eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ من می خواهم در آینده شهید بشوم. برای این که... معلم که خنده اش گرفته بود، پرید وسط حرف علی و گفت: «ببین علی جان! موضوع انشاء این بود که «در آینده می خواهید چه کاره بشین.» باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی. مثلاً، پدر خودت چه کاره است؟ ... آقا اجازه ... ... ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان #جانم_میرود 💠 قسمت ۷ با احساس درد چشمانش را باز کرد و دستی بر روی سرش کشید ب
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۸ مهیا همراه مریم از پایگاه خارج شدن و به سمت یک پژو مشکی رفتند ...سوار شدند مهیا حتی سلام نکرد داداش مریم هم بدون هیچ حرفی رانندگی کرد مهیا می خواست مثبت فکر کند اما همه‌اش فکرهای ناجور به ذهنش می رسید ‌و او را آزار می داد... نمی دانست اگر برود چگونه باید رفتار مے ڪرد یا به پدرش چه بگویید و یا اصلا حال پدرش خوب است _خانمی باتوام مهیا به خودش اومد _با منے؟؟ _آره عزیزم میگم ادرسو میدی _اها، نمیدونم الان کجا بردنش ولی همیشه میرفتیم بیمارستان ..... دیگر تا رسیدن به بیمارستان حرفی زده نشد ...به محض رسیدن به بیمارستان پیاده شد با پیاده شدن داداش مریم مهیا ایستاد باورش نمی شود داداش مریم همان سیدی باشد که آن روز در خیابان با آن بحث کرده باشد ولی الان باید خودش را به پدرش می رساند بدون توجه به مریم و برادرش به سمت ورودی بیمارستان دوید وخودش را به پذیرش رساند _سلام خانم پدرمو اوردن اینجا پرستار در حال صحبت با تلفن بود با دست به مهیا اشاره کرد که یه لحظه صبر کند مهیا که از این کار پرستار عصبی شد خیزی برداشت و گوشی را از دست پرستار کشید _من بهت میگم بابامو اوردن بیمارستان تو با تلفن صحبت میکنی پرستار از جاش بلند شد و تا خواست جواب مهیا را بدهد مریم و داداشش خودشان را به مهیا رساندن مریم اروم مهیا را دور کرد و شروع کرد به اروم کردنش _اروم باش عزیزم _چطو اروم باشم بهش میگم بابامو اوردن اینجا اون با اون تلفنش صحبت میکنه مهیا نگاهی به پذیرش انداخت که دید سید با اخم دارد با پرستار حرف می زد به سمتشان امد _اسم پدرتون _احمد معتمد مهیا تعجب را در چشمان سید دید ولی حوصله کنجکاوی را نداشت سید به طرف پذیرش رفت اسم را گفت پرستار شروع به تایپ ڪردن کرد ...و چیزی را به سید گفت سید به طرفـ آن ها امد مریم پرسید _چی شد شهاب مهیا باخود گفت پس اسم این پسره مرموز شهاب هستش _اتاق ۱۱۴ 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 عشق‌‌از‌سرای‌این‌دل‌من‌پا‌نمیشود مجنـــون‌دلش‌به‌جز‌سوی‌لیلا‌نمیشود بالای‌تخت‌یوسف‌ڪنعان‌نوشته‌اند هریوسفے‌ڪه‌یوسف‌زهــرا‌نمیشود.. 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ ▫️مكث كردن را تمرين كن. پيش از قضاوت كردن، پيش از مقایسه کردن پيش از آنكه با خشونت عكس العملی نشان دهى مكث كن.... اينگونه از گفتاری؛كه بعدها پشيمانت كند جلوگيرى ميكنى... مكث كن تا بعداً پشيمان نشوی.... https://eitaa.com/piyroo
✍دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی تهران بود به زبان عربی و انگلیسی تسلط داشت از او می‌پرسیدم: «سید محمد! تو که داری درس می‌خونی می‌خوای چه کاره بشی؟» می‌گفت: پاسدار... گفتم: آخه تو که الان هم پاسدار هستی.... جواب داد: «مامان! جمهوری اسلامی پاسدار بی‌سواد نمی‌خواد! به پاسدار باسواد احتیاج داره....» 🌷 https://eitaa.com/piyroo
اڪثَریتمان‌آرزوۍ‌شَہادت‌داریم، اما‌بازهَم‌خیلۍهـٰایمان‌نِمیدانیم‌واین‌رادرڪ‌نکرده‌ایم! ڪِہ‌شَھادت‌رابِہ‌ڪَسۍڪِہ‌اهل‌دل‌ نیست؛نِمیدَهند✋🏻!' بِہ‌ڪَسۍڪِہ‌نَمازهایش‌راسَبڪ‌ میشمـٰارد؛نمیدَهند بِہ‌ڪسۍ‌ڪِہ‌ِبہ‌دنبال‌رِضایت‌ خُداست‌میدَهند:))❤️ ! https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢اسارت مردم محلی توسط بعث در هویزه 🔸حاج لعیبی حیدری، از ساکنان منطقه هویزه درباره اینکه بعثی‌ها قبل از فرار چه کردند گفت: قبل از تخلیه منطقه از سوی ارتش بعث عراق، فرمانده یکی از تیپ‌های دشمن، تعدادی از سران عشایر روستا‌های اشغالی را احضار و از آنان خواست تا مردم را به سوی بصره حرکت دهند؛ بعد هم تهدید کرد اگر از دستور سرپیچی کنید، هدف بمباران جنگنده‌های ما قرار خواهید گرفت. خبر که به ما رسید شبانه و دور از چشم دشمن همراه عائله و احشام مان به سوی بستان گریختیم. خاندان سادات بیت سید عرب که در «جرایه» به شدت تحت فشار دشمن قرار داشتند را نیز همراه خودمان با قایق از منطقه خطر عبور دادیم؛ اما بسیاری از عشایر کوچنده جنوب هویزه، بازداشت و با کامیون روانه بصره شدند. متأسفانه آن‌ها نتوانستند به موقع از دست دشمن رهایی یابند. 🔹شهر هویزه ۱۶ ماه در اشغال ارتش بعثی بود که در جریان عملیات بیت‌المقدس، در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ در عملیات مشترک ارتش و سپاه آزاد شد. ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
فراموش نکنید که امام زمان شما حضرت مهدی(عج) است، لحظه‌ای از دعا برای سلامتی ایشان غفلت نکنید، گرفتاری‌های خود را به واسطه ایشان حل و رفع کنید، با تمام قدرت کوشش کنید تا هر چه زودتر امام زمان حضرت مهدی(عج) ظهور فرمایند. 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo