قربانی ابراهیم🍃
«ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامی که ابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن که مرا از صابران خواهی یافت. در صبحی دلکش، اسماعیل دست در دست پدر، در صحرای منی، به سوی قربانگاه پیش رفت و خوشحال بود از این که خداوند متعال، او را برگزیده است. آن گاه ابراهیم با دست هایی محکم و استوار خنجر در حنجره اسماعیلش نهاد تا سر از پیکر عزیزش جدا کند. تیغ بر گلوی فرزند می چرخید، ولی نمی برید. گویی معجزه ای رُخ داده بود. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد و هاتفی ندا داد. ابراهیم! تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خد گوارایت باد! امروز نیز حاجیان، در موسم حج، به درگاه خداوند قربانی می کنند تا بگویند: خداوندا! ما نیز چون ابراهیم تسلیم توییم. پس در این روز زنجیرهای اسارت و تعلقات را می بریم تا بیش از پیش به تو نزدیک شویم.»
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #نماهنگ بسیار زیبا ویژه #عید_قربان
🔊همراه با #سخنرانی شنیدنی مقام معظم رهبری
💐 #عید_قربان مبارک💐
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹:
#این_دست_قلم_شده_مال_منه 🙂
حاج علی دستی را ڪه از زیر آرنج قطع شده بود ، با بند ڪفش بست و داخل جیبش گذاشت و تا زمانی ڪه رنگش از خونریزی سفید نشده بود ڪسی متوجه دست قطع شده او نشد .
خلاصه با زور و ڪلڪ حاجی را راضی ڪردند برود عقب ، او هم رفت .
وقتی به بیمارستان رسید ، با ڪمال خونسردی جلوی یڪی از دڪترها را گرفت و دست قطع شده اش را روی میز گذاشت و گفت : دڪتر جون ، این دست قلم شده مال منه ؛ ببین اگه میتونی یه ڪاریش بڪن . دڪتر با دیدن دست داغون و متلاشی حاج علی یڪ دفعه پشت میز ڪارش از حال رفت .
علیرضا پس از قطع دست راستش ، گلنگدن سلاح را با دندان مىڪشيد و مسلح مىڪرد .
#شهید_علیرضا_موحد_دانش
#ڪجایند_مردان_بیادعا
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بُریدهام از فاصلهها
ببین! . . .
اینبار به مسلخ آوردهام
تمام خودم را!
مُهر بزن پاےِ بندگیِ نصف و نیمهام ...
قصد کردهام از زندان #من رها شوم!
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#شهید شدن اتفاقے نیست...
#شهید
قبل از همه چیز دنیایش را به #قربانگاه برده...
او
زیر نگاه مستقیم خدا زندگی ڪرده...
#شهادت اتفاقے نیست...
سعادتے است ڪه نصیب هر ڪسے نمے شود...
باید شهیدانه زندگے ڪنے
تا شهیدانه بمیرے...
#در_حسرت_شهادت
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#ماجرای_عبا_و_انگشتر_آقا
روز عید قربان که مقام معظم رهبری آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون (شهدای عرفه)، سردار سلیمانی از ایشان یک انگشتر و عبا گرفت و به آقا گفتند یکی از انگشترهایی که با آن زیاد #نماز_شب خوانده اید را بدهید.
وقتی خواستیم بابا رو خاک کنیم، سردار سلیمانی رفت داخل قبر....
عبای آقا را پهن کرد، مقداری تربت کربلا آورده بود. آن را روی عبا پخش کرد. بعدش بابا را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر را هم گذاشتند زیر زبان بابا.
من و سعید هم بالای قبر ایستاده بودیم. آنجا هم خیلی سعید بی تابی میکرد. رفت پایین توی قبر و به زور از بابا جدایش کردیم. سردار سلیمانی و دکتر قالیباف هم خیلی متأثر بودند. عبا را دور بابا پیچیدند و… تمام شد!
به ما اجازه ندادند بالای سر قبر بمانیم و ببینیم که دارند خاک میریزند روی بابا...
خاطرات فرزند سردار شهید حاج #احمد_کاظمی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
جبهه ...
نکو آزمونِ
ذبح هوای نفس
در مسلخ عشق بود ..!
#عید_قربان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
دلاوری
که شبـی
اقتدا به مولا کرد
قسم به عشــق ؛
که در زینبیه غوغا کرد ...
#شهید_مرتضی_عطایی
#نامجهادی_ابوعلی
#شهید_عرفه
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
⇝✿°•° °°•°°•°° °•°✿⇜
﷽
به به چه نسیمی، چه هوایی سرِ صبح
به به چه سرودِ دلگشایی سرِ صبح
صبحانه یِ من بهشتی از زیبایی ست
پیچیده چه عطرِ خوشِ چایی سرِ صبح
#روزتون_شهدایی
⇝✿°•° °°•°°•°° °•°✿⇜
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊