیکر غرقه به خونش را آوردند... 🌷 منصور خادم صادق🌷 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢حماسه علی ناصح فر قزوینی(۲) به علی قزوینی گفتم: امام هادی (علیه‏السلام) فرمود: آرام باش و به منزل خود باز گرد، تا فردا فرج و گشایشی خواهد بود. یونس طبق فرمان حضرت به منزل خویش بازگشت و تا فردای آن روز بسیار ناراحت و غمگین بود که چه خواهد شد؟ و تمام بدنش می‏‌لرزید و هراسناک بود از این که چنانچه نگین از او بخواهند چه بگوید؟ در همین احوال، ناگهان، مأموری آمد و نگین را درخواست کرد و اظهار داشت: بیا نزد موسی برویم که کار مهمی دارد. یونس نقاش با ترس و وحشت عجیبی برخاست و همراه مأمور نزد موسی بن بغا رفت. و هنگامی که یونس از نزد موسی برگشت، خندان و خوشحال بود و به محضر مبارک امام هادی (علیه‏السلام) وارد شد و اظهار داشت: یا ابن ‏رسول الله! هنگامی که نزد موسی رفتم، گفت: نگینی را که گرفته‏‌ای، خواسته بودم که برای یکی از همسرانم انگشتری مناسب بسازی؛ ولی اکنون آن‏ها نزاعشان شده است. اگر بتوانی آن نگین را دو نیم کنی، که برای هر یک از همسرانم نگینی درست شود، تو را از نعمت و هدایای فراوانی برخوردار می‏‌سازیم. امام هادی(صلوات الله علیه) تا این خبر را شنید، دست مبارکش را به سمت آسمان بلند نمود و به درگاه باری تعالی اظهار داشت: خداوندا! تو را شکر و سپاس می‏‌گویم، که ما - اهل بیت رسالت - را از شکرگزاران حقیقی خود قرار داده‏‌ای. و سپس به یونس فرمود: تو به موسی چه گفتی؟ یونس اظهار داشت: جواب دادم که باید مهلت بدهی و صبر کنی تا چاره‏ ای بیندیشم. امام هادی(علیه‏ السلام) به او فرمود: خوب گفتی و روش خوبی را مطرح کردی.» این حکایت رو براش نقل کردم و گفتم شاید در این قضیه حکمتی باشه و من و تو از اون بی خبر باشیم. رضایت در چهره علی بوضوح دیده می‌شد و به فکر فرو رفت. روز بعدش علی رو بردن و دل ما هم با علی رفت، او با آرامش رفت ولی ما به شدت بی قرار بودیم که مبادا این جوان رو بخاطر یه تکه کاغذ از دست بدیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی‌نامه محمود شهبازی دستجردی در سال ۱۳۳۷ شمسی در یک خانواده مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش کشاروزی ساده زیست و مومن بود. او در دامان پدری زحمتکش و پارسا و مادری پاکدامن، با احساسات ناب مذهبی رشد و تربیت یافت. محمود قرآن را نزد مادرش ـ که خود فرزند روحانی بود ـ آموخت و تحصیلات دوره ابتدایی را در زادگاه خود به پایان رساند و برای ادامه تحصیل، وارد دبیرستان «احمدیه حکیم سنایی» اصفهان شد. پس از دریافت مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۶، در کنکور شرکت کرد و در رشته «مهندسی صنایع» دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد. https://eitaa.com/piyroo